سرویس فرهنگ و هنر مشرق - هفتادمین دوره برگزاری جشنواره جهانی فیلم برلین (برلیناله) از روز پنجشنبه کار خود را آغاز کرد. جشنواره اخیر فیلم برلین با شکل ساختاری و حضور فیلمهای ایرانی و ایرانیان حاضر در این جشنواره از با سالهای پیشین متفاوت است. تغییر کادر اجرایی این جشنواره در تغییر رویکرد خود نسبت به ایران چند گام متفاوت را برداشته است. دیتر کاسلیک ١٩سال مدیر برلیناله بود و امسال جای خود را به «کارلو چاتریان»(carlo chatrian) و «ماریته ریسنبک» داده است.
در مورد این تغییر و تحول مدیریتی در جشنواره برلین میتوان به چند نکته مهم اشاره کرد که آلمانیها از حضور مدیریت این جشنواره توسط غیر آلمانی چندان مسرور نبودند و روزنامه بیلد آلمان با استناد به محافل نزدیک به شورای نظارت بر جشنواره برلیناله قبل از این تحولات گزارشی را منتشر کرد و بر سر جانشینی دیتر کاسلیک، رئیس جشنواره فیلم برلین، بحث و جدل رسانهای فراوانی درگرفت. کاسلیک از سال 2001 رئیس این جشنواره بود. اما اغلب رسانههای آلمان به این موضع اشاره داشتند که رویکرد سیاسی این جشنواره با حضور چاتریان پررنگتر خواهد شد.
چاتریان ایتالیایی از سال 2012 مدیر هنری جشنواره لوکارنو است. او در تورین در شمال ایتالیا متولد شد و همانجا ادبیات و فلسفه خواند. او روزنامهنگاری هم میکند و از سالهای دهه 1990 همچنین به نقد فیلم مشغول است. او در کنار تدریس، درباره سینماگرانی همچون ارول موریس، خالق مستند "مه جنگ" یا وونگ کار وای، کارگردان هنگکنگی کتاب و مقاله نوشته است. اما نیمه تاریک چاتریان که بسیار قابل تامل است، رویکرد ضد ایرانی مدیر فعلی برلینانه است که از دیتر کاسلیک در تقویت این رویکرد بسیار هوشمندانهتر عمل میکند.
رسولاف محکوم امنیتی چگونه در طول سال 1398 موفق شد سه فیلم بسازد؟
«شیطان وجود ندارد»، یکی از سه اثر ساخته شده توسط محمد رسولاف، کارگردان ایرانی، در بخش مسابقه اصلی برلیناله در کنار 17 اثر سینمایی دیگر برای دریافت خرس طلایی رقابت میکند. در کاتالوگ برلیناله از آن به عنوان محصول مشترک آلمان، ایران و جمهوری چک یاد شده است.
«شیطان وجود ندارد» چهار داستان را پیرامون موضوع اعدام در ایران روایت میکند. نکته جالب این است که امتیاز پخش و فروش جهانی این فیلم را شرکت معتبر فیلمز بوتیک (Films Boutique) در اختیار دارد که دفترش در برلین است. مهمترین اتفاقی که در مورد این فیلم وجود دارد این است که آثار رسولاف و جعفرپناهی پخشکنندههای فعالی در اروپا دارد و از این طریق فیلمهایشان با کمترین نمایش ممکن در سینماهای سراسری اروپا و آمریکا به سوددهی غیرقابل تصوری میرسند، امکانی که برای آثار سینمایی که در مجاری رسمی کشور ساخته میشود وجود ندارد. طبیعی است که سینماگرانی که در مقابل حاکمیت خروش کنند، این امکان برایشان فعال میشود و طبیعی است که بسیاری از آنان مثل مصطفیآل احمد تلاش میکنند به لیست اضافه شوند.
موضوع قابل تاملی دیگر در مورد رسولاف این است که او در سال 1398 علی بر مشغلههای قضایی و چالشهایی امنیتی که به زعم خودش پشت سر گذاشت، حدود سه فیلم را در ایران تمام کرده است
موضوع قابل تاملی دیگر در مورد رسولاف این است که او در سال 1398 علی بر مشغلههای قضایی و چالشهایی امنیتی که به زعم خودش پشت سر گذاشت، حدود سه فیلم را در ایران تمام کرده است و کارلو چاتریان با تماشای هر سه فیلم، «شیطان وجود ندارد» را راسا برای این جشنواره انتخاب کرده است.
این مسئله بسیار قابل تامل است که در شرایط فعلی سینمای ایران یک تهیهکننده معمولی و بازاری مثل محمد حسین فرحبخش (در بخش خصوصی) که تولیداتش با بازگشت مالی و سود همراه است، در کمپانی پویا فیلم، توانایی ساخت سه فیلم در سال را ندارد. ذکر یک نکته دیگر در پروسه فیلمسازی رسولاف بسیار قابل تامل است، تهیهکننده و کارگردانانی که اقدام به تهیه فیلم میکنند، از طریق وزارت ارشاد پروانه ساخت دریافت کرده و با اخد این مجوز با مراجعه به پلیس پروانه فیلمبرداری در اماکن عمومی را اخذمیکنند.
کافیست یک شهروند معمولی با موبایل شخصی خودش بیش از ده دقیقه در خیابانهای تهران یا سایر شهرستانها اقدام به فیلمبرداری کند، آنوقت ماموران گشت حساس میشوند و فرد تصویربردار را متوقف میکنند.
در طول سال 1398 رسولاف با امکانات حرفهای فیلمبرداری و صدا برداری سه فیلم ساخته است. او با سه گروه متفاوت در امکان متعددی مشغول فیلمبرداری بوده است. پلیس اگر با چنین گروهی مواجه شود، مجوزهای لازم را مطالبه میکند. آقای رسولاف در مصاحبه با رادیو فردا خود را به عنوان متهم امنیتی معرفی میکند. یک متهم امنیتی چگونه بدون هیچ رصدی میتواند سه فیلم در طول یکسال با سه گروه حرفهای بسازد.
قطعا برای این محکوم امنیتی باید اهرمهای قدرتمندتر حمایتی فوقالعادهای، از درون سیستم وجود داشته باشد که این فیلمساز بتواند در طول یک سال شمسی، سه فیلم را به صورت پشت سر هم فیلمبرداری کند. قطعا بنا بر آگاهیهای کسب شده، نه تحلیلهای عمومی، یک دست حمایتی کاملا امنیتی وجود دارد که از درون بدنه خانه سینما، فعالان این حوزه را به تحرک وادار میکند تا آنان بیانیهای را تنظیم کند تا رسولاف در برلیناله حضور داشته باشد.
شهرداری هامبورگ حامی مالی فیلم «شیطان وجود ندارد»
خطری دیگری که توسط برلیناله و مدیرانش سینمای ایران را تهدید میکند، حمایتهای مالی دولت آلمان است که در این جشنواره تقویت میشود که این حمایت در مرحله پخش و توزیع فیلم نیست. بلکه سرفصلی که کارلو چاتریان در این جشنواره برای سینمای ایران تعریف کرده این است که فیلمهای سیاسی بدون مجوز، مشمول کمکهای مالی حین تولید نیز شوند.
فیلم «شیطان وجود ندارد» محمد رسولاف با حمایت و واسطهگری کارلو چاتریان و ماریته ریسنبک از شهرداری هامبورگ فاند دریافت کرده است . اصطلاحی انگلیسی در ساختار تهیه و تولید فیلم به نام «فاند» رایج است. فاند با مشارکت بسیار متفاوت است. در شیوه مشارکتی، افرادی که اقدام به مشارکت میکنند درصد از هزینههای مالی کل فیلم را تامین میکنند و در منافع مالی فیلم به همان اندازه شریک میشوند. مثلا بنیاد سینمایی فارابی 30 الی 50 درصد از هزینههای یک فیلم را تامین میکند و به همان اندازه 30 0 الی 50 درصد در سود و زیان فیلم شریک میشود. اما فاند قرض الحسنه نیست، نوعی کمک بدون بازگشت است. به عنوان مثال فیلم یلدا که در این جشنواره حضور دارد، فاند جشنواره برلیناله را داراست. فیلم «شیطان وجود ندارد» محمد رسولاف با حمایت و واسطهگری کارلو چاتریان و ماریته ریسنبک از شهرداری هامبورگ فاند دریافت کرده است . وقتی اشاره به شهرداری هامبورگ میکنیم، به یک اداره شهری اشاره نکردهایم، بلکه شهرداری این شهر یک سازمان فرهنگی بسیار بزرگ است که تصویری از ساختمان شهرداری هامبورگ، این گزارش را از هر توضیح بیشتری بینیاز خواهد.
در شیوه اعطای فاند گروه سازنده اگر قرار است که از شهرداری هامبورگ کمکی را دریافت کنند، باید فیلمشان در شهر هامبورگ فیلمبرداری شود، یا به ساختار فرهنگی - شهری هامبورگ کمک کند. اما فیلم محمد رسولاف هیچ همخوانی فرهنگی با اهداف شهرداری هامبورگ ندارد و این کمک بلاعوض چه ضرورتی دارد؟ فیلم او درباره اعدام در ایران است و واسطه این کمک بلاعوض چاتریان تحقق پیدا میکند. مدیری که رویکرد ضد ایرانی خود را در طول دورانی که مدیریت جشنواره لوکارنو را بر عهده داشت، بارها نشان داد. اخبار موثقی هم نشان میدهد سایر فیلمهای ایرانی در این جشنواره و فیلمسازان ایران از این فاند بهرهمند بودهاند.
پان کردیسم را در ایران تقویت میکنند
نکته مهم دیگر در مورد فیلم نامو (بیگانه) است که همه کاره فیلم جعفرپناهی است. پناهی و مخلمباف و قبادی سابقه رفاقتی طولانی با چاتریان دارند. یکی از برنامهریزیهای قابل تامل چاتریان این است که فیلمهایی که از سال 2020 در این جشنواره حضور پیدا میکنند، به هیچ عنوان نباید از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پروانه ساخت یا نمایش دریافت کنند. فیلم نامو که راهی این جشنواره شد، بنا بر اخبار موثقی پروانه ساخت دریافت کرده، فاقد پروانه نمایش و مجوزهای لازم برای حضور در جشنواره برلین است. سرمایهگذاران فیلم پژمان بازغی و نوید محمدزاده هستند. تم فیلم نیز کاملا مشخص است. این فیلم و درخت گردو با گرایشات پان کردی ساخته شدهاند و این خط سیر روایی توسط سینمای ایران به شرط حمایت از سوی خارج ادامه خواهد یافت، که فیلم درخت گردو نمونه رقیقشده داخلی با مضمون پان کردیسم است، بنا بر شنیدهها شهرداری برلین حامی مالی فیلم است و به آن فاند اعطا کرده است.
طرح چاتریان برای بی اعتبار کردن پروانه ساخت و نمایش از کجا آمد
یکی از افرادی که در لیست مسافران جشنواره فیلم برلین است و با بودجه ملی کشورمان در این جشنواره حضور دارد، در مهمانی سفارت آلمان این طرح را با کاردار سفارت مطرح کرد. چون مکالمات این فرد نزد مشرق محفوظ است، تنها به بخشهایی از آن اشاره میکنیم. او به کاردار سفارت آلمان پیشنهاد میدهد که اگر بنیان تولید فیلمهای غیرحکومتی در ایران تقویت شود و تنها آثار فاقد پروانه نمایش و ساخت در جشنواره فیلم برلین حمایت شوند، تعداد داوطلبان ساختن فیلم بدون پروانه نمایش افزایش خواهد یافت و ما افرادی که وابستگی به حکومت را ندارند به سفارتخانهها معرفی خواهیم کرد. وجود چنین افرادی در سازمان سینمایی در نوع خود بسیار جالب است که این افراد حقوق بگیر مستقیم سازمان سینمایی هستند و حضور مکرر آنان در مهمانی سفارتخانهها باید با هماهنگی حراست وزارت ارشاد باشد، آیا نباید وزارت ارشاد بر نحوه تعامل مکرر کارمندانش با سفارتخانه نظارت داشته باشد. مهمترین اهرمی که به وزارت ارشاد اعتبار میدهد، مجوزهای ساخت، تولید و نمایش است. سازمان سینمایی چگونه به فردی حقوق میدهد که طرح بزرگ او غیرفعال کردن مجوزهای ارشاد در تعامل با سفارتخانههای خارجی و شهرداری هامبورگ و برلین است.
وقتی چاتریان مدیر جشنواره برلیناله 60 فیلم ایرانی را برای حضور در این جشنواره رد میکند و تنها آثاری را میپذیرد که پروانه ساخت و نمایش ندارد، حضور حسین انتظامی، داروغه زاده و عسگرپور در این جشنواره چه استدلالی خواهد داشت؟
یک لشگر مدیر به عشق برلین راهی برلیناله
روز سه شنبه کیهان خبر میدهد در فهرست مسافران برلین، غیر از برخی منتقدان و خبرنگاران، نام مسئولان سینمایی و برخی از مدیران صداوسیما نیز دیده میشود. حسین انتظامی، ابراهیم داروغهزاده، محمدمهدی عسگرپور، امیر اسفندیاری، محمد اسفندیاری، رائد فریدزاده، کامیار محسنین، حسن نجاریان، حامد سلیمانزاده، محمدمهدی یادگاری که چهرههایی دولتی محسوب میشوند و میرعباس اشرف، محمدعلی غلامرضایی، چنگیز حسنی، علی رحیمی و پیمان تبرخون از صداوسیما راهی این جشنواره آلمانی خواهند شد.
وقتی چاتریان مدیر جشنواره برلیناله 60 فیلم ایرانی را برای حضور در این جشنواره رد میکند و تنها آثاری را میپذیرد که پروانه ساخت و نمایش ندارد، حضور حسین انتظامی، داروغه زاده و عسگرپور در این جشنواره چه استدلالی خواهد داشت؟ اما مشرق پیش از این به حضور مکرر امیر اسفندیاری یکی مدیران بخش بینالملل جشنواره جهانی فیلم فجر اشاره کرده بود که به همراه کارمندش کامیار محسنین در جشنوارههای معتبر جهانی به عنوان نماینده ثابت ایران حضور دارند.
وقتی مدیران برلین خطمشی مشخصی را درپیش میگیرند تا فیلمهای ایرانی بدون پروانه ساخت و نمایش در این جشنواره حضور داشته باشد، حضور یک لشگر از مدیران سینمایی در برلیناله چه امکان ویژه ای را میتواند برای سینمای ایران فراهم کند.
درباره امیر اسفندریاری بیشتر بخوانید:
چرا گزارش عملکرد آقایان اسفندیاری و کامیار محسنین در رسانهها منتشر نمیشود؟
در گزارش قبلی با استناد به گزارشات بنیاد سینمایی فارابی به این موضوع اشاره شد که امیر اسفندیاری و کامیار محسنین برای جشنوارهگردی و داوری در فستیوال شانگهای کمکهای مالی بلاعوض از بنیاد سینمایی فارابی دریافت میکنند. با استناد به گزارش قبلی پرسش قابل طرح از رئیس سازمان سینمایی این است که این دو نفر با هزینه کمپانی شخصی خود «ایماج» (واقع در کوچه مازندرانی پلاک 137 ) عازم این جشنواره شدهاند یا اینکه از تنخواه جشنواره جهانی فجر برای این سفر استفاده کردهاند؟
اگر پاسخ سازمان سینمایی در راستای شفافسازی با انتشار مکرر عملکردهای مالی این است که این دو با پول جشنواره جهانی به این سفر رفتهاند، آقای انتظامی میتواند و اجازه دارد، از این دو نفر گزارش عملکرد دریافت کند و گزارش عملکرد کامیار محسنین و امیراسفندیاری را در رسانهها منتشر کنند؟
30 سال است که در لوای دولتی با بودجه ملی امیر اسفندیاری به تمامی جشنوارههای الف و ب جهان سفر کرده و هیچ گزارش عملکردی از سفرهای ایشان در بنیاد سینمایی فارابی وجود ندارد. با توجه به اینکه جشنواره جهانی فجر عملکرد مالی شفاف آن طی این سالها منتشر نشده، در صورت استفاده از امکانات دولتی تحت لوای جشنواره جهانی فجر توسط دو فرد مذکور، حسین انتظامی موظف به گرفتن گزارش از آنان است.