به گزارش ایسنا، دولتها برای انجام وظایف عمومی خود نیاز به منبع مالی باثبات و مطمئن دارند و از دیرباز مالیات، یکی از مهمترین منابع تامین مالی دولتها برای انجام وظایفشان بوده است. علاوه بر این، مالیات یکی از ابزارهای دولت در راستای نیل به اهداف سهگانه توزیع درآمد، تخصیص منابع و ثبات اقتصادی محسوب میشود.
در پژوهشی که توسط طیبه چمن، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی، پریسا مهاجری و علی عربمازار یزدی، استادیاران دانشگاه علامه طباطبایی انجام شده است، پس از بیان پیامدهای منفی فرار مالیاتی آمده است: «عدم تحقق عدالت مالیاتی و کاهش درآمدهای دولت از مهمترین پیامدهای فرار مالیاتی است که میتواند ضمن افزایش نارضایتیهای اجتماعی، دولت را با کمبود منابع مواجه کرده و در نهایت به کاهش رفاه عمومی منجر شود.»
نویسندگان این مقاله معتقدند توجه به عوامل فرار مالیاتی در ایران از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا به دلیل وابستگی بودجه دولت به نفت، همواره یکی از تاکیدات کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی بر کاهش وابستگی بودجه به نفت از طریق اتکا به درآمدهای مالیاتی بوده است تا از طریق منطقی کردن وصول مالیات و افزایش درآمدهای مالیات در کشور، بتوان روند رشد توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی را شتاب بخشید. در این راستا، یکی از راهکارهای افزایش میزان درآمدهای مالیاتی، شناسایی و ریشهیابی عوامل موثر بر فرار مالیاتی است تا از طریق آن بتوان سیاستهای مناسب را برای جلوگیری از فرار مالیاتی طراحی و اجرا کرد.
در این مقاله آمده است: « به علت اهمیت موضوع مالیات، مطالعه در زمینه فرار مالیاتی در طول 40 سال اخیر گسترش یافته و به شدت مورد توجه پژوهشهای داخلی و خارجی قرار گرفته است. در مطالعات متفاوتی که روی اقتصاد ایران انجام شده است، میزان فرار مالیاتی بین چهار تا 14 درصد GDP طی دوره 1388-1370 در نوسان بوده است(میلانی و اکبرپورروشن). در مطالعه دیگری که توسط صمدی و تابنده در سال 1392 برای دوره زمانی 1386-1349 انجام گرفته است، حاکی از یک فرار مالیاتی هشت تا 30 درصد از GDP بوده است.»
چمن و دیگر نویسندگان این مقاله معتقدند اثر توسعه مالی بر فرار مالیاتی در ایران در بررسیهای مختلف نادیده گرفته شده است. در این مقاله با استفاده از آمارهای دوره 1357 تا 1393 برای اقتصاد ایران، تاثیر شاخص توسعه مالی (که به صورت نسبت اعتبارات اعطایی به بخش خصوصی بر GDP در نظر گرفته شده است)، پیچیدگی مالیاتی، نرخ باسوادی، نسبت ارزش افزوده بخش صنعت به GDP، درآمد سرانه و اندازه دولت بر فرار مالیاتی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
در مطالعه حاضر، عوامل موثر بر فرار مالیاتی در ایران با تاکید بر نقش توسعه مالی برای دوره زمانی 1393-1357 مورد بررسی قرار گرفته و یک مدل ARDL برآورد شده است. نتایج حاکی از آن است که تمامی متغیرها به استثنای پیچیدگی مالیاتی و درآمد سرانه بر فرار مالیاتی تاثیرگذار بودهاند.
در این پژوهش آمده است: «تاثیر توسعه مالی بر فرار مالیاتی منفی و معنادار بوده است که به معنای آن است که با افزایش میزان توسعه مالی، میزان فرار مالیاتی کاهش خواهد یافت. همچنین نرخ باسوادی، ارزش افزوده بخش صنعت و اندازه دولت تاثیری معنادار و منفی بر فرار مالیاتی دارند و افزایش هر یک موجب کاهش فرار مالیاتی خواهد شد که با مبانی نظری سازگار هستند.»
نویسندگان این مقاله در بخش پایانی پیشنهادهایی را جهت کاهش فرار مالیاتی بیان میکنند که یکی از آنها تلاش برای ریشهکن کردن بیسوادی است. در این مقاله آمده است: «یکی از یافتههای مقاله حاضر آن بود که با افزایش نرخ باسوادی، فرار مالیاتی کاهش مییابد. بنابراین، تمرکز برای رفع مسئله بیسوادی و پس از آن، بهرهمندی مودیان از جلسات آموزشی سازمان مالیاتی و آشنایی با قوانین و مقررات و تکالیف قانونی میتواند موجب کاهش فرار مالیاتی شود.»
این پژوهش در هفتادودومین فصلنامه پژوهشنامه اقتصادی منتشر شده است.