ماهان شبکه ایرانیان

روزه باطن و باطن روزه

ماه مبارک رمضان مستقیما به خداوند سبحان استناد دارد. تنها ماهی که نام آن در قرآن کریم آمده است، ماه مبارک رمضان است و خدای سبحان این ماه مبارک را به «نزول قرآن کریم» معرفی کرد: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن»

روزه باطن و باطن روزه

ماه مبارک رمضان مستقیما به خداوند سبحان استناد دارد. تنها ماهی که نام آن در قرآن کریم آمده است، ماه مبارک رمضان است و خدای سبحان این ماه مبارک را به «نزول قرآن کریم» معرفی کرد: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن»

معلوم می شود که عظمت ماه مبارک رمضان به نزول قرآن کریم است، نه به روزه گرفتن. قرآن کریم احکام و حکمی دارد که یکی از آن احکام روزه گرفتن است. ماه مبارک رمضان ماه نزول قرآن کریم است. انسان در این ماه میهمان خداوند است و خدای سبحان نیز در این ماه مبارک غذایی به نام «قرآن» برای انسان ها فرستاده است.

از رسول گرامی-صلی الله علیه و آله- چنین نقل شده است: قرآن کریم غذای آماده الهی است. قرآن کریم سفره نیست که هر کسی غذای خود را به همراه آورد و در سفرۀ قرآن بخورد. بلکه غذایی است لذیذ و آماده. خداوند سبحان ما را به خواندن قرآن کریم در این ماه فراخوانده است و با ما در این ماه مبارک سخن می گوید. بزرگان اهل معرفت می گویند گرچه روزه گرفتن دشوار است، لکن لذت شنیدن این ندای خداوند سبحان که می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام...» خستگی و رنج روزه گرفتن را از انسان می گیرد.

آنان که اهل سیروسلوک الی الله هستند، سال خود را از ماه مبارک رمضان آغاز می کنند. اول سال یک کشاورز، پاییز است که درآمدهای خود را از پاییز حساب می کند. اول سال یک جوان یا نوجوان، ماه فروردین است که لبس نو در برمی کند. لکن اول سال سالکان کوی حق، نظیر مرحوم ابن طاووس و سایر بزرگان، ماه مبارک رمضان است. آن ها از ماه مبارک رمضان تا ماه مبارک رمضان دیگر حساب خود را بررسی می کنند که در چه مرحله و در کدام مقام هستند.

رسول خدا-صلی الله علیه و آله- در آخرین جمعۀ ماه شعبان خطبه ای ایراد فرمود: «یا ایها الناس ان انفسکم مرهونه باعمالکم ففکوها باستغفار کم.» ای مردم شما آزاد نیستید، در قفس هستید و نمی دانید که در قفس به سر می برید. گناهانتان شما را در قفس زندانی کرده است، بکوشید در ماه مبارک رمضان با «استغفار» خود را آزاد کنید. انسان گنهکار بدهکار است و بدهکار باید گرو بسپرد. لکن در اینجا خانه و زمین و مانند آن را گرو قبول نمی کنند؛بلکه «جان» انسان را به گرو می گیرند.

ماه مبارک رمضان برای پی بردن به اسرار عالم فرصت خوبی است. لذا لازم است که حداکثر استفاده را از لحظات این ماه ببریم؛ بکوشیم مواظب گفتار و رفتار خویش باشیم؛ به همان مقدار غذایی که انسان را تأمین کند، بسنده کنیم؛زیرا هیچ کسی با پرخوری به جایی نرسیده است. یکی از موانع اصلی فهمیدن اسرار، «پرخوری» است. چه این که در تغییرات اخلاقی اسلام آمده است که انسان هیچ ظرفی را بدتر از شکم پر نکرده است. اگر انسان ساک یا چمدانی را پر کند، تنها زیپ آن پاره می شود و خطر دیگری نخواهد داشت. اما اگر انسان شکم را پر کرد، راه فهم بسته خواهد شد. از وجود مبارک امیر المؤمنین- علیه السلام-رسیده است که: «لا تجتمع العزیمه و الولیمه». پرخوری و شکم بارگی هرگز با روح عزم سازگار نیست. چه این که با هوشمندی و فطانت نیز هماهنگ نخواهد بود: «لا تجتمع الفطنه و البطنه».

هر عبادتی یک ظاهر و یک باطن دارد که ظاهر آن را احکام واجب و مستحب و باطن آن را اراده و نیت می دانند. قرآن کریم علاوه بر آن که ما را به ظواهر عبادات دعوت کرده است، با «اسرار عبادات »نیز آشنا فرموده است، اما دربارۀ روزه، همان طور که اصل روزه گرفتن و ماه و ساعت شروع و ختم آن و همچنین خصوصیات آن را تبیین کرد، فرمود: «من شهد منکم الشهر فلیصمه» اگر کسی ماه مبارک رمضان را درک کرد، باید روزه بگیرد. در بخش دیگر نیز فرمود: «و اتمو الصیام الی اللیل» یعنی تا شب روزه بگیرید، اما سرّ روزه گرفتن را چنین تبیین فرمود که «...لعلکم تتقون، و لعلکم تفلحون. »

روزه بگیرید تا تقوا پیدا کنید.

از سوی دیگر تقوا را مدار کرامت می داند. هر انسان باتقوا، کریم است و هرکه تقوای او برتر و بیشتر باشد، گرامی تر است: «ان اکرمکم عند الله اتقیکم.» بنابراین، باطن روزه این است که انسان را کریم می کند و کرامت از اوصاف برجستۀ فرشتگان است و این انسان کریم گناه نمی کند زیرا تن دادن به معصیت با کرامت او سازگار نیست. وجود مبارک، رسول گرامی- صلی الله علیه و آله-فرمود: خوشا به حال کسی که به عبادت عشق ورزیده با آن معانقه کند (دست به گردن عبادت باشد ) و او را با تمام وجود لمس کند. خوشا به حال روزه داری که عاشق روزه باشد.

در بعضی روایات آمده است که روزه بگیرید برای آن که طراوت و خرمی و شادابی غیر ماه مبارک رمضان را از دست بدهید. زیرا یک نشاط کاذب است، وقتی انسان روزه گرفت و به آن علاقه پیدا کرد و به آن دل بست، کم کم به باطن روزه پی می برد. باطن روزه انسان را به «لقای حق» می کشاند که خداوند سبحان فرمود: «الصوم لی و انا اجزی به.» چنین تعبیری تنها دربارۀ روزه وارد شده است. انسان در روزه گرفتن ابتدا از درجه ضعیف آن اسرار آغاز می کند؛سپس به درجه عالیه سرّ روزه می رسد که «لقای حق»است.

حکمت های ظاهری روزه

روایات ائمه معصومین-علیه السلام - یک سلسله از حکمت های ظاهری روزه را بیان می کند. «هشام بن حکم»از وجود مبارک امام صادق-سلام الله علیه-می پرسد: چرا روزه گرفتن بر مردم واجب شد؟ حضرت در پاسخ چنین می فرماید: خداوند روزه را واجب کرد تا فقیر و غنی هردو در امساک یکسان باشند. هردو نباید بخورند و بیاشامند، زیرا افراد توانگر، که همیشه سیرند، رنج گرسنگی را تحمل نکرده اند. لذا از طریق روزه گرفتن رنج گرسنگی را تحمل می کنند تا درد گرسنگان را بچشند؛ زیرا کسی که وضع مالی او خوب است و هروقت هرچه بخواهد در اختیار اوست، هرگز گرسنه نیست، بنابراین، درد گرسنگی گرسنگان را احساس نمی کند و با گرفتن روزه درد فقرا را احساس و با آن ها همکاری خواهد کرد. این نازل ترین درجۀ روزه گرفتن است. انسان در غیر ماه مبارک رمضان نیز نباید آنقدر بخورد که همیشه سیر باشد و درد گرسنگی گرسنگان را نچشد، یا بی خبر باشد و نداند که در جهان چه می گذرد. این قدم اول است. خدای سبحان می خواهد از طریق روزه گرفتن، بین همۀ مردم مساوات برقرار کند که همه از درد گرسنگی و رنج تشنگی با خبر شوند. این حدیث شریف با ما با زبان ما سخن گفته است، نه آن که سرّ عمومی را بیان فرموده باشد. زیرا اگر علت روزه این است پس فقرا که همواره گرسنه اند، چرا روزه بگیرند؟روزه برای این نیست که انسان گرسنه و تشنه شود. اگر کسی چیزی به دست نیاورد و گرسنه و تشنه ماند، رنج گرسنگی را تحمل کرده است. اما این آن روزه ای نخواهد بود که انسان را به تقوا و فلاح و در نتیجه به کرامت، که وصف ممتاز فرشتگان است، می رساند. این عبادت، قدم اول است.

از وجود مبارک امام باقر- سلام الله علیه-رسیده است که دین پنج پایه دارد که یکی از آن ها «روزه گرفتن» است. اکنون این سؤال مطرح می شود که آیا این روزه گرفتن (صوری و ظاهری ) که با خوردن یک قطره آب باطل می شود، پایۀ این است یا آن باطن و سرّ روزه پایۀ دین به شمار می رود؟ همچنین از وجود مبارک، رسول خدا- صلی الله علیه و آله -چنین نقل شده است که: «الصوم جنه من النار»روزه به منزلۀ سپری در مقابل آتش است. هم آتش شهوت در دنیا وهم آتش جهنم در آخرت. این ها ناظر به بعضی اسرار و گوشه های درونی روزه است.

در حدیث قدسی چنین آمده است: «الصوم لی و انا اجری به.» روزه مال من است و من شخصا به آن جزا می دهم. همه اشیا و موجودات جهان امکان از آن خداست. چیزی در جهان آفرینش نیست که ملک خدا نباشد و چون همۀ موجودات جهان مخلوق اوست. «الله خالق کلی شییء در نتیجه مملوک او نیز خواهد بود. «ام من یملک السمع و الابصار.» بنابراین، سرتاسر جهان خلقت ملک خداست و همه اعضا و جوارح ما نیز سپاه و ستاد حق است. اما این تعبیر که فرمود: «روزه مال من است ». ناظر به خصوصیتی است. روزه ای که صائم دارد، ملک و مال خداست. یک وقت انسان از سحر تا افطار امساک می کند، که درجۀ نازل روزه داری است. محور تلاش و کوشش او این است که حداکثر در قیامت نسوزد یا وارد بهشت شود، بهشتی که: «جنات تجری من تحتها الانهار»، اما او را به آن بهشت مخصوص که: «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» راه نخواهند داد.

آن که تمام تلاش و کوشش او این است که چه وقت اذان می گویند و هنگام افطار، احساس راحتی می کند، گو این که از رنج روزه گرفتن درآمده است. او را به حرم کبریایی خداوند سبحان راه نیست. یعنی روزه ضمن آن که حکم و ادبی خاص دارد، سرّی نیز دارد که آن لقا و محبت خداست. وقتی روزه مال خداوند بود، به روزه دار چه می دهد؟خدای سبحان شخصا جزای انسان روزه دار را به عهده گرفته است و به تعبیر مرحوم مولی «محمد تقی مجلسی »، خداوند به این معنا اکتفا نکرد که بفرماید: «الصوم لی» بلکه فرمود: «و انا اجزی» روزه مال من است، من هستم که شخصا جزای روزه دار را می دهم. این چنین نیست که به فرشتگان بگویم او را به بهشت ببرید بلکه خود جزای او را می دهم و به غیر خود واگذار نمی کنم. این جزو اسرار عبادت است (نه جزو احکام یا آداب روزه) که چگونه انسان به مقامی می رسد که خداوند سبحان مستقیما جزای او را به عهده می گیرد. اگر روزه برای این است که انسان به «تقوا »برسد، چه این که این چنین است، انسان باتقوا دو درجه دارد: یکی همان بهشتی است که در آن نعمت های فراوان برای لذایذ ظاهری وجود دارد:

«ان المتقین فی جنات نهر» یکی نیز مقام رفیع «عند اللهی» شدن است:

«فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر.» این عبارت از سرّ و باطن روزه است.

وجود مبارک، رسول گرامی- صلی الله علیه و آله -از ماه مبارک رمضان به منزلۀ «شهر الله»یاد فرمود «قد اقبل الیکم شهر الله» ماه خدا به شما رو کرده است. چون در این ماه صوم الله واجب است، چون روزه مال خداست و این ماه مبارک ماه روزه است، لذا ماه مبارک رمضان را «شهر الله» می نامند. چنان که ماه رجب «ماه ولایت» است؛ چنان که ماه شعبان نیز «ماه نبوت و رسالت»است؛ لذا در دعاهای ماه رجب فرموده اند از خداوند سبحان بخواهی که زمینه توفیق ماه مبارک رمضان را از هم اکنون برای شما مهیا و فراهم کند. این چنین نیست که هرکسی قبل از این که مقدماتی را طی کرده باشد، بتواند به عظمت ماه مبارک رمضان راه یابد.

در روایتی فرمودند: شما نگویید رمضان آمد، رمضان رفت. بلکه بگویید ماه رمضان آمد و ماه رمضان رفت. زیرا «رمضان» اسمی از اسماء مبارک خداوند سبحان است. در حقیقت، ماه رمضان ماه خداست، لذا اگر انسان در این شهر الله به لقاء الله نرسد، به باطن روزه نایل نشده است. بلکه روزه ای در سطح طبیعت گرفته است و در همان سطح نیز به او پاداش می دهند.

باطن روزه

در بیان نورانی دیگری از وجود مبارک رسول اکرم-صلی الله علیه و آله-رسیده است که آن حضرت فرمود: آیا نمی خواهید شمارا از چیزی با خبر کنم که اگر آن را انجام دادید، شیطان از شما دور می شود، آن چنان که مشرق از مغرب فاصله دارد؟ عرض کردند: بفرمایید ای رسول خدا. حضرت اولین امری که ذکر فرمودند این بود که روزه صورت شیطان را سیاه می کند. ذکر یک حکایت در تأیید این معنا سودمند است:

دو نفر خدمت حضرت رسول اکرم - صلی الله علیه و آله-پیام فرستادند که روزه ما را از گرسنگی و تشنگی بی تاب کرد. حضرت فرمود: اگر شما روزه دار هستید، چرا گوشت خوردید؟گفتند: ما روزه داریم، چیزی نخورده ایم. حضرت دستور داد تشتی حاضر کنند و به آن ها نیز فرمود: تهوع کنید!آن ها تهوع کردند و در تشت گوشت ریخته شد. آن گاه حضرت فرمود: این گوشتی است که شما امروز خورده اید، شما روزه دار نیستید. همان غیبتی که شما از آن مؤمن کردید، گوشت مرداری را خوردید.

یکی از اسرار روزه گرفتن آن است که صورت شیطان را سیاه می کند و شیطان را از انسان دور می کند. ما برای آن که بفهمیم که آیا روزه ما قبول است یا خیر، راهی وجود دارد و آن عبارت از این است که اگر هیچ اندیشه و خیالی علیه کسی یا علاقه به دنیا و مانند آن در قلب ما خطور نکرد، معلوم می شود که روزه ما مقبول و شیطان از ما دور شده است، در غیر این صورت او از ما دور نشده است و ما صرفا یک روزه ظاهری گرفته ایم که باطن و سرّی نخواهد داشت.

از وجود مبارک، جضرت امیر المؤمنین- علیه السلام-چنین نقل شده است که « «لکل شیی زکاة و زکاة الابدان الصیام» هر چیزی زکاتی دارد و زکات بدن روزه گرفتن است که باعث نمو بدن است. این بدن است که باید همراه روح، این راه را طی کند و بدن هرگز در برابرقدرت اراده اظهار ضعف نمی کند. اگر اراده قوی شد، بدن تابع است و چنان چه اراده ضعیف بود، بدن نیز مطیع خواهد بود، مثلا دو نفر روزه دار که یکی ایمانش قوی است و دیگری دارای ایمان متوسط است، در شرایط نامساعد و هوای گرم نسبت به روزه دو گونه احساس دارند. یکی واقعا احساس سختی می کند و دیگری اصلا رنجی احساس نمی کند. زیرا آن که ایمانش ضعیف تر است، تمام توجه او به طبیعت و تن است و اگر اراده قوی باشد تن را به سمت خود متوجه می کند. زیرا رنج و سختی متعلق به روح است نه بدن. خلاصه آن که باطن روزه آن قدر نیرومند است که انسان را بر جهان طبیعت-باذن الله -پیروز می کند.

از وجود مبارک حضرت امام صادق- سلام الله علیه-نقل شده است که اگر کسی در روز گرمی روزه بگیرد و تشنه شود، خدای سبحان هزار فرشته را موکل می کند تا چهره او را مسح کنند و تا هنگام افطار به او بشارت دهند و هنگام افطار خداوند سبحان می فرماید: عجب معطری تو!چه بوی خوبی داری!ای ملائکۀ من! شاهد باشید که من او را آمرزیدم. باطن روزه، انسان را به مقامی می رساند که مخاطب خداوند قرار می گیرد، چنان که اگر تاکنون در روز می گفت: «ای خدا»، خدای سبحان هنگام افطار به او می گوید: «ای بنده من».

وجود مبارک امام ششم-علیه السلام- فرمود: خواب انسان روزه دار عبادت است. روزه دار مادامی که غیبت کسی را نکند و به حیثیت کسی آسیب نرساند، در ثواب خداست و خاموش بودن او کمتر حرف زدن، گزیده گویی، مواظب زبان و دهان بودن او تسبیح خداست. در این حالت عمل روزه دار مقبول و دعای او مستجاب است که در این مورد شایسته است انسان سعی کند در درجه اول نظام اسلامی و مسلمین را دعا کند. سپس حاجات شخصی را از خداوند سبحان مسئلت داشته باشد. از خداوند سبحان می خواهیم که ما را به درک اسرار روزه واقف و آگاه گرداند و از برکات ظاهری و باطنی آن ما را بی نصیب نسازد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان