روزنامه کیهان: علیرغم هیاهوی پر حجم آمریکا و متحدانش و عملیات روانی گستردهای که از طریق صدها رسانه مکتوب، صوتی و تصویری برای پیشگیری از حضور مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی تدارک دیده و به میدان آورده بودند، این انتخابات با حضور پرشمار مردم و در میان رقابت همهجانبه گروهها و جریانات سیاسی صورت پذیرفت و مردم ایران در سراسر کشور نامزدهای مورد نظر و علاقه خود را برگزیدند؛ و اما، اگرچه هنوز نتیجه نهایی اعلام نشده است، ولی گزارشهای رسیده از استانها و نتایج به دست آمده از شمارش آراء در تهران نشان میدهد نامزدهایی که مقابله با فساد اقتصادی، ضدیت با آمریکا، حمایت از محرومان و تاکید بر عدالت اجتماعی اصلیترین شاخصه آنهاست، اکثریت قاطع مجلس آینده را در اختیار دارند.
این خبر نه فقط برای آمریکا و متحدانش و برخی از دنبالههای داخلی آنها خبری ناگوار است، بلکه خوابی که برای مجلس یازدهم دیده بودند را به کابوسی هولناک بدل کرده است.
از این روی قابل پیشبینی بوده و هست که ریل جدیدی برای ماشین تبلیغاتی خود برگزینند و هجوم تبلیغاتی خود را از تقلا برای پیشگیری از حضور مردم در انتخابات و تلاش برای دوری از گزینههای ضدآمریکایی و طرفداران عدالت اقتصادی و اجتماعی، به تخطئه انتخاب مردم و آینده مجلس پیشروی تغییر دهند که از هماکنون نیز حرکت در این مسیر را آغاز کردهاند و در این باره گفتنیهایی هست، بخوانید!
1- ظاهراً و بر اساس شواهد و قرائن موجود، حدسزده میشود که میزان مشارکت مردم در انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی نسبت به دوره قبل، چند درصد کمتر باشد. درصد بیشتر مشارکت اگرچه اهمیت قابل توجهی دارد، ولی نوسان در میزان مشارکت نیز طبیعی است و عوامل متعددی میتواند در افزایش یا کاهش مشارکت نقش داشته باشد که طی 41 سال گذشته و در جریان برگزاری 10 دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی شاهد این نوسانات بودهایم؛ و اما، دشمنان بیرونی و برخی از دنبالههای داخلی آنها اصرار دارند این کاهش چند درصدی مشارکت را به حساب ناامیدی مردم از انقلاب و نظام بنویسند که باید گفت؛
2- طی چند سال اخیر (از انتخابات دوره دهم مجلس در سال 1394 تاکنون) شاهد رخدادهای فراوانی بودهایم که از آن میان چند رخداد از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و نقش تعیینکننده و مثالزدنی داشتهاند.
مردم، سردار سلیمانی را فدایی اسلام و انقلاب میدانستند و از راه و روش و خصوصیات آن شهید بزرگوار با خبر بودند. حضور چند ده میلیونی و بینظیر مردم از همه اقشار اجتماعی در تشییع پیکر پاک و مطهر سردار و مراسم یادبود آن عزیز، بدون کمترین تردید و شائبهای نه فقط از اعتقاد قلبی، بلکه از دلباختگی مردم به اسلام و انقلاب و نظام و مقاومت و... حکایت میکرد.
از این روی، بیآنکه پای شعار و اغراق در میان باشد به جرأت و با اطمینانی بدون کمترین خدشه، میتوان نتیجه گرفت که مردم به اسلام و انقلاب و نظام وفادار بوده و هستند؛ بنابراین نسبت دادن کاهش چنددرصدی مشارکت به ناامیدی مردم از اسلام و انقلاب و نظام علاوهبر آنکه یک دروغ شاخدار است، اهانت به تودههای چند ده میلیونی مردم نیز هست. آیا میتواند غیر از این باشد؟!
اکنون سؤال این است که اگر ناامیدی مردم از نظام! علت کاهش چند درصدی مشارکت نبوده است، پس این کاهش چه علتی داشته است؟!
3- نیم نگاهی به عملکرد دولت مدعی اصلاحات و تدبیر بیندازید. غیر از تحمیل دهها و حتی صدها مشکل به مردم و کشاندن معیشت ملت به مرز فلج شدن چه دستاورد قابلتوجهی داشته است؟! گرانی لجام گسیخته کالا و خدمات بهگونهای که همه روزه شاهد افزایش نجومی و سرسامآور آن بودهاند، تورم بالای 43 درصد، تعطیلی دهها کارخانه بزرگ و صدها مرکز تولید، افزایش
106 درصدی قیمت مسکن فقط طی یک سال، افزایش نقدینگی از 470 هزار میلیارد تومان هنگام تحویل دولت به 2هزار هزار میلیارد تومان، افزایش نرخ بیکاری و اضافه شدن انبوهی از جوانان جویای کار به خیل بیکاران.
فساد اقتصادی هزاران میلیارد تومانی و نه فقط بیتوجهی دولت به آن بلکه در مواردی حمایت از مفسدان، کاهش غیرقابل تصور ارزش پول ملی، افزایش قیمت دلار از 3200 تومان به 14 هزار تومان، بر باد دادن تاسیسات هستهای و خروج شماری از دانشمندان هستهای از کشور، هزینه کردن امکانات و ظرفیتهای 6 ساله کشور در مذاکرات هستهای با هدف اعلام شده لغو تحریمها که نه فقط هیچ دستاوردی نداشت، بلکه فاجعه برجام را به ملت و نظام تحمیل کرد و دهها تحریم دیگر نیز به بار آورد، درپیش گرفتن دیپلماسی التماسی و بازی با حیثیت ملی در عرصه بینالمللی، دهنکجی به مردم با پرداخت حقوقهای نجومی به نورچشمیها و ذخیره نظام! نامیدن آنها و... باعث دلسردی مردم و پاشیدن بذر ناامیدی در میان آنها نبوده است؟!
4- بیتوجهی دولت به نقد خیرخواهانه و مستند دلسوزان نظام و سرازیر کردن انواع ناسزاها و تهمتها به آنان نظیر «بیسواد، بیشناسنامه، مزدور، کاسبتحریم، کودکصفت، حسود، بزدل، ترسو، جیببر، بیقانون، مستضعف فکری، بیکار، متوهم، غوطهور در فساد، سوءاستفادهگر، خرابکار، عقبمانده، تازه به دوران رسیده، عصرحجری، هوچیباز، منفیباف، یأسآفرین، ناشکر، باید به جهنم بروند»! و... اخیرا انقلابیون نفهم!، یک مشت لات!... و دهها نمونه دیگر که فقط شرمآور است؛ و این همه در حالی است که تمامی پیشبینیهای آنها به حقیقت پیوست، ولی آقایان هنوز هم دنبال آب و صابون برای منتقدان هستند که صورت خود را بشویند! به این فهرست باید صدها وعده بر زمین مانده و خلافگوییهای آشکار را نیز اضافه کرد و از حضرات پرسید آیا جایی برای امیدواری مردم باقی گذاشتهاید؟!
5- رئیسجمهور محترم کشورمان که خود 10 بار، با رای مردم و در همین ساز و کار انتخاباتی به مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان راه یافته است، طی چند هفته نزدیک به انتخابات از انتخابات مهندسی شده و انتصابات به جای انتخابات سخن گفت! و انشاءالله بیآنکه متوجه باشد، به عملیات روانی دشمنان علیه انتخابات مجلس یازدهم دامن زد! آیا این اقدام ایشان را نمیتوان در کاهش چنددرصدی مشارکت موثر دانست؟!
6- مجلس با حضور اکثریت مدعیان اصلاحات که حامیان سینهچاک دولت بودهاند اگرچه برخی از اقدامات شایسته و مفید نیز داشته است، ولی در مجموع نه فقط خروجی قابل قبولی نداشته است، بلکه با حمایتهای بیچون و چرا از اقدامات خسارتآفرین دولت و رها کردن وظیفه نظارتی و تقنینی خود آسیبهای بعضاً غیرقابل جبرانی هم به مردم تحمیل کرده است.
تصویب برجام فاجعهبار آن هم بیاعتنا به دهها روز بررسی دقیق و کارشناسانه کمیسیون ویژه با مدیریت برادر کارشناس و متعهدمان آقای دکتر زاکانی که بعدها معلوم شد بسیاری از انتقادات آن کمیسیون بجا بوده است، ظاهرشدن برخی از نمایندگان در نقش وکیلالدوله و بیتوجه به سوگندی که برای حمایت از نظام و مردم یاد کرده بودند، که به عنوان یک نمونه -و فقط یک نمونه- میتوان از استیضاح وزرای ناکارآمد از سوی نمایندگان متعهد و بازگرداندن آنها به پست وزارت با لابیهای وکیلالدولهها یاد کرد! ماجرای استیضاح وزیر مسکن سابق یکی از آن نمونههاست! ایشان بعد از آنکه به میل خود و نه وظیفهشناسی مجلس دهم- کنار رفت، با صراحت گفت افتخارم آن است که یک مسکن هم نساختم! و نمایندگان مدعیاصلاحات و تدبیر! نه برای تائید قبلی او توجیهی داشتند و نه به روی خود آوردند که با این بینش و منش چرا چند سال وزیر مسکن! بوده است؟! آیا تعجبآور است که عملکرد اکثریت مجلس کنونی باعث دلزدگی مردم و کاهش چند درصدی مشارکت آنان شده باشد؟!
7- در جریان بررسی صلاحیت نمایندگان کنونی مجلس، معلوم شد که 75 تن از آنها به علت آلودگی به فساد اقتصادی رد صلاحیت شدهاند. یعنی 25 درصد از 290 نماینده مجلس. به آسانی میتوان حدس زد که این 75 نماینده میتوانستهاند چه نقش مخربی در مواضع و عملکرد مجلس کنونی داشته باشند؟! این وضعیت پلشت نمیتواند در کاهش میزان مشارکت موثر بوده باشد؟!
8- دقیقاً 48 ساعت مانده به روز رایگیری به ناگاه برخی از مقامات مسئول درباره خطر شیوع ویروس کرونا سخن میگویند! و روزنامههای زنجیرهای و رسانههای بیرونی وابسته به دشمن که گویی منتظر صدور فرمان بودهاند.
به جوسنگین و بزرگنمایی شدهای پیرامون خطر هولناک این ویروس دامن میزنند و ترجیعبند همه این فضاسازیها به این نقطه ختم میشود که حضور مردم در پای صندوقهای رای خطر ابتلای آنان به ویروس کرونا را در پی دارد!... آیا این فضاسازی کاذب بیحساب بوده است؟!
9- حالا کلاه خود را قاضی کنیم. حضور تودههای چند ده میلیونی در شهادت سردار بزرگوارمان حاج قاسم سلیمانی به وضوح از اعتقاد راسخ مردم به اسلام و انقلاب و نظام که از ویژگیهای بارز سردار سلیمانی بوده است خبر میدهد، بنابراین کاهش چند درصدی مشارکت اگرچه بسیار طبیعی و متداول است، ولی چنانچه بخشی از آن را ناشی از دلسردی برخی از مردم بدانیم، با توجه به موارد یاد شده، این دلسردی! برخلاف اصرار دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها، از عملکرد ناهنجار، شماری از دولتیان و برخی از مجلسنشینان کنونی ریشه میگیرد که ترکیب مجلس آینده باطلالسحر آن است.