به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، سال گذشته را باید سال اعتراض مردمی و شورش خیابان علیه حکومتها دانست. در سالی که گذشت، یک موج اعتراضی کمسابقه از شرقیترین نقطه آسیا در هنگکنگ گرفته تا قلب اروپا در فرانسه و تا غربیترین نقطه آمریکای لاتین در شیلی، علیه دولتمردان در قدرت به راه افتاد؛ موجی که خواستار تغییرات بنیادین در شیوه حکمرانی و پایان فساد سیستمی و نابرابری اقتصادی بود. فارغ از اعتراضهای مردمی، در سال 2019جهان شاهد بحرانهایی بود که اغلب از سالها قبل آغاز شدهاند. طی این سال، کشورها و نهادهای بینالمللی ازجمله سازمان ملل از حل بحرانهای کوچک و بزرگ منطقهای ناتوان بودند تا جنگ و درگیری را پیشکش سال جدید کنند. سال 2020میراثدار درگیریهای کوچک و بزرگ جهانی است. این درگیریها حکایت از یک تغییر خزنده در نظام جهانی دارند؛ نظامی که در آن موازنه قوا دیگر آن کارایی گذشته را ندارد و قدرتهای بزرگ، یا توانایی حل بحرانها را ندارند یا تمایلی برای دخالت در آنها. در مناطق مختلف جهان، بحرانهایی هستند که سرنوشتسازند؛ حل یا تشدید آنها میتواند شرایط را در آن منطقه و گاهی در کل جهان تغییر دهد.
افغانستان: 18سال پس از سقوط طالبان، درگیریها در افغانستان همچنان ادامه دارد و مردم همچنان قربانی میشوند. طی 2سال گذشته، شمار کشتهها در این کشور افزایش یافته است. مردم افغانستان از یک طرف، توسط نیروهای طالبان و داعش هدف قرار گرفتهاند و از طرف دیگر هدف حملات نیروهای دولتی و نیروهای آمریکایی مستقر در این کشور بودهاند. گفتوگوها میان طالبان و آمریکا برای پایان دادن به جنگ در این کشور آغاز شده اما هنوز به نتیجه مشخصی نرسیده است. همزمان ساختار سیاسی افغانستان هم درگیر یک بحران تازه شده است. در پی برگزاری انتخابات، 2 رقیب اصلی یعنی اشرف غنی و عبدالله عبدالله هر یک خود را پیروز میدان اعلام کرده است. افغانستان همچون 2دهه گذشته، یکی از مهمترین بحرانهای سال 2020خواهد بود.
یمن: در 5سال جنگ یمن، بیش از 100هزار نفر کشته شدهاند. جنگ، فقیرترین کشور جهان عرب را به ورطه قحطی کشانده و بسیاری از مردم را در آستانه مرگ قرار داده است. عربستان و متحدانش به خواسته خود که سرکوب جنبش انصارالله یمن و بهدست آوردن کنترل کامل این کشور بود نرسیدهاند و اکنون بهدنبال یافتن راهی برای خروج از این گرداب هستند. ایران نیز بهعنوان مهمترین حامی جنبش انصارالله اعلام کرده در پی کمک به حل بحران یمن است. تغییرات ژئوپلتیک منطقهای و بینالمللی باعث شده تا فرصتی برای پایان دادن به جنگ در یمن بهوجودآید و درصورتی که نهادهای بینالمللی از این فرصت استفاده نکنند، جنگ یمن بعد از سال 2020نیز ادامه پیدا خواهد کرد.
اتیوپی: اتیوپی پرجمعیتترین کشور شرق آفریقاست و از سال 2018شاهد تغییرات عمدهای بوده است. «آبی احمد» از اوایل سال 2018به نخستوزیری رسید و تلاش کرد تا فضای سیاسی اتیوپی را متحول کند. او به یک دهه تنش با کشور همسایه یعنی اریتره پایان داد، زندانیان سیاسی را آزاد و از بازگشت مخالفان به کشور استقبال کرد و چهرههای اصلاحطلب را برای پستهای کلیدی انتخاب کرد. جایزه صلح نوبل 2019بهدلیل تلاشهای آبی احمد به او اعطا شد. اریتره اما در لبه پرتگاه قرار دارد. اعتراضهای مردمی بین سالهای 2015تا 2018باعث به قدرت رسیدن احمد شد. مردم خواستههای سیاسی و اقتصادی داشتند اما رگههایی از تمایلات طایفهای نیز در این اعتراضها دیده میشد. اکنون در استانه انتخابات سال 2020، بار دیگر این خطکشیهای طایفهای پررنگشده و ممکن است اریتره را به ورطه یک جنگ داخلی بکشاند.
بورکینافاسو: بورکینافاسو آخرین کشوری است که طعمه خشونتهای منطقه موسوم به «ساحل آفریقا» شده است. این منطقه کمربندی از کشورها از شرق تا غرب آفریقا را در بر میگیرد. شمال این کشور از سال 2016شاهد درگیری میان نیروهای انصارالاسلام با دولت مرکزی بوده است. این گروه وابسته به داعش است و فعالیتش اکنون به مناطق شرقی بورکینافاسو نیز کشیده شده است. نیروهای انصارالاسلام با نیروهای داعش در کشور همسایه یعنی کشور مالی در ارتباط هستند. بیش از یک میلیون نفر در بورکینافاسو آواره شدهاند.وضعیت در پایتخت این کشور هم آشفته است و مردم گاه و بیگاه در اعتراض به وضعیت معیشتی و امنیتی خود به اعتراض خیابانی میپردازند. در شرایطی که گروههای سیاسی در پایتخت مشغول جنگ قدرت هستند، روبهروز احتمال فروپاشی کامل بورکینافاسو بیشتر میشود.
لیبی: لیبی پس از سقوط معمر قذافی در سال 2011، میان گروههای سیاسی مختلف تقسیم و عملا به یک کشور چندپاره تبدیل شد. سپس دو دولت، یکی در پایتخت و دیگری در بنغازی، تشکیل شد و هرکدام خود را دولت قانونی نامید. دولت مستقر در پایتخت مورد تأیید سازمان ملل بوده و دولت مستقر در بنغازی از حمایت ارتش به فرماندهی ژنرال حفتر بهره میبرد. نیروهای حفتر اکنون در 10کیلومتری پایتخت مستقر شده و آماده حمله برای تصرف شهر هستند و طی آن هزاران نفر آواره شدهاند. همزمان ترکیه اعلام کرده بهزودی نیروهای خود را در حمایت از دولت مرکزی لیبی به این کشور اعزام میکند. لیبی بار دیگر به صحنه رقابت دیگر کشورها تبدیل شده است. راهحل پایان بحران، توقف حمایتها از طرفین درگیری در لیبی است.
آمریکا، ایران، اسرائیل و خلیجفارس: تنش میان ایران و آمریکا به شکل بیسابقهای شدت گرفته است. نقطه آغاز دور تازه تنشها میان دو طرف، خروج آمریکا از توافق هستهای در سال 2015بود که طبق تصمیم دونالد ترامپ انجام شد. ایران در مقابل سیاست فشار حداکثری ترامپ، ابزارهای قدرت منطقهای خود را فعال کرده است تا آمریکا و متحدانش را تحت فشار قرار دهد. همزمان، تنش و برخوردهای غیرمستقیم میان ایران و اسرائیل در سوریه و عراق رو به افزایش است. اگر این روند، در سال 2020متوقف نشود، یک درگیری تمامعیار میتواند کل منطقه خاورمیانه را به آتش بکشد. از سوی دیگر، عربستان و امارات در واکنش به حملههای پهپادی حوثیهای یمن، مجبور به تغییر محاسبات خود شدهاند. تصور حمایت تمام و کمال آمریکا از این کشورها، بعد از حمله به تاسیسات نفتی عربستان از بین رفت و همین مسئله ممکن است کشورهای عربی خلیج فارس را در سال 2020به سمت تنشزدایی با ایران سوق دهد.
آمریکا-کرهشمالی: دونالد ترامپ و کیم جونگ اون در سال 2017،تندترین توهینها را نصیب یکدیگر کردند و آمریکا و کرهشمالی را تا آستانه یک جنگ هستهای پیش بردند. سال 2018و 2019اما فضا به کلی متفاوت بود. ترامپ و کیم طی 3دیدار، به سمت تنشزدایی گام برداشتند. اگرچه دیدارها دوستانه بود، اما مذاکرات بعدی کاملا بینتیجه بوده است. مخالفت آمریکا با لغو کامل تحریمهای کرهشمالی باعث شده تا پیونگیانگ بار دیگر به سمت آزمایشهای موشکی گام بردارد. بهنظر میرسد دیپلماسی در بحران کره به شکست نزدیک میشود چرا که احتمال آزمایش یک موشک هستهای دیگر از سوی کرهشمالی قوت گرفته است. همزمان گزارشهای متعدد نهادهای اطلاعاتی آمریکا نشان میدهد کرهایها همچنان برنامه هستهای خود را متوقف نکردهاند. تجربه خروج آمریکا از برجام، کرهایها را در مورد هرگونه توافقی با آمریکا بیاعتماد کرده است.
کشمیر: بحران کشمیر یکی از قدیمیترین بحرانهای منطقهای در منطقه شبهقاره است، اما طی سالهای اخیر از سوی نهادهای بینالمللی و قدرتهای بزرگ به فراموشی سپرده شده بود. تشدید تنش میان پاکستان و هند در سال 2019 بار دیگر جهان را متوجه این بحران کرد. این دو کشور هر کدام مدعی بخشهایی از منطقه کشمیر هستند که باهم همپوشانی دارند. درگیریهای پراکنده در این منطقه، دو همسایه را بار دیگر رو در روی هم قرار داده است. هند وضعیت خودمختاری منطقه جامو و کشمیر را لغو کرده و آن را تحت کنترل دهلینو در آورده است. همزمان تصویب قانونی جدید، میتواند 180میلیون مسلمان این کشور را با بحران تابعیت روبهرو کند. در منطقه کشمیر، یک درگیری کوچک میتواند به یک جنگ بزرگ میان دو قدرت هستهای تبدیل شود؛ تجربهای که دو طرف پیش از این هم داشتهاند.
ونزوئلا: تورم، فقر و بیکاری در کنار یک بحران سیاسی بیسابقه، مردم ونزوئلا را در شرایط بحرانی قرار داده است. روسیه، ترکیه، ایران و کوبا حامی نیکلاس مادورو، بهعنوان رئیسجمهور هستند اما آمریکا و حدود 50کشور دیگر، مخالف او یعنی خوان گوایدو را رئیسجمهور میدانند. این اقدام در ادامه فشارهایی است که طی سالهای اخیر از سوی آمریکا با تحریمهای اقتصادی علیه دولت مادورو اعمال شده است. برگ برنده مادورو اما حمایت ارتش است. نیروهای نظامی ونزوئلا همچنان مادورو را رئیس دولت میدانند و از او حمایت میکنند. در منطقه آمریکای لاتین نیز کشورها به دو دسته حامیان و دشمنان مادورو تبدیل شدهاند.
اوکراین : پس از الحاق شبه جزیره کریمه به خاک روسیه در سال 2014، بخشهای بزرگی از مناطق لوهانسک و دونتسک در شرق اوکراین به کنترل جداییطلبان مورد حمایت روسیه درآمد. درگیریها در این مناطق زمانی آغاز شد که ارتش اوکراین سعی کرد تا مناطق تحت کنترل شورشیان را بازپس گیرد. در 5سال گذشته حدود 13 هزار نفر کشته و 40 هزار نفر دیگر زخمی و حدود 5میلیون نفر نیز آواره شدهاند. تلاشهای ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، اکنون امکان وقوع صلح در بحران اوکراین را جدیتر کرده است. زلنسکی کمدینی بود که سال گذشته با رأی بالای مردم به ریاستجمهوری رسید. او وعده صلح داد و با همین شعار قدرت را در دست گرفت. پیش از او، پترو پروشنکو در سال 2014و 2015در چارچوب توافقنامه مینسک سعی کرد تا به بحران پایان دهد. براساس این توافق مناطق جداشده به اوکراینبازمیگردد اما اوکراین به این مناطق خودمختاری خواهد داد. دو طرف هنوز بر سر جزئیات به توافق نرسیدهاند اما طبق موافقت روسای جمهور اوکراین و روسیه، اسرای دو طرف مبادله شدهاند تا امیدها به صلح تقویت شود.