سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** آقای ظریف! مطمئنید که متن برجام را کامل خوانده اید؟!
روزنامه اعتماد در مطلبی نوشت:«مطابق بند 11 قطعنامه 2231 [قطعنامه ای که تضمین برجام نامیده شده بود]، در صورت اقدام یکی از اعضای برجام بازگشت قطعنامههای پیشین اتوماتیک خواهد بود و دیگر اعضای دایم شورای امنیت قادر به وتوی آن نخواهند بود. حتی مطابق بند 10 قطعنامه مذکور عبور از کانال کمیسیون مشترک برجام نیز برای اجرای بند 11 الزامی نخواهد بود».
قطعنامه 2231 با عنوان فریبنده «تضمین برجام» صادر شد و متن برجام نیز به عنوان (ضمیمه A) به آن الحاق شد. دولتمردان و حامیان برجام تاکنون بارها و بارها مدعی بودند که به واسطه برجام، قطعنامه های ضدایرانی به تاریخ پیوست!
اما منتقدان برجام از ابتدا با دلایل فنی و کارشناسی، به اشتباه بودن این ادعا تاکید کردند، اما متاسفانه از سوی برخی دولتمردان و فعالین اصلاح طلب مورد توهین و فحاشی قرار گرفته و به جهنم حواله داده شدند.
لازم به ذکر است که در بند 27 قطعنامه 2231 و نیز در بخشی از متن برجام آمده است:«تمامی قیدها و شرایط و مقررات برجام فقط درباره ایران است...و نباید تصور شود که سایر دولتها نیز ملزم به رعایت این قیدها و شرطها هستند»!
براساس آنچه در قطعنامه 2231 آمده است ایران با استناد به ماده 41 از فصل هفتم منشور سازمان ملل، «تهدیدی علیه صلح» تلقی شده است! و با پذیرش توافق وین نه تنها از دستور کار شورای امنیت بیرون نمیرود، بلکه دستکم برای مدت 10 سال دیگر تحت ماده 41 فصل هفتم باقی میماند.
از سوی دیگر، بند 3 از ضمیمه B قطعنامه 2231، صراحتا ایران را در برخورداری از تسلیحات پیشرفته دفاعی محروم کرده و اجازه بازرسی از مراکز نظامی و بازجویی از دانشمندان هستهای و نظامی در پوشش فریبنده «دیدارهای فنی و کارشناسی»! را صادر کرده است.
بند 5 ضمیمه B قطعنامه 2231 نیز با ادبیات مشابه، توان دفاعی جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار داده است.
براساس متن قطعنامه 2231 و همچنین براساس مفاد برجام، در صورت اقدام یکی از اعضای برجام (آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و...) بازگشت قطعنامههای پیشین اتوماتیک خواهد بود و امکان وتوی آن از سوی دیگر اعضا وجود ندارد.
براساس بند 37 برجام، در صورت اعتراض ایران به نقض توافق توسط طرفهای مقابل، در نهایت قطعنامههای شورای امنیت که همگی در قطعنامه 2231 تجمیع شده، دوباره علیه کشورمان باز میگردد!
نکته قابل توجه اینجاست که «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه، پیش از این گفته بود که «قطعنامه 2231 هیچ سازوکار تنبیهی ندارد»! و «برجام، بهترین توافق ممکن است»!
تفاوت قطعنامه 2231 با قطعنامه های قبلی در این است که در گذشته ایران تمامی قطعنامه های شورای امنیت را از اساس غیر حقوقی و ظالمانه می دانست و به همین علت محدودیت های آن را نیز نمی پذیرفت، اما قطعنامه 2231 مورد استقبال مقامات دولت روحانی قرار گرفت و از آن به عنوان دستاورد یاد شد!
آقای ظریف و دیگر اعضای تیم مذاکره کننده هسته ای ایران باید به این سوال پاسخ دهند که «مطمئنید که متن برجام را کامل خوانده اید؟!»
روزنامه اعتماد چندی پیش در مطلبی نوشته بود:«متاسفانه در تیم کارشناسان مذاکره کننده ما تعداد کافی از متخصصان به ویژه در حوزههای مالی، تجاری و بانکی حضور نداشتند که خط به خط و بند و به بند توافق را دقیق و به طور تخصصی بررسی کنند تا امروز دچار چنین شرایط ناشی از بی تعهدی آمریکا و اروپا نشویم».
** مبلغ: کاهش مشارکت،نشانه حمایت مردم از جبهه اصلاحات بود
«مرتضی مبلغ» معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات و عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در مصاحبه با روزنامه آرمان در پاسخ به این سوال که «انتخابات اخیر نشان داده سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان به طرز محسوسی ریزش کرده و جامعه به نحوی از اصلاحطلبان رویگردان شده است؛ اساسا چقدر با این مساله موافقید و راهکارهای بازیابی سرمایه اجتماعی را چه میدانید؟» گفت:«من فکر میکنم مشکل کاهش مشارکت مردم را نمیتوان به هیچ وجه به رویگردانی مردم از جریان اصلاحات تفسیر کرد. این مغالطه بزرگی است؛ چون اتفاقا مردم بهخاطر اینکه طرفدار و خواهان اصلاحات سازنده در کشور هستند این رفتار را از خود نشان دادهاند».
مبلغ در ادامه گفت:«چون شاهدند که در انتخابات شرکت میکنند اما سازوکارهای ساری و جاری در مدیریت سیاسی کشور به گونهای است که برای نهادهای برخاسته از رای مردم مشکلسازی شده و اجازه ظهور و بروز واقعیت داده نمیشود. یعنی جریاناتی در کشور هستند که دارای قدرت گستردهای هستند که برای هر چه با منویاتشان تناسب نداشته باشد، مشکل ایجاد میکنند و این موضوع جدید هم نیست».
این اظهارنظر در حالی است که در «صادق زیباکلام» فعال سیاسی اصلاح طلب در روزهای گذشته گفته بود:«انتخابات دوم اسفند 98 نقطه پایان رسمی اصلاحطلبان بود. نهبهواسطه آن که بخش قابلتوجهی از نامزدهای اصلاحطلب تایید صلاحیت نشدند، بلکه بیشتر بهواسطه آنکه حتی اگر نامزدهای این جریان تاییدصلاحیت هم شده بودند، آنان بخت و اقبالی در آن انتخابات نداشتند. چراکه مشکل اصلی اصلاحطلبان آن بود که بیش از دو سال میشد بدنه اجتماعیشان را از دست داده بودند، اما نمیخواستند این واقعیت تلخ را بپذیرند. افول جریان اصلاحطلب از بعد از مجلس دهم و تشکیل فراکسیون امید آغاز شد. انتخابات 29 اردیبهشت 96 و نحوه عملکرد آقای روحانی در دولت دومش، روند فروپاشی جریان اصلاحات را سرعت بخشید».
«سید نظام الدین موسوی» منتخب مردم در تهران در مجلس شورای اسلامی، پیش از برگزاری انتخابات در تحلیل رفتار طیف اصلاح طلب گفته بود:«به نظر من جریان اصلاح طلب می خواهد حذف شدنش توسط مردم را به نوعی به حاکمیت و دولت پنهان منتسب کند که او بود که ما را حذف کرد. طبق اطلاعاتی که من دارم، همین حالا نزدیک به 200 نفر اصلاح طلب شناسنامه دار در تهران هست که علی القاعده از این 200 نفر می توانند به یک لیست 30 نفره برسند. اما الان بین خودشان هم بحث است. یک عده از آنها می گویند که باید به طور کامل در انتخابات حضور پیدا کنیم و یک طیف هم می گویند از اصلاح طلبان خالص یک لیست 15، 20 نفره بدهیم و بگوییم دیگر بیشتر از این نداریم که اگر هم در انتخابات شکست خوردند بگویند ما را حذف کردند و اجازه ندادند ما همین طوری شرکت کردیم و آدم های اصلی و واقعی ما نبودند و این مدلی به میدان بیایند».
دروغ پرتکرار اصلاح طلبان مبنی بر «سنگ اندازی گروهی تحت عنوان دولت پنهان»! صرفا ترفندی برای توجیه شکست انتخاباتی و فرار از ارائه کارنامه به مردم است.
** اصرار بر تتش زدایی با آل سعود و غفلت از کارنامه سیاه
«علیرضا عنایتی» مدیرکل خلیج فارس وزارت امور خارجه و سفیر پیشین ایران در کویت در یادداشتی در روزنامه ایران با عنوان «خلیج فارس و صلح» نوشت:« بیگانگانی که در دورانی با هدف حفظ سیطره و گسترش مناطق استعماری خود و در دهههای گذشته، با حرص استخراج نفت، فروش گسترده تسلیحات و تدارک شکل جدیدی از استعمار؛ موجب ایجاد تفرقه، ناامنی و بیثباتی و مانع بهرهمندی مردم این منطقه از منافع مشترک خود شدهاند. حال وقت آن رسیده است که دولتهای منطقه خلیجفارس با تکیهبر دین و هویت و فرهنگهای مشترک و با همافزایی زیرساختها و ظرفیتهای اقتصادی و تجاری و جغرافیایی خود، به تحقق چشماندازها و راهبردهای آیندهنگرانه خود بپردازند» .
عنایتی در ادامه نوشت:«ما تأمین امنیت ملی کشورمان را در حفظ ثبات و توسعه پایدار کشورهای همسایه و منطقه پیرامونی خود میدانیم و خواهان حذف، تضعیف و تجزیه هیچ کشوری نیستیم و برای اثبات این انگیزه خود، تاکنون در سطوح منطقهای و بینالمللی، طرح و ابتکارهای متعددی ازجمله امنیت در خلیجفارس (1985)، گفتوگوی تمدنها (1997)، دنیا علیه خشونت (2013)، مجمع گفتوگوی منطقهای (2014)، طرح صلح یمن (2015)، پیمان منطقهای عدم تجاوز (2019) و پویش صلح هرمز (2019) را ارائه دادهایم..."ابتکار صلح هرمز" با مشارکت هشت کشور وابسته به آن، شامل جمهوری اسلامی ایران، پادشاهی عربستان سعودی، جمهوری عراق، سلطنت عمان، امارات عربی متحده، دولت کویت، دولت قطر و پادشاهی بحرین از ظرفیت لازم و کافی برای تحقق امنیت فراگیر در منطقه از طریق گفتمان درون منطقهای برخوردار است».
در ماههای اخیر برخی دولتمردان از جمله ظریف در کنار برخی فعالین اصلاح طلب و رسانه های این طیف بارها از موضع ضعف و با رویکردی منفعلانه از لزوم تنش زدایی با آل سعود سخن گفتند.
اینکه ایران دست دوستی به سمت آل سعود دراز کرده و آماده مذاکره است. اما این درخواست تحقیرآمیز هربار با پاسخ منفی و البته همراه با توهین و تمسخر سران آل سعود مواجه می شد.
این در حالی است که ایران در مقایسه با رژیم آل سعود با اختلافی فاحش در موضع بالاتری قرار دارد. وقایعی مانند فاجعه منا و جنایت آل سعود در یمن و حمایت این رژیم از گروهک های تکفیری تروریستی در منطقه، در کنار بحران داخلی میان شاهزاده ها در این کشور، همگی این پیام را دارد که ایران نباید برای مذاکره با چنین رژیمی خود را در موضع پایین تر قرار داده و درخواست حقارت آمیز تنش زدایی را مطرح کند.