برترینها: منوچهر هادی متولد سال 51 است. حالا کمتر کسی است که سینمای ایران را دنبال کند و نام او بهگوشش نخورده باشد. اما شهرت او لزوما بهدلیل کیفیت آثار و یا ویژگیهای خاص آنها نیست. حتی اگر عموم فیلمهای او را ندیده باشید، احتمالا میدانید که همسرش یکتا ناصر، بازیگر زن عموم فیلمهایش هست و تصاویر فرزندشان را در شکههای اجتماعی و سایتهای اینترنتی دیدهاید.
منوچهر هادی از کجا شروع شد؟
به عبارت دیگر میتوان منوچهر هادی را یکی از سلبریتی/کارگردانان نسل جدید سینمای ایران دانست. سلبریتی/ کارگردان به این معنی که پیش از اینکه خود سینما و فیلمسازی حائز اهمیت باشد، شهرت رسانهای و محبوبیت در نزد عامه مهم و مستطر است. این مدل از کارگردانان در میان نسل جدید و سینمای نو صنعتی و بیگ پروداکشن ایران جایگاه خودشان را پیدا کردهاند و باید شاهد ظهور تعداد بیشتری از این دست باشیم. کارگردانانی که با اختلافی فاحش، از شهرت، صنعت و مناسبات تجاری سینما بهره میبرند و منظر هنری برایشان چندان اهمیتی ندارد. (چیزی که در شکل و اسلوب پیشرفتهترش جریان اصلی سینمای هالیوود و بلکباکسها را شکل میبخشد.)
منوچهر هادی کار خود را در سینما با گروه تدارکات آغاز کرد. او اولین تجربیات پشت صحنهاش را بهعنوان دستیار و مدیر تدارکات آغاز کرد، کمکم وارد مناسبات تولید شد و در سمت دستیار تولید یا کارگردان کار خود را ادامه داد، اما خیلی زود توانست خودش را بالا بکشد و با استفاده از شم اقتصادی و هوش صنعتیاش خود را به پشت مانیتور کارگردان برساند و همهکاره صحنه شود.
ورود به عرصه فیلمسازی
البته امروز در رسانهها و اینترنت از تجربیات هادی در جایگاه مدیر تدارکات یا دستیار چیزی به چشمتان نمیخورد. او اولین فیلم خود «تلاطم» را در سال 85 ساخت و ظرف مدت کوتاهی بعد از تجربه اولین فیلمش، چهار تله فیلم دیگر ساخت و خیلی زود جای پای خود را محکم کرد. اولین فیلمی که نام او را بر سر زبانها انداخت، «یکی میخواد اهات حرف بزنه» بود.
فیلمی که برخلاف عموم تجربههای بعدی هادی، یک فیلم اجتماعی و جدی بود و البته تنها فیلم او که در جشنواره فجر و سینمای رسمی مورد توجه منتقدان قرار گرفت و حتی در بخش رقابتی جشنواره هم حضوری پررنگ داشت. او دو فیلم سینمایی بعدی خود «زندگی پر امید» و «زندگی جای دیگریست» را هم با همین متد سینمای اجتماعی ساخت، اما به محض اینکه بهعنوان یک کارگردان شناخته و جدی گرفته شد، مسیر خود را تغییر داد و به ساخت کمدیهای پرفروش و یا درامهای عاشقانه پربازیگر و همهگیر روی آورد.
«من سالوادور نیستم» اولین فیلم مطرح اوست که توانست در زمان اکران خود همه رکوردهای فروش را جابهجا کند. این فیلم که در نوروز 95 اکران شد، توانست با رکورد بیش از 14 میلیارد، پرفروشترین فیلم سال شود و این آغاز شکلگرفتن منوچهر هادی نوی و جدید بود.
آثار پرفروش منوچهر هادی
تقریبا تمام آثاری که هادی بعد از «من سالوادور نیستم» بهسراغشان رفت، (به جز «به کارگرد ساده نیازمندیم» که فازی اجتماعی شبیه به فیلمهای اول را داشت.) پرفروش و پرمخاطب شدند. چه فیلمهای سینمایی چه سریالهای شبکه نمایش خانگی و چه حتی سریال و تله فیلمهایی که برای صدا و سیما ساخت که (هرچند ازارقام تولید و فروششان به سازمان اطلاع دقیقی در دست نیست، اما پر مخاطب بودند.)
«آینه بغل» محصول سال 1396 با همان سرمایهگذاران «من سالوادور نیستم» ساخته شد. داستان فیلم درباره پسری با بازی جواد عزتی است که در گاراژ کار میکند و به مناسبت سالگرد نامزدیاش از گاراژ ماشین گرانقیمتی را به عنوان امانتی برمیدارد، در همین حین که نامزد او سوار بر ماشین است و مرتضی برای خرید آبهویج بستنی میرود به ناگاه ماشین شهرداری با آینه بغل ماشین او برخورد و آینه بغل او میشکند و خسارت زیادی به ماشین وارد میشود که بعد از 2 روز مرتضی و نامزدش مهناز (نازنین بیاتی) برای عذر خواهی به منزل شاهانه شاهرخ (محمدرضا گلزار) میروند و در آنجا اتفاقاتی رخ میدهد. «آینه بغل» به فروشی فراتر از 20 میلیارد دست یافت و بسیار دیده شد.
«رحمان 1400» که میتوان آنرا پرحاشیهترین فیلم منوچهر هادی دانست، پرفروشترین فیلم او هم هست. فیلمی که در نیمه راه اکران، به دلیل عدم مطابقت نسخه اکران شده در بعضی از سینماها با نسخه مورد تایید وزارت ارشاد، توقیف و از پرده سینماها پایین کشیده شد و چه بسا اگر تا انتها اکران باقی میماند، بار دیگر رکوردهای فروش سینمای ایران را جابهجامینمود. «رحمان 1400» هماکنون با همین اکران نصف و نیمه چهارمین فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران میباشد و بیش از 22 میلیارد تومان فروش کرده است.
داستان آن درباره رحمان (سعید آقاخانی) آبدارچی یک شرکت است. پزشک به او اعلام کرده است که بهزودی از دنیا خواهد رفت. از اینجهت رحمان فکری به سرش میزند تا از مرگ خود برای خانوادهاش سودی حاصل کند؛ امّا همیشه با بدشانسی روبهرو میشود. او با دوستش انوش (بهرام افشاری) نقشههایی طراحی میکنند که اشکان (محمدرضا گلزار) پسر رئیس شرکت، بلایی سر رحمان بیاورد که خانوادهٔ رحمان با پول دیه، زندگی خوبی داشته باشند.
انتقادات زیادی به شوخیهای مستهجن و جنسی فیلم از همهسو وارد شد و این حواشی حتی به فروش بیشترفیلم هم کمک کرد.
ورود به سینمای خانگی
در پی محبوبیت «شهرزاد» شبکه نمایش خانگی رونق دوچندانی گرفت و بسیاری از کارگردانان عرصه را برای پولسازی فراهم دیدند و وارد شبکه نمایش خانگی شدند. هادی که در این سالها از پولسازترین کارگردانان سینمای ایران بوده است هم از این رقابت عقب نماند و با سریال «عاشقانه» وارد شبکه نمایش خانگی شد. سریالی که همانطور که از نامش پیداست، چند ماجرای عاشقانه را دستمایه خود قرار میداد و با شرح زندگی و روابط مدرن زوجها و جوانان، توجهها را بهخود جلب کرد.
میتوان گفت در میان سریالهای امروزی شبکه نمایش (که قصهشان را در همین سالها تعریف میکنند و به بستر تاریخ گریز نمیزنند مانند «شهرزاد» یا «قهوه تلخ») بیش از باقی سریالهای پیشین دیده و محبوب شد. بههر حال امکانات باز و خط قرمزهای کمرنگتر در شبکه نمایش خانگی، دست سازنده را برای پرداخت داستانهای عشقی و خصوصا ممنوعه بیشتر باز میگذاشت و همین استفاده از عدم وجود خط قرمزهای صریح و بهروز بودن و شباهتش به متن روز جامعه ایران بود که «عاشقانه» را اینچنین همهگیر کرد.
بعد از موفقیت «عاشقانه» حالا با آغاز پخش «دل» منوچهر هادی آمده است تا باز هم آمار جدیدی را در فروش جابهجا کرده و بهنام خود ثبت کند. همین حالا باوجودیکه چیز زیادی از شروع پخش سریال نگذشته است، "دل" با ثبت رکورد 60 میلیون دقیقه تماشا در مجموع سه قسمت اول، میزان تماشای سریالهای "مانکن" و هیولا" را در مدت مشابه انتشار پشت سر گذاشت.
فرمول پولسازی هادی و آثارش
بیاغراق هوش اقتصادی منوچهر هادی در مواجهه با رسانه سینما، بالا است. خیلی از ایدههایی که امروز تضمینکننده فروش گیشه در سینمای کمدی هستند، را هادی بهشکل جدی برای اولینبارها مورد استفاده قرار داده است. مثلا درباره «من سالوادور نیستم» ایده فیلمبرداری در خارج از ایران، آن برگ برنده است که بعدتر بارها مورد استفاده قرار گرفت. فیلمبرداری در برزیل دو امکان مهم را به سینمای گیشهای ایرا نشان داد: اول اینکه تماشاگر با تماشای فیلمی در برزیل، انگار شبیه به یک توریست، به برزیل سفر میکرد. طبیعت و شهرهایی را میدید که امکان دیدنش از نزدیک را ندارد و با جنبههای فرهنگی غریبهای آشنا میشد که پیشتر برایش ممکن نبود.
در کنار این حضور زنان بیحجاب در فیلم (چه در پس زمینه هر پلان و چه در استفاده از بازیگران غیر ایرانی در نقشهای فرعی داستان) جذابیتی مضاعف برای تماشاگر ایجاد میکرد. در زمان اکران «سالوادور» عکس زن برزیلی بیحجاب روی پوستر همانقدر که حاشیهآفرین شد، البته به فروش فیلم کمک کرد. فیلمهای پرفروش زیادی مانند «تگزاس 1 و 2»، «خانم یایا» و... از همین فرمول خارج شدن از ایران برای فروش بیشتر استفاده کردند و موفق هم شدند.
عامل پولساز دیگر استفاده از شوخیها و تکهکلامهای جنسی زیاد در فیلمها بود. از همان «سالوادور» تا «آینه بغل» فیلمهای هادی پر از شوخیهای خط قرمزی عموما جنسی است که سالن سینما را از خنده حضار منفجر میکرد. این هم عامل بسیار تاثیرگذاری در فروش فیلمهای هادی بود. هرچند این شوخیها همیشه در سینمای کمدی ایران وجود داشتند، اما استفاده بسیار زیاد و اشباع شده هادی از این شوخیها و نزدیکی بیش از اندازه آنها به خط قرمزها دروازه جدیدی را به روی سینمای کمدی و گیشهای باز کرد.
«رحمان 1400» قله اوج موفقیت استفاده از شوخیهای مستهجن جنسی بود. بهقدری که حتی صدای بسیاری از خانوادهها را که برای تماشای یک کمدی خانوادگی به سینما آمده بودند درآورد. البته همینکه سالن سینما در سال 97 با شوخیهایی منفجر شود که ده سال قبل جوکهای خالیاش را در مسیجها و پیامکهایش میشد یافت، یک ضعف فرهنگی بزرگ محسوب میشود و مایه اصلی تاسف است، اما هادی بهخوبی توانست این ضعف و ایراد فرهنگی را بدل به بخش تولیدی اصلی کارخانه پولسازی خود کند.
تبلیغات حرفهای مجازی و مانور زیاد تبلیغاتی روی آثار از مرحله تولیدشان با انتشار تصاویر بازیگران مطرح و یا فیلمهایی از پشت صحنه و کمپینهای مجازی که برای این آثار تعریف میشود هم عامل سومی است که اصلا نباید آنرا دستکم گرفت. به قول انگلیسیها اگر هزار تومن سود از محصولتان درمیآورید باید نهصد تومنش را خرج تبلیغات کنید تا سوددهی واقعی هویدا شود.
این سه اصلیترین بازوهای چرخه پولسازی هادی در سینمای ایران هستند. در کنار اینها سواستفاد از موقعیتهای سیاسی و تبدیل مسائل جدی به شوخهایی منفعل و دم دستی، نمایش روابط مدرن و افسارگسیخته (نمونه خوبش کاراکتر هومن سیدی در سریال «عاشقانه» است) و پردازش کاراکترهایی سوپر لاچکری با زندگی پر زرق و برق و استفاده از خانهها و ماشینهای لوکس و آنچنانی که مخاطب آرزوی داشتن آنها را در سرش میپروراند، از جمله عوامل مهم دیگری بودند که کارخانه پولسازی سینمایی منوچهر هادی را پابرجاتر از پیش کردند.
فروش همواره با حاشیه همراه است
بههرحال فروش زیاد و پولسازی علاوه بر حواشی مختلف، قدرت کاذبی به سازنده میدهد و منچهر هادی هم از هجوم این قدرت کاذب در امان نماند ویکباره بدجور خودش را گم کرد. بعد از حواشی پیشآمده برای «رحمان 1400» در جواب انتقادات کوبنده مردم، منتقدان و رسانهها پست طلبکارانه و بیشرمانهای منتشر کرد و بهشکل زشتی پاسخ انتقادها را اینگونه داد: «اگر در فیلم «رحمان 1400»، شوخی باشد که دوستان، اسم آن را «شوخی جنسی» گذاشتند، شوخیهایی است که ارشاد به آن مجوز داده و لازمهی فیلم کمدی است. این شوخیها قابل پخش و متعارف است. برخی طوری میگویند، شوخی جنسی که انگار، خدایی نکرده، ما فیلمی ساختیم که در شان خانواده و مردم ایران نیست. وقتی یک فیلمی، اینچنین از آن استقبال میشود، 22 میلیارد میفروشد و بالای 2 میلیون نفر، فیلم را دیدند، مگر میشود به شعور این 2 میلیون نفر توهین کرد؟
دوستانی هم که از واژههای سخیف و مبتذل استفاده میکنند، ابتذال آن مغز کثیفشون است، مزخرف درواقع خودشان هستند، این فیلم تایید شده است. هر نقدی که با ادبیات محترمانه باشد، ما استقبال میکنیم. ولی کسی که ادب و تربیت خانواده و اجتماعی ندارد، توجهی بهشان نمیکنیم.» این پاسخ زننده بهخوبی جایگاه فرهنگی واقعی منوچهر هادی، بعد از شهرت را نمایان میکند.
از «دل» باید چه انتظاری داشت؟
«دل» هم آنطور که در اپیزودهای اولیهاش نشان داده از همان الگوهای همیشگی استفاده میکند. از روابط پیچیده عشق و خیانت و عاشقانههای ضربدری که الگویش را عینا از روی سریالهای ترکی برداشته. درحالیکه عموم هنرمندان به ضعف و کیفیت پایین داستانگویی و روایتپردازی این سریالها انتقاد میکنند و حتی در میان هنرمندان جدیتر تنها به سخره گرفته میشود، منوچهر هادی که همانطور که گفته شد از سینما تنها و تنها به دنبال وجه تجاری آن است و این هنر را بهچشم ماشین چاپ اسکناس میبیند، با کپی کردن از روی دست سریالهای ترکی «دل» را ساخته.
همانطور که پیشتر نسخه منفعلترش را برای صدا و سیما تحت عنوان «دلداگان» تولید یا شمههایی ازش را در «عاشقانه» رو کرده بود.
حضور حامد بهداد برای اولین بار در شبکه نمایش خانگی هم مطمئنا به فروش و همهگیر شدن بیشتر «دل» کمک خواهد کرد، اما فرای از پولسازی و در جایگاه اثری هنری یا حتی سرگرمکننده، «دل» هم مانند آثار پیشین منوچهر هادی چیز جدیدی برای ارائه ندارد و بهنظر نمیرسد که بتوان بهش امیدی داشت.