به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایسنا، برخلاف مجلس دهم که فراکسیون امید متشکل از اصلاح طلبان به ریاست محمدرضا عارف را در خود میدید، مجلس یازدهم با حضور تعداد انگشت شماری اصلاح طلب، مجلسی کاملا اصولگرا خواهد بود.
مجلسی که پیش از تشکیلش، جنگ قدرت میان اصولگرایان برای رسیدن به صندلی ریاست آن آغاز شده بود و حالا با مشخص شدن تکلیف نمایندگان 290 کرسی سبز رنگ بهارستان، چند نفر از نمایندگان منتخب، خود را برای نشستن روی کرسی فعلی علی لاریجانی آماده می کنند.
10 مجلس و 5 رئیس
تاکنون در 10 دوره مجالس شورای اسلامی، 5 نفر بر صندلی ریاست تکیه زدهاند و با توجه به ترکیب مجلس یازدهم، رئیس آینده پارلمان چهره جدیدی خواهد بود. اکبر هاشمی رفسنجانی (سه دوره)، مهدی کروبی (دو دوره)، علی اکبر ناطق نوری (دو دوره)، غلامعلی حداد عادل (یک دوره) و علی لاریجانی (سه دوره) ریاست مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشتهاند.
اولین رئیس مجلس نظام جمهوری اسلامی ایران که 7 خرداد 1359 بر این کرسی تکیه زد اکبر هاشمی رفسنجانی بود. هاشمی که از سال 1342 همراه نهضت اسلامی امام خمینی بود از یاران نزدیک بنیانگذار جمهوری اسلامی به حساب میآمد و به عنوان یکی از رهبران حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز با یک میلیون و 151 هزار و 514 رای به عنوان نفر چهاردهم تهران راهی مجلس شد اما با توجه به سوابق انقلابی و نزدیکی به امام (ره) و شناختی که نمایندگان مجلس اول از او داشتند به عنوان اولین رئیس مجلس که آن زمان مجلس شورای ملی خوانده میشد، انتخاب شد (خرداد 1359 تا خرداد 1363) تا از همان ابتدای انقلاب نشان دهد کسی که بیشترین آرا را در انتخابات مجلس کسب کرده، لزوما نمیتواند به ریاست پارلمان برسد. البته هاشمی با توجه به شناخته شدن بیشتر در ادوار دوم (خرداد 1363 تا خرداد 1367) و سوم (خرداد 1367 تا خرداد 1368) مجلس به عنوان نفر اول تهران انتخاب شد و به ریاست این مجالس هم رسید.
هاشمی در خرداد 1368 پس از یک سال ریاست بر مجلس سوم به دلیل انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور، جای خود را به مهدی کروبی داد. مهدی کروبی هم از مبارزین انقلابی و روحانیون حزبی شناخته شده بود که در ادوار اول و دوم مجلس سابقه نمایندگی پارلمان را داشت و همزمان رئیس بنیاد شهید نیز بود و با توجه به اینکه یکی از لیدرهای جناح چپ آن زمان به حساب میآمد با داشتن سابقه نمایندگی ادوار مجلس و مدیریت یکی از نهادهای انقلابی توانست جانشین هاشمی به عنوان رئیس مجلس سوم شود.
سومین نفری که به ریاست مجلس شورای اسلامی رسید باز هم یک روحانی با عمامه سفید و این بار از جناح مقابل کروبی یعنی از جناح راست بود. علی اکبر ناطق نوری که او هم مثل هاشمی و کروبی سابقه عضویت در جامعه روحانیت مبارز را داشت، مثل دو رئیس قبلی از مجلس اول در پارلمان حاضر بود و علاوه بر آن در دولت اول میرحسین موسوی وزیر کشور بود (1360 تا 1364).
در مجلس چهارم هم با وجود اینکه نفر اول انتخابات، سید علی اکبر موسوی حسینی (937 هزار و 302 رای) بود، ناطق با 487 هزار و 212 رای به عنوان نماینده تهران و یکی از لیدرهای جناح راست توانست با رای نمایندگان به ریاست مجلس چهارم برسد (خرداد 1371 تا خرداد 1375). او البته در انتخابات مجلس پنجم با 879 هزار و 893 رای به عنوان نفر اول تهران راهی مجلس شد و ریاست این مجلس را هم در دست گرفت (خرداد 1375 تا خرداد 1379).
در مجلس ششم با وجود اینکه محمدرضا خاتمی با یک میلیون و 226 هزار و 418 رای به عنوان نفر اول تهران انتخاب شد، این مهدی کروبی بود که با داشتن سابقه نمایندگی و سه سال ریاست مجلس سوم، یک بار دیگر هم در مجلس ششم (خرداد 1379 تا خرداد 1383) که اکثریت مطلق آن را اصلاح طلبان در دست داشتند به ریاست پارلمان رسید تا باز هم مشخص شود تنها داشتن رأی اول در انتخابات منجر به ریاست نفر اول نمیشود.
هر چند این سنت در انتخابات مجلس هفتم شکسته شد و غلامعلی حداد عادل به عنوان کسی که با 888 هزار و 276 رای، نفر اول تهران شده بود به ریاست این مجلس با اکثریت اصولگرا رسید (خرداد 1383 تا خرداد 1387). حداد عادل البته مثل روسای پیشین مجلس سابقه نمایندگی مجلس را داشت و در مجلس اصلاح طلب ششم نماینده پارلمان بود. او پیش از نمایندگی بیشتر به فعالیتها و مناصب فرهنگی اشتغال داشت.
سنت شکنی اصلی را البته علی لاریجانی در مجلس هشتم انجام داد. او بدون آن که سابقه نمایندگی مجلس را داشته باشد با 239 هزار و 436 رای به عنوان نماینده مردم قم راهی مجلس هشتم شد و با وجود اینکه حداد عادل در آن دوره با 844 هزار و 230 رای به عنوان نفر اول تهران و رئیس مجلس هفتم در آن مجلس حضور داشت، این لاریجانی بود که توانست به ریاست مجلس هشتم برسد (خرداد 1387 تا خرداد 1391).
این برای اولین بار بود که نمایندهای به غیر از نماینده تهران به ریاست مجلس میرسید. البته لاریجانی سابقه نمایندگی نداشت اما سوابق مدیریتی او کفه ترازو را برای ریاست مجلس هشتم در مقابل حداد به نفعش سنگین میکرد. علی لاریجانی پس از فعالیتهای ابتدای انقلابش در سپاه پاسداران، از مرداد 1371 تا بهمن 1372 وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اول هاشمی رفسنجانی، از بهمن 1372 تا خرداد 1383 رئیس سازمان صداوسیما و از مرداد 1384 تا مهر 1386 دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئول ارشد مذاکرات هستهای با تروئیکای اروپایی بود و سوابق مدیریتیاش رأی کمتر او از حداد و نمایندگیاش از شهری غیر از تهران را برای رسیدن به ریاست مجلس هشتم به چشم نمیآورد.
علی لاریجانی در مجالس نهم و دهم هم از قم کاندیدا شد. در مجلس نهم مانند دوره هشتم با وجود اینکه حداد عادل با یک میلیون و 133 هزار و 809 رأی نفر اول تهران شد، باز هم لاریجانی با 270 هزار و 382 رأی از قم به مجلس راه یافت و به ریاست این مجلس هم رسید (خرداد 1391 تا خرداد 1395).
در مجلس دهم اوضاع جالبتر بود چرا که محمدرضا عارف با کسب یک میلیون و 608 هزار و 926 رأی به عنوان نماینده تهران و با امید به نمایندگانی که تحت عنوان لیست امید وارد مجلس شده بودند داعیه ریاست مجلس دهم را داشت اما باز هم این علی لاریجانی بود که با وجود تنها 191 هزار و 329 رأی مردم قم، علاوه بر نمایندگی مجدد پارلمان به ریاست مجلس دهم هم رسید (خرداد 1395 تا خرداد 1399)، تا با سه دوره و 12 سال به عنوان باسابقهترین رئیس مجلس شورای اسلامی شناخته شود. هر چند که دیگر ترجیح داد با کاندیدا نشدن در انتخابات مجلس یازدهم، عطای ریاست پارلمان را به لقایش ببخشد.
5 مدعی برای یک کرسی
حالا و با برگزاری انتخابات دوم اسفند 1398 و حضور نداشتن امثال لاریجانی و حداد عادل در مجلس و تعداد پایین نمایندگان اصلاحطلب مجلس یازدهم، نام چند نفر از اصولگرایان به عنوان کاندیداهای بالقوه ریاست پارلمان آینده به گوش میرسد.
پیش از انتخابات مجلس یازدهم شورای ائتلاف اصولگرایان با ریاست حداد عادل تلاش زیادی کرد تا جناح راست را به سرلیستی محمدباقر قالیباف به وحدت برساند اما این موضوع با مخالفت جبهه پایداری به دبیر کلی مرتضی آقاتهرانی روبرو شد و تا یکی دو روز مانده به انتخابات هم قرار بود لیستهای شورای ائتلاف و جبهه پایداری متفاوت از هم باشند اما ترس از افتراق و احتمال شکست در انتخابات باعث شد تا دو طرف کمی از مواضع خود کوتاه بیایند و لیست شورای ائتلاف اصولگرایان با حضور کاندیداهای جبهه پایداری ارائه شود.
لیستی که توانست هر 30 کرسی تهران را به خود اختصاص دهد ولی به نظر میرسد اختلافات پیش از انتخابات این بار در 7 خرداد 1399 به داخل پارلمان کشیده شود و ریاست مجلس به محلی برای کشمکش میان اصولگرایان بدل شود.
در این میان قالیباف که با یک میلیون و 265 هزار و 287 رای به عنوان نفر اول انتخابات به نمایندگی رسیده مدعی ریاست مجلس است. هر چند الگوهای ریاست در ادوار قبل نشان داد که تنها رأی اول تهران بودن دلیلی بر لزوم ریاست نماینده منتخب نخواهد بود. قالیباف با داشتن سوابق نظامی در سپاه و نیروی انتظامی، سه دوره کاندیداتوری ناکام در انتخابات ریاست جمهوری و 12 سال شهرداری تهران یکی از مدعیان سرسخت جانشینی لاریجانی است اما از طرفی مرتضی آقاتهرانی و نمایندگان نزدیک به جبهه پایداری که تعدادشان در مجلس یازدهم کم هم نیست، با این ادعا که ائتلاف لحظه آخری آنان با سایر اصولگرایان این پیروزی را برای جناح راست به ارمغان آورده مدعی دیگری است که حالا ترسی از شکست در انتخابات ندارد و میخواهد برای ریاست مجلس حرف جبهه پایداری را به کرسی بنشاند.
آقاتهرانی نقطه برتری خود نسبت به قالیباف را داشتن سابقه نمایندگی در ادوار هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی میداند. نکتهای که قالیباف از آن بی بهره است. آقاتهرانی با 868 هزار و 318 رأی نفر سوم تهران شد و با دبیر کلی جبهه پایداری، تشکیلات منسجمی را پشت سر خود میبیند ولی در گذشته تنها در مجلس نایب رئیس کمیسیون فرهنگی بوده است و حتی نتوانسته به ریاست یکی از کمیسیونهای پارلمان برسد.
از طرفی مصطفی میرسلیم با 892 هزار و 318 رای به عنوان نفر دوم تهران وارد مجلس یازدهم شده است. او هم از حزب قدیمی موتلفه میآید ولی مثل آقاتهرانی حامیان پر و پا قرصی ندارد. میرسلیم هم مثل قالیباف سابقه نمایندگی مجلس را ندارد اما برتری او نسبت به دو نفر قبلی حضورش در دولت بوده چرا که از مرداد 1361 تا مرداد 1368 مشاور عالی رئیس جمهور و سرپرست نهاد ریاست جمهوری در دوران ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنهای بوده، در دولت اول هاشمی رفسنجانی سمت مشاور تحقیقاتی رئیس جمهور را داشته (مرداد 1368 تا اسفند 1372) و سابقه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دوم هاشمی رفسنجانی (اسفند 1372 تا مرداد 1379) را هم در کارنامه دارد و سالهاست عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است (اسفند 1375 تاکنون). این سوابق مدیریتی باعث شده که میرسلیم هم برای خود در رسیدن به ریاست مجلس یازدهم حقی قائل باشد.
از سوی دیگر یک نماینده تقریبا جوانتر نسبت به سایرین، سودای لاریجانی دوم شدن را در سر دارد. علیرضا زاکانی که با 190 هزار و 422 رای به عنوان نفر سوم قم راهی بهارستان شده سابقه نمایندگی ادوار هفتم تا نهم مجلس را در کارنامه دارد و رئیس کمیسیون ویژه برجام در مجلس نهم بوده است. زاکانی با سابقه ریاست بسیج دانشجویی در سالهای گذشته، سابقه مدیریت دولتی ندارد اما ریاست لاریجانی از قم بر مجلس به این موسس جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی نشان داده که نباید برای ریاست بر مجلس یازدهم ناامید باشد.
در این میان یک نماینده دیگر میتواند شگفتی ساز کاندیداتوری ریاست مجلس یازدهم باشد. محمدمهدی زاهدی که با 90 هزار و 714 رای به عنوان نفر دوم کرمان راهی بهارستان شده تمامی ویژگیهایی که هر یک از چهار کاندیدای قبلی ندارند را دارد. از طرفی در ادوار نهم و دهم مجلس نماینده بوده در حالی که هیچ کدام از چهار نفر قبلی در مجلس دهم حضور نداشتهاند و دو نفر از آنها (قالیباف و میرسلیم) حتی سابقه نمایندگی مجلس را هم ندارند. او در همین مجلس دهم پس از محمدرضا عارف به ریاست کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس رسید تا سابقه ریاست یک کمیسیون را هم در کارنامه داشته باشد.
از سوی دیگر زاهدی سابقه فعالیت در دولت را هم دارد. او در دولت اول محمود احمدینژاد وزیر علوم بود (1384 تا 1388) و میتواند در میان دیگر کاندیداها (به جز میرسلیم) مدعی مدیریت دولتی و وزارت هم باشد. او همچنین از سال 1388 تا 1391 سفیر ایران در مالزی بوده و برخلاف دیگران سابقه دیپلماتیک هم دارد که این هم امتیاز دیگری نسبت به دیگران برایش به حساب می آید.
زاهدی از سویی با توجه به وزارت در دوران احمدی نژاد می تواند روی آرای نمایندگان نزدیک به وی حساب کند و از سوی دیگر ممکن است علاوه بر اصولگرایان، حمایت جبهه پایداری را هم پشت سر خود ببیند. شاید این ویژگیها باشد که بتواند زاهدی را به عنوان کاندیدایی بالقوه برای ریاست و رقیبی جدی برای چهار مدعی دیگر بدل کند.
به هر حال باید تا 7 خرداد 1399 و زنگ آغاز مجلس یازدهم منتظر ماند و دید که کدام یک از این پنج نفر میتوانند گوی سبقت را از دیگر رقبا بربایند و به ریاست مجلس یازدهم برسند. قالیباف با شعارهایش؟ آقاتهرانی با آرمانهایش؟ میرسلیم با سوالهایش؟ زاکانی با ادعاهایش؟ یا زاهدی با سوابقش؟