فارس در سال جدید گفت و گویی مفصل با کاپیتان سابق تیم ملی و سرمربی فولاد پیرامون مسائل مختلف فوتبال کشورمان انجام داده است.
* کی روش گفت لباس بازیکن را از تنت خارج کن چون مربی شده ای
* سال 2010 اولین مدرک مربیگری را در اسپانیا گرفتم ولی اهل شو و نمایش نبودم
*قطر اسپانیا و ژاپن برزیل را الگوی فوتبالشان کردند ولی ما برنامه نداریم
*برخی کارشناسان فقط خوب حرف می زنند و از زمین و زمان انتقاد می کنند
* در زمان حضور برانکو و کی روش در تیم ملی یک عده چوب لای چرخ می گذاشتند
* از مورینیو، زیدان و گواردیولا به باخت به بحرین و عراق رسیدیم
* زمانی که با ایویچ 7 گل از رم خوردیم چه کسی از مربی تیم ملی حمایت کرد؟
*آقایان فوتبالیست بیاید وسط!
مشروح این گفت و گو را در زیر بخوانید:
* وارد سال 99 شدیم ولی به دلیل مشکلاتی که به وجود آمده امسال کمی برای همه متفاوت شروع شده است.
در ابتدای مصاحبه می خواهم سال نو را به هواداران فولاد تبریک بگویم و از آنها به خاطر حمایت هایشان که یکی از دلایل موفقیت تیم بود تشکر می کنم. از همه پرستاران عزیز که این روزها دور از خانواده تمام تلاش خود را برای سلامتی مردم انجام می دهند تشکر می کنم.همچنین به خانواده هایی که عزیزانشان را به خاطر این ویروس از دست دادند تسلیت می گویم.
* جواد نکونام از شمال ایران به جنوب ایران رسیده، در این مدت از نظر خودت چه دستاوردهایی داشتی؟
از شمال ایران صحبت کردید و نمی توانم هواداران نساجی را از خاطر ببرم. طرفداران خوب نساجی زمانی که تیم در حال مبارزه در لیگ یک بود 9 هفته طلایی را رقم زدند و در نیم فصلی که در کنار این تیم بودم واقعا شرایط خوبی برای من و تیم رقم زدند. امیدوارم این روزها که کرونا در کشورمان و به خصوص شمال ایران شرایط سختی را به وجود آورده تمام مردم با هم همکاری کنند تا شرایط به شکل عادی برگردد. در مورد نساجی باید بگویم علیرغم میل باطنی از این تیم جدا شدم و شرایطی در آنجا به وجود آوردند که نمی توانستم در این تیم بمانم. حقیقتا نمی توانستم در حق مردم قائمشهر و طرفداران نساجی بی مسئولیت باشم و به همین دلیل تصمیم گرفتم تا از این تیم جدا شوم. به هر حال شرایط به شکلی بود که مردم خودشان متوجه شدند چه مشکلاتی وجود داشت و من نتوانستم در آنجا کار کنم.حتی بعد از من هم این مسائل ادامه داشت و هواداران نساجی به چشم این مسائل را دیدند. در فوتبال حرفه ای هم این رفت و آمدها طبیعی است، شما دیدید استراماچونی به استقلال آمد و زود جدا شد، کالدرون هم در پرسپولیس این شرایط را داشت، حتی مارک ویلموتس هم در تیم ملی نماند، این نشاندهنده مشکلات فوتبال ما است و تا به حال 2 بار هم برای من اتفاق افتاده است.
* و حضور در جنوب ایران...
امسال پیش از شروع فصل با یکی از باشگاه های خوب ایران مذاکره کرده بودم و حتی تا آستانه امضای قرارداد هم رفتم.روزی که قرار بود با این باشگاه قرارداد امضا کنم مسئولان باشگاه فولاد با من تماس گرفتند. پارسال هم که در نساجی بودم در هفته دهم قرار بود به فولاد بروم اما در نهایت تصمیم گرفتم در نساجی بمانم.فولاد باشگاهی است که زیرساخت های قوی دارد و بعد از جمع بندی تصمیم گرفتم به این تیم ملحق شوم. جنوب ایران هم همیشه مهد بازیکنان خوب فوتبال در ایران بوده و همیشه بازیکن بزرگی را به خود دیده است. وقتی آقایان محمدی و رضایی با من صحبت کردند تصمیم گرفتم با فولاد قرارداد ببندم و حالا هم از اینکه در اینجا هستم راضی هستم. در اینجا لازم است یک تشکر ویژه از سعید آذری داشته باشم که از زمانی که به باشگاه آمد به ما خیلی کمک کرد و در نیم فصل بازیکنان مد نظر ما را جذب کرد. امیدوارم چنین مدیرانی در فوتبال ما حضور داشته باشند.
* حالا که فقط چند سال است بازی کردن را کنار گذاشتی با مربیگری کنار آمدی؟ به هر حال مربیگری حس مسئولیت بیشتری دارد، به خصوص در ایران که مربیان استرس زیادی را تحمل می کنند.
من از زمانی که در پاس بازی می کردم و کاپیتان این تیم بودم همیشه مسئولیتم سنگین بوده و همیشه این روحیه برتری طلبی و خواستن را در خودم تقویت کردم. نوع فوتبال من همیشه همین مدلی بوده و حالا در مربیگری هم ادامه دارد. همیشه به جای دیگر بازیکنان حرص می خوردم و شور و حرارت بیشتری داشتم.حتی این شرایط در اوساسونا هم برای من تکرار شد.در تیم ملی هم که اوجش بود پخته تر شده بودم و سعی می کردم با تمام توانم کار کنم. روزی که دستیار کارلوس کی روش شدم او حرفی به من زد که جالب بود. او گفت از همین امروز باید لباس بازیکنی را از تنت در بیاوری و لباس مربیگری بپوشی،دیگر دوران بازی کردن تمام شده است. اوایل کارم همچنان فکر دوران بازیکنی را داشتم اما خیلی زود تفکر مربیگری در من جا افتاد. اگر بخواهم خیلی کارها را انجام بدهم از نظر خودم شاید نوعی شو و نمایش باشد ولی برای اینکه باید به این سوال شما کامل تر جواب بدهم شادی مجبور شوم چیزهایی بگویم که نباید بگویم.
* مثلا چه چیزی؟
بگذریم...
* اما به هر حال شاید صحبت شما بتواند روی حتی یک نفر تاثیر بگذارد. اگر نکته ای هست توضیح بدهید بد نیست...
این صحبتی را که انجام می دهم تاکنون در هیچ مصاحبه ای نگفته بودم چون ممکن بود هزار برداشت از آن صورت بگیرد. من حدود سه سال است که کار مربیگری را آغاز کرده ام اما سال 2010 اولین مدرک مربیگری ام «LEVEL 1» را در اسپانیا گرفتم. یک مدرک دیگر هم در سال 2012 «LEVEL 2» گرفتم ولی هیچوقت این موضوعات را نگفتم. این 2 مدرک با مدرک C و B آسیا مساوی است. بعد از اینکه فوتبال را کنار گذاشتم در کلاس های دوره B و C ایران هم شرکت کردم با وجود اینکه هر دو دوره را قبلا گذرانده بودم و مدرک آن را هم گرفته بودم.
* چرا این موضوع را نگفته بودی چون زمانی که دستیار کی روش شدی خیلی ها انتقاد کردند چطور او تو را بدون مدرک مربی تیم ملی کرده است؟
همانطور که گفتم دوست نداشتم «شو» بازی کنم.هیچ زمانی دنبال این کارها نبودم. نمی گویم آدم خوبی هستم ولی سعی می کنم همانی که بودم باقی بمانم. الان هم چون شما اصرار کردید این موضوع را گفتم. من عادت دارم برنامه داشته باشم و روی برنامه زندگی کنم. شاید باور نکنید ولی من تمام برنامه های تمرینیِ زمانی که در اوساسونا بودم را در اختیار دارم. حتی آمار بازی ها را. مثلا اگر شما بگویید در زمانی که در اسپانیا بودم چند بار با بارسا بازی کردم و چه کارهایی در زمین کردم همه را مکتوب در اختیار دارم.یا زمانی که به خاطر پارگی رباط صلیبی در آلمان بودم تمام پرونده های آن زمان و نوع تمریناتم در در اختیار دارم. این موارد به درد من می خورد اما عادت ندارم جار بزنم یا مثلا اگر به کلاس مربیگری می روم از خودم عکس بگیرم و به همه نشان بدهم که من در کلاس حضور دارم!
*جواد نکونام که سالها در اسپانیا بوده و برنامه های آنها را دیده فکر می کند چه چیزی در فوتبال ما کم است که درست و حسابی شکل نمی گیرد؟
مشکل فوتبال ما این است که هیچ چیز ریشه ای در آن حل نمی شود. مرتب می گوییم حالا از این مشکل بگذریم و به سراغ بعدی برویم.هیچ کار ما در این فوتبال درست و حسابی انجام نمی شود و به خاطر همین است که مشکلات همیشه باقی می ماند، فقط از زمانی به زمان دیگر منتقل می شود.
* چندی پیش یکی از مربیان در تلویزیون ادعا کرد ما باید اول بدانیم سبک فوتبالمان به چه کشوری می خورد و بعد به سراغ همان کشور برویم و بازیکن و مربی از آنجا بیاوریم. در مورد ساختار فوتبالمان هم نه الگویی داریم و نه می توانیم از خودمان برنامه ای داشته باشیم.
برای شما مثالی از تیم بارسلونا می زنم. این تیم که در لالیگای 2 بازی می کند و من خودم مقابلش بازی کردم درست همان سبکی فوتبال بازی می کند که تیم اصلی بارسلونا در لالیگا بازی می کند.بارسلونا این سبک را دنبال می کند و تمام تیم هایش هم باید این سبک را ادامه بدهند ولی در فوتبال ایران تیم بزرگسالان یک سبک بازی می کند، امیدها یک سبک دیگر، جوانان و .... به سبک های دیگر. یا کشور قطر را برایتان مثال می زنم، آنها اسپانیا را الگوی خود کردند و سانچز را مربی جوانان و امید و بزرگسال کردند و قهرمانی آسیا را کسب کردند. بعد از آن هم ژاوی را آوردند که فوتبال کشورشان موفق شود. یا همین ژاپن که زیکو را آورد و از برزیل الگو گرفتند.اما ما در اینجا یک سری مربی-کارشناس هم داریم که ماشاالله فقط خوب حرف می زنند و از زمین و زمان انتقاد می کنند.
* منظورت چیست؟
زمانی که برانکو در تیم ملی حضور داشت تیم ملی ما به جام جهانی صعود کرده بود ولی یکسری از این آقایانی که اشاره کردم هر روز انتقاد می کردند که تیم برانکو خوب دفاع نمی کند، فلان جای تیم مشکل دارد، خط حمله فلان شکل است و هر روز یک چوب لای چرخ مربی تیم ملی می گذاشتند. برانکو رفت و بعدش دیدید چه بلایی سر فوتبال ایران آمد. بعد از چند سال از جدایی برانکو یکی مثل کی روش آمد، به جام جهانی رفتیم و با بازی های غرور انگیز دل مردم شاد شد. تیم ملی ما مقابل اسپانیا و پرتغال به آن شکل بازی کرد و همه دنیا متعجب شده بودند اما باز هم یکسری در ایران انتقاد می کردند که چرا تیم ما دفاعی است. نمی دانم این آقایان با خود چه فکری کرده بودند ولی کسی که عاقل باشد و فوتبال روز دنیا را دنبال کند می فهمد تیم ملی ایران با این زیر ساخت نمی تواند مقابل تیم ملی اسپانیا که در این یک دهه بهترین های دنیا را در ترکیبش داشته،حمله کند. آیا اگر ایران مقابل اسپانیا حمله می کرد و 5 گل می خورد یکی از این مقامات مسئول از سرمربی تیم ملی و بازیکنانش حمایت می کرد؟
* طبیعتا نه...
اصلا کسی مسئولیت قبول نمی کرد، شما در این حرف من شک نکنید. مگر یادتان رفته که تیم ملی ما در زمان آقای ایویچ مقابل رم به آن شکل بازی کرد و 7 گل خورد؟ همان فردای بازی مربی تیم ملی را برکنار کردند. آقایانی که از سبک بازی تیم ملی مقابل ابرقدرتهای فوتبال دنیا انتقاد می کردند آیا اگر از هر کدام از این تیم ها 5 گل می خوردیم حمایت می کردند؟ به خاطر این است که می گویم برخی ها فقط خوب حرف می زنند. زمانی که تیم ملی می برد همه کنار تیم هستند، عکس می گیرند و .... اما بعدش غیبشان می زند. الان از روزی که ویلموتس از ایران رفته چه کسی درست و حسابی جواب داده که چه اتفاقی افتاد؟ همه کارهایمان همین مدلی است.
* در مورد شرایط فعلی تیم ملی چه نظری داری؟
در تیم ملی خیلی مشکلات داریم تا به یک ایده واحد و خوب برسیم. معتقدم تیم های نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسالان همه باید یک ایده متحد داشته باشند و برای رسیدن به این ایده حداقل 30 سال کار داریم! باید 3-4 مربی خوب بیاوریم و البته قدردان زحمات آنها باشیم. ما یک مربی خوب آوردیم مثل کی روش اما قدرش را ندانستیم. برانکو هم همین مدلی بود ولی تخریبش کردیم. الان هم بحث زیدان، گواردیولا و مورینیو می شود ولی آخر کار به جایی می رسد که به بحرین و عراق می بازیم. ادعا هم می کنیم که فوتبال هجومی می خواهیم آن هم مقابل کامبوج!
* خیلی ها بعد از انتخاب اسکوچیچ انتقاد کردند، در این زمینه چه صحبتی داری؟
من همیشه و در هر جایگاهی که بودم از سرمربی تیم ملی حمایت کرده ام حتی زمانی که از تیم ملی بیرون آمدم.برای من تیم ملی کشورم همیشه در اولویت بوده است. شما دیدید که وحید هاشمیان همین چند روز پیش مصاحبه کرد و گفت قرارداد ما به ریال بسته شده است. زمان ما هم دقیقا همین اتفاق افتاد. ما این همه صحبت کردیم ولی آخر سر گفتند مربیان به تیم برگردند، یادم است آن زمان حقوق هیچ مربی را ندادند.کی روش هم وقتی این شرایط را دید گفت وقتی حقوق نمی دهید من مربی نمی خواهم. او می گفت اینها همکاران من هستند و باید دستمزد بگیرند. خود من گفتم من حقوق نمی خواهم چون آمده ام که کار یاد بگیرم. این همه تجربه به دست آمده ولی معتقدم هنوز هم به مربیان ایرانی توهین می کنند و رفتارها هیچ تغییری نکرده است.
* با همه این مشکلاتی که اشاره کردی یک عده هم معتقدند اسکوچیچ از بین گزینه های ایرانی که گزینه هدایت تیم ملی بودند بهتر بود...
من نمی توانم کسی را با کسی قیاس کنم. این به همان بحثی بر می گردد که کدام کشور را الگوی فوتبالمان می کنیم، ما می خواستیم مربی ایرانی انتخاب کنیم، حتما فدراسیون جمع بندی کرده بود که به چه دلایلی مربی ایرانی انتخاب شود اما به یکباره مربی انتخاب می کنیم که خیلی ها انتقاد می کنند. پس حتما یکجا مشکلی وجود داشته که تصمیم عوض شده است. همین اتفاق نشان می دهد ما نمی توانیم الگویی برای فوتبالمان انتخاب کنیم.ما هنوز نمی دانیم برای فوتبال ملی خودمان چه برنامه ای داریم. مثلا اگر خارجی آوردیم 4 سال از او حمایت کنیم، ایرانی هم آوردیم، همین کار را انجام دهیم. حداقل با این کار دچار ثبات می شویم و می توانیم برنامه داشته باشیم.
* ادامه راه تیم ملی را چطور ارزیابی می کنی؟ کار سخت به نظر می رسد.
مگر کار راحت هم داریم؟در فوتبال کار راحت اصلا وجود ندارد. تیم های حریف نمی خوابند یا استراحت نمی کنند که بیایند و به ما ببازند. آنها هم برنامه می ریزند.
* حضور کریم باقری در کنار اسکوچیچ را چطور می بینی؟
باقری دوست خوب من است و در این فوتبال هم زحمت کشیده، من برای او آرزوی موفقیت دارم.
* اما گفته می شود اما قرار است به صورت پاره وقت در تیم ملی حضور داشته باشد...
این یک بحث دیگر است.شما این کار را در هیچ جا نمی بینید. به نظر من این کارها برای این است که تصمیمات و انتخابات قبلی را درست کنند.
* این روزها که همه به اساسنامه فدراسیون انتقاد دارند شما چه نظری داری؟
مهمترین مساله در فوتبال ما این است که فوتبالی ها در آن تصمیم نمی گیرند. این چه مجمعی است که کاپیتان های تیم ملی در آن حق رای ندارند.اگر فوتبالی ها تصمیم می گرفتند چنین اتفاقی رخ نمی داد.تا زمانی که فوتبالی ها روی کار نباشند مسائل همینگونه پیش می رود. مثلا چرا بازیکنان بزرگ و با سابقه تیم ملی و مربیانی که در تیم ملی حضور داشتند چرا حق رای ندارند؟ مثلا اگر ایکر کاسیاس در ایران حضور داشت با قانون داشتن 10 سال مدیریت، حتی اجازه نمی دادند او رئیس یک هیات فوتبال شود و کار را برایش سخت می کردند. این است که می گویم فوتبال باید دست فوتبالی ها باشد. از طریق رسانه شما می گویم، آقایان فوتبالیست، آقایان فوتبالی ، پای کار باشید و بیایید وسط! اجازه ندهید غیر فوتبالی ها برای ما تصمیم بگیرند.متاسفانه الان کسانی حق رای دارند که برای من خنده دار است. وقتی آرا با یک بن کت و شلوار عوض می شود معلوم است که فوتبال ما به چنین روزی می افتد. به نظر من فیفا دیر فهمید که چقدر به آنها دروغ گفتیم. 15 سال بود از این کارها می کردیم ولی فیفا متوجه نمی شد. سر خیلی از مسائل پنهان کاری کردیم، از مالیات ها گرفته تا خیلی مسائل دیگر...
* صحبت از مالیات شد، آیا مشکل مالیاتت با استقلال حل شد یا نه؟
50 درصد کارمان حل شده است ولی 50 درصد دیگر نه.در مورد قراردادم هنوز مساله حل نشده است. دو سوم مالیات من پرداخت شده ولی در این زمینه صادقانه با من رفتار نشد. مثلا گفتند ما مالیات تو را پرداخت کردیم و کمی به ما تخفیف بده، من هم قبول کردم، اما وقتی به اداره مالیات رفتم متوجه شدم رقم مالیات را به من دروغ گفته بودند و رقم خیلی بیشتر از این بوده است.باشگاه هم موظف به پرداختش این رقم بود.تازه می خواستند به خاطر دروغی که گفته اند تخفیف هم بگیرند! متاسفانه مدیریت کردن ما هم به این شکل مدیریت دروغ است.
*مردم ایران در سال 98 شرایط خوبی را تجربه نکردند. فضای کنونی جامعه را چطور می بینی؟
بله، سالی که گذشت متاسفانه با سیل آغاز شد و با کرونا به پایان رسید. خود من در تعطیلات امسال جایی نرفتم در خانه مانده ام. در این تعطیلات فیلم بازی های تیمم را نگاه می کنم و مشغول نت برداری از نقاط ضعف و قوت هستم.به هر حال بیرون رفتن من ممکن است هم خودم و هم دیگران را به خطر بیندازد اما متاسفانه می بینم یک عده اصلا رعایت نمی کنند.این ویروس اصلا با کسی شوخی ندارد و من از همه خواهش می کنم اصلا بیرون نروند. این بیماری جان عزیزان خیلی از مردم را گرفته و من امیدوارم به جایی نرسیم که در تاریخ بنویسند فلان جمعیت به خاطر کرونا از بین ما رفتند.
* سال فوتبالی را چطور دیدی؟
فوتبال ما حالش خوش نیست و این واقعیت است. هم در رده ملی و هم باشگاهی دچار مشکلات هستیم. امیدوارم امسال شرایط بهتر شود.
* این روزها همه صحبت از تعطیلی لیگ می کنند. در این مورد چه صحبتی داری؟
چرا باید لیگ تعطیل شود؟ اگر شرایط برگزاری لیگ توام با سلامتی باشد اصلا نباید کار به تعطیلی بکشد اما اگر سلامت مردم و بازیکنان و مربیان در خطر است من هم موافق هستم.نگاه من کاملا فوتبالی است. آن زمانی که به عنوان اولین نفر گفتم لیگ باید تعطیل شود کرونا در حال پیشرفت بود ولی هیچکس گوش نمی کرد. در اسپانیا و ایتالیا شرایط سخت شده و لیگشان تعطیل شده است. اگر در ایران توانایی کنترل این بیماری وجود دارد پس لیگ برگزار شود اما اگر شرایط آن فراهم نیست بهتر است تعطیل شود.
* اما باید پذیرفت تصمیم گیری در این زمینه برای سازمان لیگ خیلی سخت است...
تصمیم گیری سخت است اما باید دید چه کاری برای فوتبال ما بهتر است. اینکه هر کسی به نفع خودش حرف بزند دردی دوا نمی کند. یکی می خواهد تیمش در لیگ بماند، یکی می خواهد سهمیه بگیرد و یکی هم می خواهد قهرمان شود اما باید در نهایت دید چه تصمیمی می تواند به نفع فوتبال ما باشد.
* در فضای فعلی فرهنگی جامعه، فرزندانت را چگونه کنترل می کنی. به طور مثال آیا می توانی آنها را از فضای مجازی دور نگه داری؟
یک سری مسائل دست من است و یکسری مسائل هم واقعا از کنترل من خارج است. من اگر ضبط را خاموش کنم فضای مجازی را نمی توانم ببندم. ما باید فرهنگمان را بالا ببریم. جوانان و نوجوانان ما باید بدانند خوب و بد چیست. من خودم کلا با فضای مجازی میانه خوبی ندارم و امیدوارم بتوانم روی بچه هایم هم این تاثیر را بگذارم. آنها اگر می خواهند از این فضا استفاده کنند باید به شکلی عمل کنند که روی زندگی شخصی شان تاثیر نگذارد.
* و حرف آخر...
امیدوارم سال 99 برای مردم ایران از همه نظر سال خوبی باشد. دعا می کنم این ویروس از مملکت ما و سراسر دنیا خارج شود و زندگی ها به روال طبیعی برگردد.آسایش مردم ایران و شادی آنها را در سال جدید از خدا می خواهم و امیدوارم سال جدید سال آرامش برای کشورم باشد.