خبرگزاری فارس: اخیرا پویشی علیه یک مجری مشهور راه افتاده است که وی برای اجرا در یک برنامه بیش از 20 میلیون تومان دریافت کرده است. امروز اسناد هزینه برنامه مذکور منتشر و مشخص شد که کل هزینه یک قسمتی این برنامه 22.5 میلیون تومان بوده است که برای 3 مجری و تصویربردار و صدابردار و تیم فنی و محتوایی و حداقل 50 نفر از عوامل است.
ظاهرا پرونده این افشاگری بسته شده است. اما این رویه در افشاگری و مطالبه محل اشکال است و می تواند به عنوان یک مصداق تحلیل شود.
یکم: با کدام مجوز شرعی و قانونی و حتا اخلاقی و انسانی وقتی هیچ سندی نداریم چنین اتهامی می زنیم؟ برای این اتهام حتا یک برگ سند منتشر نشده است. می گویند سوت زنی است. با کدام منطق پذیرفتیم برای سوت زنی هیچ دلیل و مدرکی جز صدای بلند نیاز نیست؟
دوم: می گویند متهم اثبات کند که این اتهام غلط است. با کدام حجت حق داریم اتهام بزنیم و بعد بگوییم اثبات کنید که نیست؟ این رفتار را با خودمان حاضریم بپذیریم؟ می پذیریم یکی به دیگری بگوید فاسد و دزد و جاسوس بعد هم بگوید حالا خلافش را اثبات کن؟
سوم: می گویند چرا متهم فیش حقوقی اش را منتشر نمی کند؟ چرا باید منتشر کند؟ مطابق کدام قانون یک آدم عادی مثل مجری باید حقوقش را علنی سازد؟ حریم شخصی این ادم کجاست؟ اگر ملاک قانون است که ماده 29 برنامه ششم برای شفاف سازی درامد مسوولین است نه مردم عادی و حتی سلبریتی ها. اگر ملاک شرعست که هیچ معیاری برای افشای زندگی مردم عادی نداریم. مگر شهرت باعث می شود حریم شخصی، حریم عمومی شود؟
دقت کنیم که فالور و شهرت و چهره شدن یک فرد را از حالت عادی خارج نمی کند. فرد عادی مقابل مسوول قرار دارد. درآمد فرد عادی هم باید شفاف شود ولی برای حکومت. چرا؟ تا بتواند مالیات بگیرد. رسانه باید مالیات بر درامد سلبریتی را مطالبه کند نه میزان درآمد هنرمند.
چهارم: میگویند می خواهیم صدا و سیما شفاف شود. بسیار عالی. اما راه این شفافیت چیست؟ از کجاست؟ از تعرض به حریم شخصی افراد و بدتر از آن تهمت و افترا؟ چرا از مجلس مطالبه نمی کنیم که قانون نظارت بر رسانه ملی را ارزیابی و تدوین و اجرا کند؟ چرا این پویش و مطالبه را بجای اتهام زدن به این و آن، سمت مدیر شبکه و رسانه ملی نمی بریم؟ از رسانه ملی بخواهیم همه قراردادهایش را در سامانه دولتی شفاف اعلام کند. از وزارت اقتصاد بخواهیم گزارشی از میزان مالیات هنرمندان اعلام کند.
پنجم: دقت فرمائید که شفافیت هدف نیست. شفافیت مسیر است. در این باره حرف بسیار است که بماند. اما یکی از عوارض این تلقی نادرست اینست که تصور می کنیم هدف وسیله را توجیه میکند و می شود با دستمال کثیف شفافیت ساخت.
انشالله توجه داریم که این سبک افشاگری و اتهام زدن در همین نقطه متوقف نمی شود و مثل بومرنگ به خودمان برمی گردد. اگر خودمان را فراتر از یک فرد، یک جامعه در نظر بگیریم خواهیم دید که عوارض توسعه چنین فرهنگ غلطی چه بلای سهمگینی است.
در نهایت اینکه اگر آقایان مسوول سامانه مربوط به اجرای ماده 29 برنامه ششم را که مربوط به ثبت و اعلام علنی درآمد مسوولین است را اجرا می کردند و موضوع مالیات بر درآمد هنرمندان با جدیت پیگیری و اجرا می شد، انقدر مردم نگران تبعیض نبودند که هر ادعایی باور شود.