به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از تعادل، نویسنده کتاب معتقد بود که دیگر استفاده از قدرت سخت مانند قدرت نظامی و تحریمها و غیره برای نفوذ در کشورهای دیگر گذشته و کشورها و دولتمردان جهان برای نفوذ خود در کشورها باید به قدرت نرم که نفوذ فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است روی بیاورند. هر چند که به گفته این نویسنده برخی مواقع استفاده مناسب از قدرت نرم و قدرت سخت بهطور همزمان به قدرت هوشمند تبدیل میشود. نوشته زیر که از سوی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری منتشر شده است به بررسی اوضاع چین طی هفتاد سال پس از انقلاب کمونیستی در آن کشور میپردازد. این کتاب که تحت عنوان «چین و جهان در عصر جدید» از سوی حکومت چین منتشر شده نکات قابل تاملی را در بر دارد که مهمترین آن این است که چین بدون استفاده از زور و بدون درگیری و چالش با قدرتهای وقت جهانی توانست با قدرت نرم خود را بالا بیاورد و دومین اقتصاد جهان و دومین قدرت نظامی جهان بشود. تدبیری که دنگ شیاپینگ در سال 1978 کرد پس از 40 سال خود را نشان داد .فاکتورهایی که در زیر مطرح شده برای هر خوانندهای قابل تامل است. بخش دوم این گزارش را فردا میخوانید.
سال 2019 میلادی، مصادف با هفتادمین سالگرد تاسیس جمهوری خلق چین است. در طول 70 سال گذشته، تحت رهبری و زعامت حزب کمونیست چین، جمهوری خلق چین شاهد تحولات عمیق و گستردهای بوده و به معجزهای از پیشرفت بیسابقه در تاریخ بشر دست یافته است. تنها ظرف چند دهه، چین دورهای را پشت سر گذاشته است که طی چند صد سال کشورهای توسعه یافته تجربه کردهاند. چین اکنون به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شده است، که به واسطه آن، نیازهای مادی نزدیک به 1.4 میلیارد نفر را تامین و مراقبت میکند و به رونق همهجانبهای رسیده است. مردم این کشور از کرامت و حقوقی که قبال برای آنها ناشناخته بوده، برخوردارند. این امر تغییر شگرفی را برای چین به همراه آورده است. این موضوع همچنین پیشرفتی چشمگیر برای جامعه بشری و مهمتر از همه، سهم قابل توجهی از طرف چین در صلح و توسعه جهانی به حساب میآید.
چین با جمعیتی زیاد و بنیادهایی که باید بیشتر تقویت شوند، بزرگترین کشور در حال توسعه جهان است. برخی از اصول چین و (حاکم بر این کشور) بدون تغییر باقی ماندهاند و بنابراین چین هنوز هم با چالشهای جدی روبهرو است. مردم چین هنوز کارهایی دارند که باید انجام دهند. دنیای امروز دستخوش مرحلهای از تغییر و تحولات عمیق شده که طی صد سال گذشته تجربه نشده است. جامعه بشری مملو از امید و چالش است. قطبیتِ چندگانه، جهانی شدن اقتصادی، تنوع فرهنگی و همچنین فناوری اطلاعات، دسترسی آحاد مردم را گسترش میدهد. صلح و توسعه همچنان مضامینِ پایدار زمان و روزگار کنونی هستند. در عین حال، مشکلات دیرینه همچنان در سراسر جهان آشکار است و بیثباتی و عدم قطعیت در حال افزایش است. ایجاد جامعه جهانی با آینده مشترک و ایجاد دنیای بهتر، آرزوهای مشترک همه مردم جهان است. چین وارد دوره جدید توسعه شده است.
چین اکنون بر جهان تاثیر میگذارد که این اثرگذاری (به نسبت گذشته) همهجانبهتر، عمیقتر و طولانی مدت است و جهان توجه بیشتری به چین میکند. چین چه مسیری را طی کرده؟ چین به کجا میرود؟ اهداف چین در شکل دادن به جهان چیست؟ چگونه چینِ در حال توسعه با سایر جهان تعامل خواهد داشت؟ به مناسبت هفتادمین سالگرد تاسیس جمهوری خلق چین، دولت چین این کتاب سفید را منتشر میکند تا به سوالات جهان در مورد چین پاسخ دهد و به جامعه جهانی کمک کند تا پیشرفت چین را بهتر درک کند.
چین مسیر توسعه را متناسب با شرایط واقعی خود پیدا کرده است
چین کشوری بزرگ و دارای تمدنی 5000 ساله است. طی یک دوره طولانی از تاریخ، چین در بین پیشرفتهترین کشورهای جهان قرار گرفت. در دوران مدرن، چین قربانی فقر و ضعف مفرط بود و به واسطه تهدیدهایی چون نزاعهای داخلی و تجاوز خارجی، حتی با مرگ و زوال کامل روبهرو شد؛ اما از طریق مبارزه بیامان، چینیها آرزوی سعادت و جوانسازی کشورشان و خوشبختی مردم را دنبال کردند. در سال 1949، تحت رهبری حزب کمونیست چین، آنها جمهوری خلق چین را تاسیس نمودند، جامعهای نیمه استعماری و نیمه فئودالی را به یک کشور واحد و کاملا جدید تبدیل کردند و نهایتا به استقلال ملی و آزادی مردم دست یافتند. سپس چین وارد دوره جدید توسعه شد. طی 70 سال گذشته، این کشور با وجود همه اختلافات به جلو پیش رفته است، و مسیر پیشرفت را جستوجو میکند. براساس فرهنگ 5000 ساله چینی، مردم این کشور تجربه و درسهایی از بدو تولد سوسیالیسم، چرخش پاییز و رو به رشد ملت چین در 170 سال تاریخ انقلاب، نوسازی و اصلاحات در اختیار دارند. از همین رو، چین مسیر سوسیالیسم را با خصوصیات چینی گشود و به نتایج قابل توجهی دست یافت.
توسعه چین در اعتماد به نفس و سخت کوشی نهفته است
در اوایل دوره جمهوری خلق چین، پس از یک قرن جنگ و هرج و مرج، کشور و مردم در فقر شدید قرار داشتند، پایههای صنعتی و کشاورزی ضعیف بودند و اقتصاد در آستانه فروپاشی قرار داشت. مردم در جستوجوی بقا و پیشرفت با مشکلات غیرقابل تصوری روبهرو بودند. ظرف هفت دهه پس از آن، با اعتماد به نفس و سخت کوشی، کشور را از نطقه «هیچ چیز» بازسازی کردند و افقهای جدیدی را گشودند. در این مدت، قدرت اقتصادی چین بسیار افزایش یافته است. از سال 1952 تا 2018، ارزش افزوده صنعتی چین از 70 میلیارد رنمینبی (RMB) به 5.5 هزار میلیارد رنمینبی افزایش یافت که در قیمتهای ثابت 970 برابر افزایش یافته و میانگین رشد سالانه آن 11 درصد است. تولید ناخالص داخلی از 67.9 میلیارد رنمینبی به 90 هزار میلیارد رنمینبی، افزایشی 174 برابری در قیمتهای ثابت، با متوسط رشد سالانه 8.1 درصد و تولید ناخالص داخلی سرانه از 119 رنمینبی به 64.644رنمینبی را نشان میدهد، که این میزان 70 برابر قیمت ثابت است. براساس آمارهای بانک جهانی، شاخص بازار بورس چین در سال 2018 به ارزش 13.6هزار میلیارد دلار امریکا، در رتبه دوم اقتصاد دنیا پس از ایالات متحده که ارزش شاخص بورس آن 20.5 هزار میلیارد دلار است قرار گرفته است. در حال حاضر چین تنها کشور عضو سازمان ملل است که در «طبقهبندی استاندارد بینالمللی تمامی رشته فعالیتهای اقتصادی» با تولید بسیاری از محصولات صنعتی، رتبه اول جهان را در اختیار دارد. چین پیشرفت چشمگیری در حوزه فناوری داشته است. دستاوردهای قابل توجهی مانند بمب هستهای، موشکهای بالستیک، ماهوارههای دستساز، پرتاب فضایی سرنشین دار، تیپهای جدید برنج ترکیبی، ابر رایانهها، انسولین مصنوعی گاو، آرتمیسینین و راهآهن پرسرعت، رویه مرفته، موجب حمایت جدی از توسعه اجتماعی و اقتصادی شده است. تجارت خارجی چین نیز مدام در حال رشد بوده است. در سال 2009، چین بزرگترین صادرکننده کالا در جهان و دومین واردکننده کالا بود. اما در سال 2013، چین به بزرگترین تاجر کالا در جهان بدل شد. از زمان سیاست «اصلاحات و درهای باز» در سال 1978، سرمایهگذاری خارجی در چین شاهد افزایش چشمگیری بوده و چین برای سرمایهگذاریهای جهانی بسیار جذاب شده است. چین به دومین اقتصاد بزرگ جهان، بزرگترین تولیدکننده، بزرگترین تاجر کالا، دومین مصرفکننده کالاها، دومین دریافتکننده سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) و بزرگترین دارنده ذخایر ارزی جهان تبدیل شده است. بنابراین، زندگی مردم چین بهشدت بهبود یافته است. این یعنی یک تلاش مداوم، چینیها را از غذای مناسب و پوشاک بهرهمند کرده و این امکان را برای آنها فراهم کرده است که زندگی شایستهای داشته باشند و به سمت جامعهای نسبتا مرفه در همه جنبهها حرکت کنند. جمعیت روستایی چین که عموما زیر خط فقر زندگی میکردند، آمار کنونی حاکی از آن است که از 770 میلیون نفر در سال 1978 به 16.6 میلیون نفر در سال 2018 کاهش یافته است و میزان فقر در مناطق روستایی، از 97.5 درصد به 1.7 درصد کاهش یافته است که این رقم، کاهشِ 95.8 درصدی را نشان میدهد.این یک دستاورد برجسته در تاریخ کاهش فقر است. چین یک سیستم تامین اجتماعی اولیه ایجاد کرده که شامل مراقبت از سالمندان، مراقبتهای پزشکی، تامینِ حداقل معاش، مسکن و تحصیلات میشود. این یعنی چین در بزرگترین مقیاس، بزرگترین جمعیت جهان را پوشش داده است.
از این منظر، تا پایان سال 2018:
شرکتکنندگان در بیمه مراقبتهای بهداشتی اولیه کارگران شهری به 419 میلیون نفر رسیده است
شرکتکنندگان در بیمه بیکاری 196 میلیون نفر بودند
شرکتکنندگان در بیمه خسارت ناشی از صدمات کار بالغ بر 239 میلیون نفر هستند
بیمه مراقبتهای بهداشتی پایه بیش از 900 میلیون نفر را پوشش میدهد
بیمه پزشکی اولیه بیش از 1.3 میلیارد نفر را تحت پوشش قرار داده است که این رقم یعنی همه افراد در کشور
افزون بر آن، در طول 70 سال گذشته، امید به زندگی در چین از 35 سال در سال 1949 به 77 سال در سال 2018 افزایش یافته که بالاتر از میانگین 72سال در جهان است. طی 70 سال گذشته، مردم چین بهلحاظ طرز فکر، شاهد تغییرات عمیقی بودهاند. آنها فرهنگ سنتی چینی را پیش بردهاند، ارزشهای مدرن چینی را گسترش دادهاند و زندگی فرهنگی خود را غنی و تقویت کردهاند. براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی که در سال 2018 توسط گروه مشاوره بوستون منتشر شد، در یک دهه گذشته، رتبهبندی چین 70پله افزایش یافته، که این مهم حاکی از سریعترین نرخ رشد در بین 152کشور تحت پوشش این سازمان است.
موقعیت و نفوذ بینالمللی چین نیز بهشدت بهبود یافته است. در سال 1971، چین جایگاه مشروع خود را در سازمان ملل پیدا کرد و نقش فعالتری در امور بینالملل ایفا نمود. در ماه آوریل و مه 1980، چین کرسیهای مشروع خود را در صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی به دست آورد. در سال 2001، چین به سازمان تجارت جهانی (WTO) پیوست و شروع به مشارکت گسترده و عمیق در مبادلات اقتصادی و تجاری بینالمللی کرد. چین با ایجاد روابط دیپلماتیک با 179 کشور و 110 نوع مشارکت از انواع مختلف در جامعه بینالمللی، دوستانی برای خود دست و پا کرده است. از زمان هجدهمین کنگره ملی حزب کمونیست چین در سال 2012، چین یک جامعه جهانی با آینده مشترک را در پرتو ابتکار کمربند و راه پیشنهاد کرده که در بسیاری از قطعنامههای سازمان ملل گنجانده و به رسمیت شناخته شده و (در پی آن نیز)، پاسخی گرم از جامعه بینالمللی دریافت کرده است.
موفقیتهای چین از طریق سخت کوشی به دست آمدهاند. کشوری بزرگ با جمعیت تقریبا 1.4 میلیارد نفری، با درخواست کمک و انتظار از دیگران نمیتواند به رفاه برسد. تنها گزینه، کار، تلاش مداوم و سخت است. چین به تلاشهای استوار و بیوقفه نسلهای مردم خود اعتماد نموده که این تلاش به عنوان نمونه، با مبادله 800 میلیون پیراهن در ازای هواپیمای بویینگ نشان داده میشود. چین متکی به انجام تعهدات و مسوولیتهای خود در زمانهای خوب و در ناملایمات بوده و بدون صدور مشکل یا ایجاد تغییر در جاهای دیگر و با پرهیز از توسعه از طریق تجارت تحت اجبار یا استثمار سایر کشورها، موفقیت خود را به پیش برده است. چین (همواره) بر یک روح پیشگام تکیه داشته است؛ مانند عبور از رودخانه با احساس سنگها (در زیر پای خود)، و نه رفتن به مسیر امپریالیسم و استعمار و نه نسخهبرداری از مدل توسعه کشورهای غربی، بلکه راه خود را با تجربیات دلیرانه، بر اساس شرایط خاص خود، تجربه و درسها و نیز دستاوردهای سایر تمدنها روشن کرده است.
چین در حال توسعه از طریق تعامل با جهان است
چین بخشی از جهان است و توسعه چین با سایر نقاط جهان ارتباط تنگاتنگی دارد. در روزهای اولیه پس از تاسیس جمهوری خلق چین، این کشور تلاش زیادی برای شکستن محاصره خارجی انجام داد و بهطور فعالانه به دنبال مبادلات اقتصادی، تجاری و فرهنگی با سایر کشورها بود. از زمان اصلاحات و درهای باز در سال 1978، چین در پی روند جهانی شدن و ترویج سیاست بازگشایی به عنوان یک سیاست اساسی دولتی بوده و در مسیر توسعه گام برداشته است. چین از طریق تعامل مثبت و توسعه مشترک، جهان را پذیرفته، از جهان آموخته و به جهان کمک کرده است.
رو به داخل در مقیاس بزرگ
چین مملو از قدرت است. جامعه بینالمللی دیدگاه خوشبینانهای نسبت به چین دارد. کشورهای بیشتر و بیشتری در حال ایجاد همکاری با چین هستند؛ شرکتهای بیشتری در حال تزریق سرمایه و راهاندازی کسب وکار در چین هستند؛ هر روز بیش از گذشته خارجیها برای تحصیل، کار و سفر به چین میآیند. از سال 1978 تا 2018، چین در مجموع بیش از 2 هزار میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی غیرمالی داشته و نزدیک به یک میلیون موسسه سرمایهگذاری خارجی در این کشور تاسیس شده است. در سال 2018، تقریبا نیم میلیون نفر از دانشجویان خارجی برای تحصیل به چین آمدهاند. از زمان الحاق این کشور به سازمان تجارت جهانی در سال 2001، مشارکت چین در روند جهانی شدن اقتصادی پیامدهای جدی و سریعی را به ارمغان آورده است. واردات کالاها از سال 2001 تا 2018 از 244 میلیارد دلار به 2.1هزار میلیارد دلار رسیده است. این افزایش که بهطور متوسط رقم 13.6درصدی را در سال نشان میدهد، 6.8 درصد بالاتر از میانگین جهانی است. واردات خدمات چین نیز از رقم 39.3 میلیارد دلار به 525 میلیارد دلار افزایش یافته است که بهطور متوسط 16.5 درصد در سال و 9.4 درصد از شاخص کل جهانی را نشان میدهد.
رو به بیرون با گامهای بلند
از سرمایهگذاری اقتصادی و تجاری گرفته تا مبادلات فرهنگی، از همکاری دولت تا تبادلات مردم با مردم، چین در حال انجام تمام مبادلات تجاری، فراگیر و چندسطحی و همکاری با کشورهای دیگر است، و نسبت به قبل در سطح جهانی، این روند سریعتر و افزونتر به پیش میرود. در موضوع سرمایهگذاری خارجی و همکاری، چین شاهد بهبود مستمر و پایدار در کیفیت و مقیاس بوده است. در سال 2018، سرمایهگذاری برون مرزی چین به 143 میلیارد دلار رسیده است که از سال 2001 با 53 ضریب، میانگین رشد سالانه 28.2درصدی را نشان میدهد. لذا تجارت خارجی چین سال به سال رو به رشد است. از سال 1978 تا 2018، تجارت خارجی چین 52.2هزار میلیارد دلار امریکا بود. در سال 2018، میزان صادرات کالاهای چین 2.5 هزار میلیارد دلار و صدور خدمات آن نیز 267 میلیارد دلار بوده است. در سالهای اخیر نیز، چین موقعیت خود را به عنوان بزرگترین منبع گردشگری در خارج از کشور حفظ کرده است. بر این اساس، در سال 2018، نزدیک به 150 میلیون گردشگر خارجی از چین بازدید کردهاند.
کشورِ در حال توسعه و انتفاع جهان
سیاست درهای باز، فناوریهای پیشرفته و تجربه مدیریتی جدیدی را برای چین به ارمغان آورد، طرز فکر مردم چین را تغییر داد، خلاقیت آنها را تقویت کرد و به چین در زمینه نوسازی کشور کمک نمود. در همین زمان، چین بازار گستردهای را برای سایر کشورها فراهم کرده است. افزون بر آن، سیاست تجاری و خدماتِ سرمایهگذاری چین، رشد اقتصادی محلی و اشتغال را در کشورهای مورد نظر تسهیل کرده است. چین در تقسیم بینالمللی کار مشارکت فعال داشته و این حضور، منجر به تخصیص عقلانیتر منابع جهانی شده است. صادرات با کیفیت بالای چین، همزمان با تقاضای بازار بینالمللی مواجه شده، هزینههای زندگی در کشورهایگیرنده را کاهش داده و فشار تورمی آنها را تسکین داده است. مردم چین اکنون به سراسر جهان سفر میکنند که (این مهم)، تبادل فرهنگی و یادگیری متقابل بین چین و سایر کشورها را تقویت کرده است.
چین انرژی مثبت را به صلح و توسعه جهانی تزریق کرده مسیر توسعه چین دارای خصوصیات منحصربه فرد چینی و چشمانداز جهانی گسترده و دوراندیشانه است. این به منافع کل بشریت اختصاص یافته است. در طول 70 سال گذشته، در حالی که چین برای تحقق پیشرفت خود سخت تلاش میکند، مردم چین هم در صلح جهانی نقش داشتهاند و در این مسیر، به پیشرفت مشترک همه کشورها شتاب میبخشند. چین در توسعه و صلح جهانی مشارکت و همکاری دارد. چین در اوایل دوره تاسیس، سیاست خارجی مستقل صلح خود را بنا نهاد که پس از جنگ جهانی دوم به صلح جهانی کمک کرد.