ماهان شبکه ایرانیان

کافه ستاره &#۸۲۱۱; در آستانه جهانی ناشناخته

حدود پانزده سال از اولین اکران کافه ستاره در بیست و چهارمین جشنواره فجر می‌گذرد. فیلمی که در زمان اکرانش با اقبال خوبی مواجه شد و در طی زمان به یک اثر نوستالژیک از سینمای قصه‌گو و دغدغه مند تبدیل شد

حدود پانزده سال از اولین اکران کافه ستاره در بیست و چهارمین جشنواره فجر می‌گذرد. فیلمی که در زمان اکرانش با اقبال خوبی مواجه شد و در طی زمان به یک اثر نوستالژیک از سینمای قصه‌گو و دغدغه مند تبدیل شد.
کافه ستاره چهارمین فیلم سامان مقدم بعد از «سیاوش»، «پارتی» و «مکس» بود که هم ازلحاظ قصه و هم ازلحاظ ساختار چندین قدم جلوتر از آثار قبلی او بود. گرچه سامان مقدم با آثار قبلی‌اش به‌ویژه «مکس» توانسته بود جایگاه مناسبی در سینمای ایران برای خود دست‌وپا کند و نامش را به مخاطب بشناسد، این کافه ستاره بود که او را به‌عنوان یک فیلم‌ساز جوان و خوش‌ذوق معرفی کرد.
کافه ستاره تا امروز هم یکی از مهم‌ترین آثار کارنامه کاری سامان مقدم به‌حساب می‌آید. قصه زنانه و متفاوت، بازسازی یک اثر خارجی و ساختار مناسب اثر در کنار بازی‌های بسیار درخشان بازیگران، کافه ستاره را به اثری که امروز می‌شناسیم و دوست داریم تبدیل کرده است.

همچنین بخوانید:
نقد فیلم کافه ستاره – یک متهم گریخته است

کافه ستاره اقتباس از کوچه میداگ

کافه ستاره اقتباسی است از رمان «کوچه میداگ» نوشته نجیب محفوظ و بازسازی اثری به همین نام از سینمای مکزیک. پیمان معادی موفق می‌شود، به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس، هم به اصل اثر وفادار بماند و هم مؤلفه‌های فرهنگی و اجتماعی ایرانی را به قصه‌اش وارد کند.
کافه ستاره نسبت به نسخه مکزیکی فیلم، لحن ملایم‌تری دارد و مسلماً خط قرمزهای سینمای ایران را هم در نظر می‌گیرد. بااین‌همه، مقدم و معادی در این تجربه موفق می‌شوند، یک اقتباس موفق بیافرینند. بااین‌وجود، اینکه در هیچ جای روایت یا تیتراژ نامی از اثر اصلی برده نمی‌شود قابل توجیه نیست. به‌هرحال، کافه ستاره وام‌دار اثر نجیب محفوظ در متن و در ساختار تأثیر گرفته از فیلم «کوچه میداگ» ساخته خورخه فونز است.

افسانه بایگان رویا تیموریان

کافه ستاره روایتش را در سه اپیزود به بیننده ارائه می‌دهد. هر اپیزود برشی کوتاه از زندگی یک زن است در محله‌ای قدیمی. اپیزود اول روایت فریبا (افسانه بایگان) است. زنی سخت‌کوش که در یک ازدواج نافرجام گیر افتاده است. اپیزود دوم روایت سالومه (هانیه توسلی) است. دختری عاشق‌پیشه و ساده که در رویای ازدواج با ابی (پژمان بازغی) روزها را می‌گذراند. اپیزود سوم هم روایت ملوک (رؤیا تیموریان) است. یک زن میان‌سال نسبتاً ثروتمند که از تنهایی‌اش به ستوه آمده و به خسرو (حامد بهداد)، برادر جوان فریبا، دلباخته است.

روایت غیرخطی و پازلی کافه ستاره

اولین نکته‌ای که در کافه ستاره توجه بیننده را جلب می‌کند، روایت غیرخطی است. هر اپیزود از نقطه‌ای شروع می‌شود و در نقطه‌ای پایان می‌یابد. اما روایت هرکدام از کاراکترها با دیگران هم‌زمان است. این هم‌زمانی باعث می‌شود که برخی کنش‌ها را چند بار در فیلم ببینیم و از طریق همین تکرار، زمان وقوع حوادث را تشخیص دهیم. اما آنچه کافه ستاره را موفق می‌کند که این فرم جذاب را اجرا کند، تغییر زاویه دید در هر روایت است.
در حقیقت، هر کنش، با تکرار شدن در طول سه اپیزود، کم‌کم کامل می‌شود و درنهایت، بیننده با تصویر نهایی زندگی آدم‌های کافه ستاره آشنا می‌شود. کافه ستاره به‌خوبی، این قطعات روایی را چون پازل در سه اپیزود پخش می‌کند و بیننده را وادار می‌کند با کنار هم قرار دادن جوانب مختلف یک کنش، کاراکترها و تصمیم‌هایشان را بهتر درک کند.

کافه ستاره

لوکیشن به‌مثابه فرم

همه اتفاقات کافه ستاره در یک محله قدیمی با مناسبات سنتی می‌گذرد. انتخاب این لوکیشن، چند تأثیر دراماتیک و مهم در کافه ستاره دارد. اول‌ازهمه، این محله کوچک، برخوردها و آشنایی کاراکترها را توجیه می‌کند و احساس نزدیکی میان این کاراکترها که به‌شدت باهم متفاوت هستند را منطقی جلوه می‌دهد. به‌علاوه، این محله قدیمی با زندگی سنتی که در آن جاری است، پیام اصلی فیلم را پرورش می‌دهد.
کافه ستاره با خیابان‌های تنگ و ساختمان‌های قدیمی و حتی کافه‌ای که بیشتر شبیه یک قهوه‌خانه است، دنیایی محصور میان برج‌ها و زندگی مدرن را به تصویر درمی‌آورد. آدم‌های کافه ستاره در دنیای کوچک و امن خودشان مانده‌اند اما دنیایی جدید و کمی ترسناک در آستانه فرو بلعیدن این زندگی ساده است. آدم‌ها هم یا باید تن به تغییر بدهند یا در زیر آوار جهان کوچکشان برای همیشه دفن شوند.

سه زن، یک قصه

فریبا، اصلی‌ترین شخصیت روایت کافه ستاره است. کافه‌ای که محل وقوع مهم‌ترین حوادث و برخوردها است و بستری است برای وقوع کنش‌ها و واکنش‌ها میان کاراکترها، کافه فریبا است. به همین دلیل هم هست که فریبا در بیشتر روایت و حتی در اپیزود بقیه کاراکترها هم حضور دارد و به‌نوعی ناظر سرنوشت کاراکترهای داستان است.
فریبا در همان اوایل فیلم، با برداشت کلوزآپی که از صورتش می‌بینیم، به‌جای مخاطب قرار می‌گیرد و مخاطب می‌تواند از زاویه دید او روایت را دنبال کند. این شخصیت فریبا است که تا پایان همراه بیننده می‌ماند و واکنش او به جهان داستانی فیلم است که کنش‌های بعدی را می‌سازد. فریبا است که تغییر را انکار می‌کند و سعی می‌کند با مناسبات قدیمی که برایش آشنا هستند، خود را نجات دهد. همین انکار هم هست که حس علاقه به این محله قدیمی را در بیننده در اول فیلم رقم میزند.

فیلم سینمایی کافه ستاره

در سوی دیگر، سالومه قرار دارد. دختری که شاید نسخه جوان‌تر فریبا باشد. دختری با آرزوهای کوچک و با ترس های بزرگ. سالومه، نسیم تغییر را حس می‌کند، اما در مقابل آن مقاومت می‌کند. همه تلاش سالومه برای حفظ جهانی که می‌شناسد، به شکست ختم می‌شود. سالومه نماد معصومیتی است که در مقابل وحشت دنیای بزرگ اطراف، قربانی می‌شود.
ملوک اما جذاب‌ترین شخصیت کافه ستاره است. او برخلاف فریبا و سالومه، حرکت می‌کند. ملوک تنها زنی است که در این میان، تغییر را همان‌گونه که هست می‌پذیرد و با آن همراه می‌شود. فرجام متفاوت او هم از همین موضوع نشاءت می‌گیرد. ملوک، نه مانند فریبا، سعی می‌کند دنیای جدید را نادیده بگیرد و نه مانند سالومه، با ترس به این جهان ناشناخته نگاه می‌کند. ملوک، خود را تغییر می‌دهد، درراه همراه شدن با زندگی قدم برمی‌دارد و انفعال دیگر کاراکترها را ندارد.

امید و ناامیدی

درنهایت، کافه ستاره روایتی است از ناامیدی‌ها و فلاکت‌های زندگی مردمان یک محله سنتی. روایت اول و دوم، به‌شدت تاریک و تلخ هستند. زندگی فریبا، از ابتدا یک تراژدی است که با مرگ همسرش تکمیل می‌شود. سالومه، شادی و زندگی را از دست می‌دهد و جهان دوست‌داشتنی‌اش را پشت سر جا می‌گذارد.
اما روایت ملوک، برخلاف دو روایت قبلی، سرشار از امید است. ملوک هم در میانه‌های روایتش، ناامید و افسرده، به جریان زندگی نگاه می‌کند. اما یک برف زمستانی، او وادار به حرکت می‌کند. ملوک با دستان خود سرنوشتش را می‌سازد و چشم‌انتظار روزهای روشنی می‌ماند که در پایان برایش از راه می‌رسند.
این نگاه متعادل به زندگی، قرار دادن تلخی‌ها و ناکامی‌ها در کنار خوشی‌ها و سکانس پایانی که همه کاراکترها را در یک عروسی گرد هم آورده است، مهم‌ترین حرفی است که کافه ستاره دارد. کافه ستاره یک زندگی پرفرازونشیب با خوبی‌ها و بدی‌ها را به تصویر درمی‌آورد و به یک بازنمایی واقعی از زندگی می‌رسد.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان