آمریکا مانع از این شده که وام بانک جهانی به ایران اختصاص داده شود و از سوی دیگر، کشتیهای نظامی ایرانی در خلیج فارس تهاجمیتر شدهاند و دونالدترامپ رئیسجمهور آمریکا بر طبل توییتهایش میکوبد که بهگفته پنتاگون چیز جدیدی نیست. اکنون سه راه پیش روی روابط ایران و آمریکا وجود دارد. اول اینکه همسو با مقاله اریک ادلمن و ری تکیه در فارن افرز، آمریکا رویکرد تغییر رژیم [در ایران] را پیش بگیرد. دومین راه این است که کمپین «فشار حداکثری» را ادامه دهد و با نیروهای مرتبط با ایران در عراق، سوریه و دیگر نقاط زد و خورد کند. اخیرا اعلام شده دولت ترامپ سیستمهای جدید پدافند هوایی در عراق را در پاسخ به حمله موشکی بالستیک تهران در ماه ژانویه نصب کرده است که پروژهای در این راستا است. سومین راه، همان گزینهای است که نیاز داریم: هرگونه تحرک درخصوص تغییر رژیم با حمایت آمریکا یا هرگونه مداخله نظامی کاملا رد شود. دیپلماسی واقعگرایانه با محوریت مذاکراتی که هر دو طرف در آن امتیازات معنادار بدهند، جایگزین رویکرد فشار حداکثری بینتیجه فعلی شود.
آمریکا باید از عراق، سوریه، یمن و دیگر درگیریهای خاورمیانه که میتواند به افزایش نگرانیهای منطقهای و افزایش احتمال درگیری ناخواسته با ایران منتهی شود، کنار بکشد. همچنین بهجای تهدید و اجبار، سیاست خارجی بر مبنای دیپلماسی را پیش بگیرد و بهجای برتریجویی، صلح را هدف خود قرار دهد.
گزینه تغییر رژیم هرگز نباید روی میز قرار میگرفت، با این حال سالهای متمادی در گوشه و کنار ساختار حاکم در سیاست خارجی آمریکا مورد محبوبیت قرار داشته است. جانبولتون مشاور امنیت ملی اخراجی، بیشرمترین کسی بود که خواستار این تغییر رژیم بود؛ از سوی دیگر مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا با اینکه اخیرا لفاظیهای تندش را کاهش داده است با این مفهوم بیگانه نیست.
تهاجم به خاک ایران مشابه جنگ عراق نخواهد بود و از هر نظر بدتر خواهد بود. خطر اصلی این نیست که تهران آمریکا را شکست دهد بلکه، خطر اصلی این است که به پرهزینهترین و بزرگترین جنگی تبدیل شود که میتواند خون ما را بخشکاند. صادقانه بگویم، مقاله ری تکیه و ادلمن در فارن افرز خواستار تجاوز نظامی نیست، بلکه تاکید آن بر تغییر رژیم از طریق هرکاری است که میتواند دولت [ایران] را تضعیف و مخالفان آن را تقویت کند؛ از جمله عملیاتهای مخفیانه و تشدید کارزار فشار دولت ترامپ.
بنابراین رویکرد تغییر رژیم با تشدید گزینه دوم همراه است که وضع کنونی را حفظ میکند و درگیریهایی در سطح پایین را شامل میشود که چندان ناخوشایند نیستند که اعتراضات گسترده مردم آمریکا را در پی داشته باشند اما منشأ ثابت تلفات، مخارج تامین شده از طریق استقراض و آسیبی غیرضروری به امنیت آمریکا هستند.»
تنها راه فاصله گرفتن از جنگ، اتخاذ رویکردی فعالانه بهسوی صلح است. چنین کاری نیازمند درک این است که تحریمهای سنگین اعمال شده تحت راهبرد فشار حداکثری در تغییر دادن موضع تهران شکست خورده است و بهخصوص در برهه شیوع ویروس کرونا جامعه ایران را در نقطه تقابل با ما قرار داده است. همچنین این کار نیازمند ارزیابی مجدد اولویتهای سیاست خارجی آمریکا است. پس از نزدیک به دو دهه درگیری در سطح منطقه که بیشتر زیان داشته تا سود، زمان آن فرا رسیده که این جنگهای طولانی و نسل به نسل، بهجای گسترش یافتن به ایران، کاملاً به پایان برسند.
در همین رابطه، وبگاه آمریکایی نشنال اینترست نیز در مطلبی عنوان کرد که آمریکا دو گزینه در برابر ایران دارد: یا جنگ یا خروج از خاورمیانه. این رسانه آمریکایی عنوان کرد که راهبرد فشار حداکثری ترامپ بیشتر آمریکا را به جنگ با ایران نزدیک کرده است تا خروج از خاورمیانه که ترامپ وعده آن را داده بود.