لیستی نهچندان طولانی که شامل پرداخت بخشی از مطالبات خودش و بازیکنان، خرید سه بازیکن جدید داخلی و البته تغییر سرپرست تیم میشد. با وجود این تاکنون این شرایط محقق نشده و شاید در بعضی موارد اساسا ارادهای هم برای انجام آنها وجود نداشته باشد. به طور مشخص رابطه محمدحسن انصاریفرد، مدیرعامل باشگاه با افشین پیروانی بسیار خوب است و به وضوح به مربی آرژانتینی پیغام داده خواستهاش در مورد تغییر سرپرست را اجرایی نمیکند. در همین بین گابریل کالدرون برای اولین بار از زمان خروج از تهران، عصر یکشنبه روی صفحه شخصیاش پست گذاشت و نوشت در فاصله کوتاه باقیمانده تا شروع تمرینات، باشگاه هنوز توجه جدی به درخواستهای او نشان نداده است. این پست اینستاگرامی حمل بر احتمال عدم بازگشت کالدرون به ایران شد، اما اتفاق عجیب در بخش کامنتها رخ داد؛ جایی که انبوهی از مخاطبان بعد از معرفی خود به عنوان هوادار پرسپولیس، با کلمات تند و رکیک خواهان برنگشتن این مربی شدند؛ بساط عجیبترین «حیاکن، رهاکن» تاریخ که به شکلی باورنکردنی علیه مربی قهرمان نیمفصل و حاضر در نیمهنهایی جام حذفی پهن شد. اگرچه هویت آدمها در این قبیل شبکهها به طور قطعی مشخص نیست و ممکن است ادعای هواداری برخی کامنتگذاران از پرسپولیس واقعی نباشد، اما واقعیت آن است که موج حمایتی چندانی هم از کالدرون شکل نگرفت تا روشن شود جدایی احتمالی او به هیچوجه با واکنشهایی از جنس برنگشتن استراماچونی همراه نخواهد شد. این حجم از بیتفاوتی پرسپولیسیها نسبت به کالدرون در حالی اتفاق میافتد که او بین مربیان تازهوارد در تاریخ لیگ برتر رکورددار بهترین معدل امتیازگیری است؛ اما به راستی کالدرون با چه اتهاماتی چنین به قربانگاه کشیده میشود و این اتهامها تا چه حد مبنای منطقی دارند؟
در زمین بهانهای نیست
عملکرد پرسپولیس کالدرون داخل زمین فوقالعاده بوده است. چنانکه گفتیم او رکورددار امتیازگیری بین مربیان جدید تاریخ لیگ برتر بوده و بعد از 16 هفته، پرسپولیس را با سه امتیاز اختلاف در صدر جدول نشانده است. کالدرون اگرچه در هفتههای آغازین کارش و با توجه به برنامه دشوار تیم متحمل سه شکست برابر رقبای مستقیم شد، اما در عوض استقلال را برد و از قضا این پیروزی با گل بازیکن تعویضی او به دست آمد. پرسپولیس کالدرون همچنین در جام حذفی هم بدون گل خورده به نیمهنهایی رسید و در مجموع جایی برای گله و شکایت باقی نیست. البته یک فاکتور کیفی به نام «بازی زیبا» هم وجود دارد که قابل اندازهگیری نیست. برخی منتقدان کالدرون عقیده دارند تیم او به اندازه کافی با طراوت بازی نمیکند و حتی متهم میشود به اینکه متکی به ضربات کاشته و ایستگاهی است. این انتقادها در حالی مطرح میشود که اولا پرسپولیس کالدرون در نیمفصل اول حضور این مربی دقیقا به اندازه آخرین نیمفصل حضور برانکو گل زده و ثانیا از 20 گل لیگی این تیم، غیر از دو ضربه پنالتی، بقیه توپها در جریان بازی و روی زمین به ثمر نشسته؛ بدون کرنر، اوت بلند یا ارسال از ضربات شروع مجدد. به این ترتیب روشن است که حداقل داخل مستطیل سبز بهانه کافی برای ایجاد چنین هجمهای علیه سرمربی آرژانتینی وجود ندارد.
تغییر سرپرست؛ فنی یا مدیریتی؟
در این میان برخی منتقدان با استناد به درخواست کالدرون برای تغییر سرپرست تیم، عقیده دارند او پا را از محدوده اختیاراتش فراتر گذاشته و چارت سازمانی را نقض کرده است. حتی در این مورد هم ادعای دوستان چندان دقیق به نظر نمیرسد. در عرف فوتبال جهان، اختیار رختکن با سرمربی است و بیرون از آن به مدیرعامل مربوط میشود. در این شرایط طبیعتا وقتی سرپرست تیم روی نیمکت حضور دارد، به طور مستمر در تمرینات حاضر است و صددرصد داخل رختکن تیم فعالیت میکند، انتخاب او باید با نظر سرمربی باشد. این هرگز خواسته زیادی نبوده؛ چه در عادات فوتبال ایران که مثلا علی پروین و امیر قلعهنویی بیهیچ حرف و حدیثی سرپرست تیم را انتخاب میکردند، چه در فرهنگ فوتبال دنیا که این موضوع به خواست کارلوس کیروش چندین و چندبار در تیم ملی تکرار شد. در باشگاههای اروپایی به دفعات شاهد تغییر کادر پزشکی و حتی مدیر فنی به درخواست سرمربی بودهایم؛ مدیر تیم که جای خود دارد. وقتی مدیر یا سرپرست فقط در فاصله یک صندلی با سرمربی مینشیند، چطور انتظار داریم انتخاب این فرد بدون نظر موافق او باشد؟