به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، جهان و تاریخ، بحرانها و بلاها و بیماریهای ناشی از اپیدمیهای مختلف را در ابعادی خارقالعاده و با تلفات و کشتارهای میلیونی در نبود هیچگونه سیستم مدیریت بهداشتی مدرن و متمرکز، دانش پزشکی و فقر عمومی، نبود ارتباطات، جمعیت پایین و بسته بودن مرزها و نبود آمد و شدهای فراوان، ناآگاهی، نادانی و جهل و استبداد... از سر گذرانیده است. کرونا هم میتواند در یک نگاه ساده چیزی به سان تمامی آنان باشد. اما نیست و نمیتواند باشد. متفاوت است و میتوان تنها آن را در قالب و سپهر جهان امروز و نه دیروز با تمامی شاخصههای آن به معرض قضاوت و نگاهی کنجکاوانه نهاد.
کرونا خواب و داستان هزار و یک شب نبود. خیال و تصور هم. واقعیتی است جانکاه و سخت، که کشورها یکی پس از دیگری خواسته و ناخواسته باید تن به قضا می دادند. این آوار، آن هم پس از گذشت دهههای بسیار و بدین سان ناباورانه، خود را بر تک تک بسیاری از کشورها و جامعه جهانی تحمیل کرد و برای نخستین بار در این ابعاد گسترده، جهانی را که لحظهای در بسیاری از بخشهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و بازرگانی، حملونقل و چرخه تولید، در هیچ منزل گاه و ایستگاهی توقف نکرده و موتور آن خاموش نشده بود را به طور کامل خاموش کرد.
بررسی و آثار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی کرونا در عرصههای ملی و بینالمللی آن بستگی بدان دارد که ما پایان و ختم ماجرا را چگونه و به چه هنگام ببینیم و چگونه تصور نماییم. آنچه دیدنی است اکنون کاملاً ناپیدا و نادیدنی است.
هیچ سیاستمدار یا طبیب حاذق و سازمان بینالمللی تاکنون چنین بیانی نداشته است که ما در پایان این اپیدمی قرار داریم.
پس اگر بخواهیم نگاهی کلان و کلی به آثار کرونا در جهان داشته باشیم مهم آن است که پایان و نقطه اتمام و نبود و رهایی بشر از آن را بدرستی بدانیم و مهمتر از آن دریابیم چه وقت و چگونه جهان را به خود وا مینهد. بیشک این مسأله بر کسی روشن نیست. همه گونه احتمالی وجود دارد. اما هر آنچه هست «جهان هنوز در آغاز راهی ناپیداست.»
در یک محیط و فضای خوش بینانه کرونا اگر بتواند در اندک زمانی چند ماهه به پایان آید، آثار جنبی گونه گون آن به شکلی است و اگر استمرار یابد بیشک آثار ناپیدا و غیر قابل پیشبینی تری خواهد داشت. بسیاری معتقدند حتی اگر جهان بر این خصم جدی خیره سر شتاب آلود پیروز گردد، باید منتظر دیگر خصمهای ناپیدای ناشناختهای باشد که پس از این به اسم و رسم و شکل و شمایل و نشانههای دیگری جهان را به مبارزه میخوانند و بدین سان چنین تصوری را القا میکنند که جهان آینده باید خود را برای این نوع اپیدمیهای ناشناخته آماده نماید. با توجه به ابهامات و ناپیدا بودن مسیر و راهی که در پیش است، نگاه به آثار طولانی مدت و استمرار بیش از حد کرونا را رها میکنیم و به آثار بر جا مانده فعلی آن در کوتاه مدت یا حداقل در برههای از ماههای آینده مینگریم. کرونا نشان داد:
جهان و بخصوص جهان پیشرفته و سیاستمداران و حتی بخشهای علمی بسیار آسیب پذیرند و در مقابل پدیدههای جدید و عوارض جانبی آن ناتوان، ناتوانتر از آن که میاندیشیدند. چه کسی باور داشت در ایالات متحده امریکا، انگلستان، فرانسه یا ایتالیا و اسپانیا و... ارقام مبتلایان و مرگ و میر تا بدین حد رو به فزونی گذارد.
در پرتو جهانی شدن و نوعی تقسیم کار و سوداگری و سودجویی، بسیاری از کشورها و شرکتها در صحنه جهانی با ضریب اطمینان و اعتماد به نفس کاذبی که یافته بودند بسیاری از اقلام استراتژیک خود در بسیاری از عرصهها و حتی اقلام پزشکی خود را برای تولید به بازارهای نوظهور و کشورهای دیگری انتقال داده بودند. اینجا تنها سخن از اقلام پزشکی نیست و در این بحران تنهایی و ناداشتگی خود را احساس و بهایی بسیار برای آن نیز پرداخت کردند. میگویند درصد بالایی از ماسک و مواد اولیه دارویی جهان در چین تولید می شود.
اگر در کشوری روزگاری به هر علت اعم از زلزله، سیل، سقوط هواپیما، رانش زمین و دیگر ویرانیها، رخدادی تلخ بروز میکرد دیگران به جد یا حتی بهصورت سمبلیک با نگاهی بشردوستانه در سطوح عالی با کمکهای خود و ابراز تأسف و تسلیت، گامی در جهت همدلی برمی داشتند. یا در کشورها در سوگ رفتگان عزای عمومی اعلام و دفاتر یادبودی به یاد قربانیان در اقصی نقاط جهان گشوده میشد. ما در بحران کرونا کمتر شاهد تکرار این سنتهای دیرینه و دیرپا میان جوامع، کشورها و دولتها هستیم. گویی همگان آنچنان عمیقاً غرق در حیرت و بحران خویشاند که تمامی این سنتها به کناری نهفته شده است یا میزان مرگ و میر آن چنان است و مستمر که دیگر به یک عادت بدل شده است یا همگان در ترس و وحشت از خود همه را به کناری نهادهاند و عمدتاً جز مواردی نادر، همگان در درون خود سخت درگیر مدیریت بحران سهمناک خود بودهاند و دیگران نیز به حکم اجبار خانه نشین. و اضافه بر آن چیزی فزونتر برای هدیه و کمک و ارسال برای دیگران ندارند و عمدتاً اگر هم اندکی باشد چراغی است که به مسجد حرام خواهد شد. اهدا و کمک در مقیاس بیماری و مرگ در مقایسه با یک زلزله در گذشته در نقطه ای از جهان به هیچ میماند.
بسیاری صادرات اقلام حیاتی خود را ممنوع کرده و مرزهای خود را بر تجارت این اقلام در جهان جهانی شده میبندند و البته ایرادی بر آن نیست.
بسیاری از کشورها تنهایند و انتظاراتشان از آنانی که در ذهن خود بدانها میاندیشیدند و امید داشتند برآورده نمیشود. ایتالیاییها سخت از برخی همسایگان یا اتحادیه اروپا رنجیدهاند، اسپانیا نیز چنین وضعیتی دارد.
نتایج نظرسنجیها در این گونه کشورها ستایشگری مردم از کشوری مانند چین را نشان می دهد نه همراهی و ستایش شرکای اروپایی خود را که بعد از کنترل و مدیریت بحران در خود چین و با توجه به انباشتگی برخی تولیدات و اقلام مورد نیاز این بیماری با هر نگاهی بهعنوان ناجی در برخی نقاط جهان در تنگنا سر همراهی و همکاری فرود آورد.
در این بحران، سازمان ملل و سازمان بهداشت جهانی و دیگر سازمانهای بینالمللی اثری چندان کارساز جز توصیه و رهنمود برای جهانیان ندارند و اگر هم سازمان بهداشت جهانی تلاش و تقلایی دارد، توان و مایه لازم را در اختیار ندارد و به جای کمک و مساعدت به آن، رئیسجمهوری امریکا در بحبوحه نبرد و جدال بین مرگ و زندگی آدمیان، براساس عادت مألوف به تضعیف روانی و مادی آن برمی خیزد.
شکاف، رقابتها و منازعات میان برخی کشورها دوباره خود را با مباحث جدیدی که مطرح میشود عیانتر مینماید. اتحادیه اروپا حداقل از یک چندگانگی آتی درونی دیگر در شرف بروز، خبر میدهد کشورهای جنوب و شمال با دو خط و دو تاریخ و تلقی و طرز فکر روبهرویند. در نشست اخیر آلمان ها و برخی دیگر با ایده های الیزه و رم و مادرید و...موافقتی برای ایجاد یک صندوق مشترک ندارند. نشست اخیر سران بدون هیچگونه تفاهمی به انتها میرسد؛ چالشی در میان است. اروپا میتواند تا مرز از کف نهادن بسیاری از داشتههای خود در یک ناهماهنگی و افتراق پیش رود. پرزیدنت مکرون که سخت نگران آینده جایگاه و آینده اروپا است و در جهت ارتقا و نقش جایگاه اروپا تلاش نموده است در پی ناکامی تفاهم سران اتحادیه و آنچه بر کشورهای دیگر اروپا چون ایتالیا و اسپانیا رفته است اعلام میدارد که نگران عدم اجرای این طرح و تقسیم بدهیها و ایجاد شکاف و بهرهبرداری احزاب پوپولیست در اروپا از این وضعیت است. او همچنین ضمن اشاره به این لحظات دشوار اظهار میدارد که شرایط موجود او را سخت به لرزه درآورده است و به صراحت اعلام میدارد که اگر بخشی از اروپا را رها کنیم تمام اروپا فرو خواهد پاشید.
وی بعد از نشست اروپا گفت در مورد این طرح توافقی امروز حاصل نشد. (جلسه مورخ 27 آوریل) اما باید پاسخی برای این مشکل از سوی اتحادیه داده شود و اگر نتوانیم این پاسخ را به دست آوریم اروپا آیندهای نخواهد داشت. او خواستار حاکمیت قدرتمندتر اتحادیه پس از بحران کرونا شد.
از بدو معاهده پیمان شنگن هیچگاه تا این حد مرزها مجدداً و به این نوع به جد، گسترده و طولانی مدت بسته نماند، جدایی میان کشورها و برقراری پست های کنترل مرزی دوباره و از نو تجربه شد که میتواند این وضعیت برای مدتها ادامه یابد یا نهایتاً با تغییرات و تحولاتی دیگرگون گردد. این دیگرصرفاً اراده دولتها و ملتها و اتحادیه به تنهایی نیست که تصمیم میگیرند، باید جایگاه تعیینکننده کووید 19 را هم به کانون و مرکزیت تصمیمسازی و تصمیم سازان وارد ساخت.
نگاه یا دیدگاه احزاب میانی در اروپا در برخی از موضوعات و مواضع داغ و جنجالی باقی مانده از گذشته دوباره بهسمت و سوی مشترک سوق خواهد یافت. آنان که با چگونگی روند جهانی شدن به مفهوم آن چیزی که اتفاق افتاده است امروز شاهدند که برخی دیگر سیاستمداران ناهمسو با آنان سخن از خوداتکایی و تولید ملی و نگاه به درون و حداقل در اقلام خاص و استراتژیک میگویند. بیشک در همه موضوعات و همه احزاب در این مسیر گام برنمیدارند. شکافهایی باقی و احتمالاً بیشتر خواهد شد.
بحث جهانی شدن یا از چه زاویهای «جهانی شدن» را بنگریم بیشک موضوعی اساسی و تعیینکننده خواهد بود. تا این بخش از ماجرا سخن از فروپاشی اتحادیه اروپا کلامی گزاف و ناراست است اما شاید حاصل یک طوفان فکری نهایتاً آن گردد که با وجود حفظ اتحادیه باید به نوعی و تحت شرایطی بخشی از اختیارات و امکانات و قدرتها به حاکمیتهای ملی یا دولت ملتهای عضو بازگرداند. اتحادیه اروپا بی شک و لاجرم به یک بازخوانی عظیم می اندیشد. شرایط جدید جهانی را در حوزه روابط و مناسبات جهانی در هر شکل آن با یک آزمون و بازنگری و نقادی مواجه خواهد ساخت.
اتحادیه علی رغم آنکه اکنون می داند «کرونا» چه بود و چه هست و چگونه آمد و چرا اینگونه آمد، احتمالاً به یک موضوع واقف است: خلأهایی در شیوه مدیریت و نوع دموکراسی و لیبرالیسم اقتصادی به نوعی رها شده و حاکم بر آن و در آن وجود داشته و دارد و بیشک صرفاً نمیتواند و نباید برای حرکت در مسیر بهتر همه چیز را به فراسوی جهان متصل نماید و کاری که ریاست جمهوری امریکا براساس عادت غیر قابل ترک خود درواپس زدن معضلات و مصائب خود داشته و دارد. فرار به جلو و فرافکنی و اصولاً نوع فرهنگ و سنتهای جمعی و همگانی اروپایی متفاوت از آن سوی جهان است و اروپا همواره خواسته است صدای دیگری باشد، چقدر توانسته است بحث دیگری است. مجموعه اروپا در بسیاری از حوزهها در طی طریق خود دستاوردهای عظیمی را به طور خارقالعاده در کنار چالشهای بزرگ تجربه کرده است از ابتدا تاکنون گام به گام دستاوردهایی چون تحقق «یورو»، «پیمان شنگن» و... اما هرگز در حوزه مبارزه با بلایا به گونهای دیگر حوزههایی چون مبارزه با دشمنانی چون کرونا و امثال آن بهصورت جامع و همگانی و جمعی اندیشه و اقدامی در خور گستردگی اتحادیه نداشته و تصور چنین بلایایی را هم احتمالاً کمتر یا هرگز در عصر حاضر نداشته است.
ایجاد شبکههای منسجم پیرامون موضوع ایمنی و پیشگیری در کنار مباحثی چون ارتش اروپا حتماً میتواند طرح و حتی بهنگامتر مطرح گردد.
بیکاری، تورم و رشد نقدینگی، کسری بودجه، فقر بیشترِ آحادی از مردم، ورشکستگی و جابهجایی نوع تولید و فرهنگ مصرف در تک تک کشورهایی که مبتلایان بیشتری داشته است، علی رغم تمامی سیاستهای حمایتی اعمال شده موقت و تسکین بخش برخی دولتها، فراروی کشورهای اروپایی قرار دارد و اگر بازنده اصلی را در این قمار بزرگ طرف امریکایی بخوانیم و بدانیم بیشک قاره سبز با تمامی مشخصههای آن نیز با مشکلات بیشماری مواجه خواهد بود و همه اینها بر این اساس است و خواهد بود که این پاندمی چگونه و به چه هنگام میدان و جولانگاه خود در اروپا را ترک نماید، اما هنوز اروپا اگر بخواهد توان جبران و برخاستن مجدد را خواهد داشت.
امریکا
امریکا علیرغم همه هیچ دانستن و انکار و هیچ انگاریهای اولیه در جایگاه نخست مبتلایان و کشتار ناشی از ویروس کرونا قرار دارد و مردم بیگناه آن قربانی این بد نافهمی و ساده و هیچ انگاری پرزیدنت ترامپ.... امریکایی که ادعای سیادت جهانی و قدرت و کمک و تأمین ایمنی همه جهان را داشت در وضعیت بسیار دشواری چه بهلحاظ مرگ و میر و چه به لحاظ حیثیتی قراردارد امریکایی که روزی در فردای جنگ دوم جهانی با طرح مارشال فریادرس بسیاری از کشورهای اروپایی بود، امروز گفته میشود نرخ بیکاری آن 20 درصد معادل 26.5میلیون شغل در مقایسه با 15.3 میلیون شغل در سال 2008 است و باز امروز خبر از روند کاهش اقلام غذایی مثل گوشت و دیگر اقلام اساسی در پی پاره شدن زنجیره تولید این اقلام دریافت می شود. راست است زنجیره تولید اقلام کشاورزی میتواند در ابعادی دیگر یا کمتر در دیگر نقاط جهان نیز بروز نماید و اینجاست که بخشی از دانایان گروه 7 نگران ورود به مرحلهای از نوعی قحطی و نبود اقلام خوراکی اولیه در اثر این زنجیره درهم ریخته باشند.
چین
چین که در سالیان گذشته اقتصاد نوین خود با هوشیاری تمام و در پرتو ساختارهای جدید و جهانی شدن توانسته بود بخش اعظمی از تولیدات جهان را به هر شکلی و با دارا بودن مزیتهای نسبی و سیاستهای مدبرانه به آن کشور منتقل نماید بعد از مدیریت اولیه و نسبی کووید19 توانست در سیاستی تعریف شده و خاص و تا حدودی بهعنوان یک ناجی در عرصه بینالمللی و در میان دیگر کشورها قد برافرازد و کشورهای گوناگون را برای تحویل نایابهای بازار اعم از کیت آزمایشگاهی تا ماسک و دیگر موارد مورد نیازدر برابر خود به نوبت و به صف وادارد. در همین دوران هرگز خرید نفت خود را متوقف نساخت و به نظر می رسد در جهت منافع ملی و ارتقای جایگاه اقتصادی بیشتر خود برنامهریزی کند و گام بردارد و مجدداً بسرعت کارخانجات خود را برپا کرد و آمد و شدها را در شهرهای بحران زده دیروز آغاز نمود و در آشفته بازار پرخبر این ایام همواره به نوعی به بهانهای نام چین را مطرح سازد. چین توانست یا میتواند بهطور شگفت و بیسابقهای با کرونا خود را از حاشیه به بسیاری از موضوعات مطرح و مهم بینالمللی و جهانی بخصوص روابط اقتصادی و حتی سیاسی و قدرت در صحنه بینالمللی رهنمون سازد. چین امروز تا این لحظه بیشک با چین گذشته متفاوتتر خواهد بود. اما چین نیز با بحرانهای اقتصادی بسیار جدی و در حد خود جدی مواجه خواهد بود، بخشی از اقتصاد چین به شرایط جهانی در اروپا و امریکا و حتی جهان سوم گره خورده است. با رکودی حدود کمی کمتر از 10 درصد مواجه خواهد شد و تاکنون، مقادیر معتنابهی از ذخایر ارزی آن کاسته شده است یا رقمی که باید در اختیار شرکتهای کوچک و متوسط قرار دهد. رقابت و حتی تنش جدی و اساسی در آینده نه چندان دور و بیش از گذشته میان امریکا و چین و حتی تحت شرایطی با اروپا در خواهد گرفت.
شاید آرامش نسبی امروز ناشی از ترس و تب کرونا است. باید در انتظار پایان یا کاهش این طوفان و بلای موجود صبوری داشت.