جواد نوائیان رودسری؛ هنگامی که در روز دوم ژانویه سال 1959 (12 دیماه 1337)، چریکهای کوبایی با فرماندهی فیدل کاسترو و ارنستو چهگوارا، وارد هاوانا، پایتخت کوبا، شدند؛ این کشور از دوران استعمارزدگی خارج شد. کوباییها منتظر بودند تا تحولاتی را که مارکسیستهای جوان از آن صحبت میکردند، هر چه زودتر ببینند.
بسیاری از تحولات وعده داده شده، هیچگاه محقق نشد؛ دیدگاههای مارکسیستی نسبت به پدیدههای اجتماعی و از آن مهم تر، تحریم همهجانبه کوبا توسط آمریکا، راه را برای اجرای برنامههای توسعه بست؛ اما بهداشت و درمان عرصهای نبود که بشود کنارش گذاشت.
وضعیت اولیه
تمام کوبا و به ویژه شهر هاوانا، پیش از قدرت گرفتن فیدل، عشرتکده سرمایهداران آمریکایی بود؛ آنها برای قمار و فحشا به این کشور میآمدند. سرانه پزشک بد نبود، اما فقط به طبقه سرمایهدار و آمریکاییها اختصاص داشت. نواحی روستایی این کشور، اصولاً رنگ پزشک را نمیدید.
با وقوع انقلاب، بیش از نیمی از پزشکان کوبایی، این کشور را ترک کردند و به آمریکا یا اروپا رفتند، دلیل آنها سیاستهای اقتصادی دولت جدید و مالیاتهایی بود که باید پرداخت میکردند؛ این، یک ضربه هولناک برای ساختار بهداشت و درمان کوبا بود.
بیماریها به صورت گسترده شیوع پیدا کرد. چهگوارا که خود پزشک بود، برنامهای برای حل این مشکل ریخت که مورد حمایت فیدل قرار گرفت. آنها باید در این زمینه انقلابی عمل میکردند؛ اما مشکلات فراوانی سر راه شان قرار داشت؛ تحریم و نبودن نیروی متخصص لازم.
راهبردهای بهداشتی فیدل
فیدل درهای دانشکده پزشکی را به روی همه جوانان نخبه کشورش باز کرد. تا آن زمان، دانشگاه پزشکی هاوانا، فقط از میان فرزندان دولتمردان و اشراف دانشجو میپذیرفت؛ اما فیدل به جوانان طبقات فرودست اعتماد کرد؛ اعتمادی که نتایج درخشانی در پی داشت. 16 سال بعد، کوبا به ازای هر 180 نفر، یک پزشک داشت!
سرانهای که واقعاً حیرتآور بود. با مدیریت صحیح بهداشتی، بیماریهای واگیردار کنترل شد؛ کوباییها از میانه دهه 1960 میلادی، دیگر گزارشی از ابتلای کودکان به فلج اطفال مخابره نکردند. فیدل برای تقویت جایگاه بهداشت و درمان، خانههای بهداشت را، حتی در دورافتادهترین روستاها بنا کرد؛ هر روستا یک پزشک داشت.
خودکفایی پزشکی
گام بعدی کاسترو برای ارتقای سطح بهداشت و درمان، ساخت داروهای جدید بود. آمریکا اجازه نمیداد نمونههای جدید دارویی وارد این کشور شود؛ فقر دارویی باعث افت کیفیت خدمات میشد. از سال 1963، فیدل دستورالعمل تولید داروهای راهبردی را صادر کرد.
جوانان خوشقریحه به کار گرفته شدند؛ بارها آزمون و خطا، هزینههای مالی سنگینی را بر دوش دولت کوبا گذاشت؛ برخی از دولتمردان به دفعات خواستار حذف هزینههای پژوهشی شدند، اما فیدل زیر بار نرفت؛ به این ترتیب، کوبا توانست از زیر بار تحریم کمر راست کند؛ کوباییها در داروسازی به خودکفایی رسیدند.
کاسترو به تقویت جایگاه دانش ژنتیک در کوبا پرداخت. این موضوع، بعدها و ضمن تلاش آنها برای یافتن داروی ضد ایدز به کار آمد؛ امروزه کوبا یکی از معدود کشورهایی است که برای این بیماری هولناک دارو تولید کرده است. جالب اینجاست که فیدل برنامه تولید دارو را همزمان با گسترش آموزش پزشکی ادامه داد. پزشکان کوبایی، در ردیف حاذقترین اطبای جهان قرار گرفتند. تعداد زیاد طبیبان در این کشور، باعث شد دست کوبا برای فعالیتهای بشردوستانه باز باشد.
تقریباً از اوایل دهه 1980، پزشکان کوبایی در تمام نقاط بحرانزده دنیا حضور دارند؛ از کشمیر گرفته تا قلب اروپا و حتی پاریس. در بحران اخیر کرونا، آنها نشان دادند که میراث پزشکی فیدل، نه تنها کوبا، بلکه همه دنیا را تحت تأثیر قرار میدهد.
دستاوردهای بزرگ
قدرت گرفتن ساختار بهداشت و درمان در کوبا، برای این کشور منافع مالی فراوانی در پی داشته است؛ کوباییها تقریباً به اندازه فوتبالیستهایی که برزیل صادر میکند، پزشک در اختیار دیگر کشورها میگذارند. کوبا مرزهای شاخص سلامت را در جهان جابهجا کرده؛ آمار بیماریهایی مانند مننژیت و سرخچه در این کشور به صفر رسیده است؛ کوباییها در زمینه تولید داروهای ضد ویروس و ضد سرطان، پیشتاز هستند و ابتلای آنها به بیماری مهلک سِل، هفت نفر در 100 هزار است.
منبع: روزنامه خراسان