ماهان شبکه ایرانیان

سرقت‌های سریالی میلاد عنکبوت

من پارکور کار هستم و بدن ورزیده‌ای دارم. البته این را هم بگویم که از بچگی عاشق بالا رفتن از ارتفاعات بودم و برای همین هم به باشگاه رفتم. یادم می‌آید همه دوستان به من می‌گفتند میلاد عنکبوت، برای اینکه مثل عنکبوت از دیوار بالا می‌رفتم.

سرقت‌های سریالی
 
سارق حرفه‌ای که در یک چشم بر هم زدن از دیوار خانه‌ها بالا می‌رود و سرقت می‌کند برای ششمین بار دستگیر شد. چندی پیش مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از سرقت خانه همسایه‌شان خبر داد و گفت: بی خوابی به سرم زده بود و به همین دلیل به بالکن رفته بودم که ناگهان صحنه عجیبی دیدم، مردی از دیوار خانه همسایه روبرویمان مانند عنکبوت بالا می‌رفت او در یک چشم بر هم زدن خودش را به بالکن طبقه سوم رساند با وسیله‌ای شیشه را سوراخ کرد و وارد خانه شد. از آنجا که همسایه‌مان مدت‌هاست به خارج از کشور رفته و خانه‌اش خالی است گفتم به پلیس خبر بدهم.

بدنبال این تماس مأموران بلافاصله راهی محل شدند. آن‌ها در نزدیکی خانه محل سرقت مرد موتورسواری را دیدند که به انتظار ایستاده بود در همین لحظه مرد جوانی را دیدند که از خانه خارج شد و زمانی که قصد داشت سوار بر موتورسیکلت شود، هر دو متهم دستگیر شدند. مأموران در بازرسی بدنی از مرد جوان، مقداری طلا، دلار و سکه کشف کردند. مردان موتورسوار به سرقت‌های سریالی از خانه‌های پایتخت اعتراف کردند.

گفتگو با متهم
چطور آنقدر راحت از دیوار خانه‌ها بالا می‌روی؟
من پارکور کار هستم و بدن ورزیده‌ای دارم. البته این را هم بگویم که از بچگی عاشق بالا رفتن از ارتفاعات بودم و برای همین هم به باشگاه رفتم. یادم می‌آید همه دوستان به من می‌گفتند میلاد عنکبوت، برای اینکه مثل عنکبوت از دیوار بالا می‌رفتم.

الان دیوار خانه سه طبقه را در یک دقیقه بالا می‌روم. اما اوایل برای بالا رفتن از دیوار خانه دو طبقه سه دقیقه‌ای وقت لازم داشتم.

چه شد که یک ورزشکار، کارش به سرقت کشید؟
اوایل از کارهایم فیلم می‌گرفتم و در فضای مجازی منتشر می‌کردم. خیلی‌ها تشویقم می‌کردند و برخی هم وسوسه‌ام کردند و سراغ کار‌های خلاف رفتم. می‌گفتند که از این توانایی‌ام در رسیدن به پول استفاده کنم. البته راست هم می‌گفتند من با مهارتی که دارم خیلی راحت می‌توانم به پول برسم.

عذاب وجدان نداشتی؟
عذاب وجدان که همیشه دارم، برای همین هم مقداری از پولی که در این راه بدست می‌آورم را خرج افراد نیازمند می‌کنم. مثلاً یک خانواده در نزدیکی خانه‌مان زندگی می‌کنند که وضع مالی بدی دارند، برای آن‌ها مواد غذایی می‌خرم یا بچه‌هایش را به پارک و شهربازی می‌برم.

خانه‌ها را چطور انتخاب می‌کنی؟
با همدستم در خیابان‌های بالای شهر پرسه می‌زنم. با دیدن خانه‌های لوکس که چراغ‌هایشان خاموش است زنگ خانه‌ها را به صدا در می‌آوردم و اگر کسی پاسخ نمی‌داد، سرقت را انجام می‌دادم.

برایت اتفاق افتاده که خانه‌ای را سرقت کنی که صاحبخانه در آن باشد؟
بله. یکبار وارد طبقه دوم یک ساختمان شدم و لوازم با ارزش را سرقت کردم، وقتی می‌خواستم بیرون بیایم متوجه شدم که صاحبخانه در طبقه اول است. از آنجایی که من طوری راه می‌روم که صدای پایم را خودم هم نمی‌شنوم، صاحبخانه متوجه حضورم نشد و من هم از پنجره خودم را به خیابان رساندم.

این خانه‌ها سیستم امنیتی نداشتند؟
دارند، اما من از بالکن و پنجره وارد و خارج می‌شوم.

سابقه داری؟
بله، 5 بار به خاطر سرقت خانه بازداشت شدم و این ششمین بار است که راهی زندان می‌شوم. هر بار که از زندان آزاد می‌شوم با خودم می‌گویم که دور کار خلاف را خط بکشم، اما همین که پایم را از زندان بیرون می‌گذارم دوستان به سراغم می‌آیند و من هم که خیلی زود تحت تأثیر قرار می‌گیرم، سرقت‌ها را شروع می‌کنم.
 
منبع:روزنامه ایران
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان