سرویس سیاست مشرق - این روزها و در هفتمین سال فعالیت دولت، عیار وعده های آقای روحانی و دیگر مقامات ارشد دولت، بیش از پیش آشکار شده است.
یکی از اصلی ترین وعده های روحانی، تحول اقتصادی به واسطه برجام بود. دولتمردان در سالهای گذشته تاکید کردند که به واسطه توافق هسته ای، علاوه بر لغو یکباره تمامی تحریم ها(ی بانکی، مالی، نفتی، پتروشیمی، کشتیرانی و...)، مشکل گرانی، رکود، بیکاری، مسکن، طرح های عمرانی، ازدواج جوانان، محیط زیست، آب خوردن مردم و...رفع خواهد شد.
اما برجام نه تنها موجب گشایش اقتصادی نشد، بلکه مردم را با مشکلات متعدد معیشتی مواجه کرد.
برجام، از فتح الفتوح تا دستاورد تقریبا هیچ
روزنامه ایران- ارگان رسانه ای دولت- 18 اردیبهشت 99- در گزارشی نوشت: «از آنجایی که ایران تاکنون به هیچ کدام از مزایای اقتصادی برجام دسترسی پیدا نکرده، تمدید تحریم تسلیحاتی چه از طریق تفسیر قطعنامه 2231 یا صدور قطعنامه جدیدی که از نظر ایران نقض تعهدات پیشین شمرده شود، دلیلی برای خویشتن داری بیشتر ایران باقی نخواهد گذاشت...کشورهای مشارکت کننده در برجام و همین طور اعضای دائم شورای امنیت بخوبی می دانند که موافقت با چنین طرحی می تواند به مفاد توافق هسته ای برای همیشه خاتمه داده و پیامدهایی فراتر از آن به همراه داشته باشد. از جمله اینکه ممکن است ایران چنین اقدامی را خصمانه تفسیر کند و در واکنش، نه تنها به طور کامل از برجام بلکه همین طور از ان پی تی نیز خارج شود».
چندی پیش روزنامه اصلاح طلب سازندگی- از حامیان برجام- در مطلبی نوشته بود: «امروز فقط یک کشور به صورت عملی پایبند به توافق بوده است؛ ایران. آشکار است که اکنون دیگر توافقی وجود ندارد که اروپاییها بخواهند از آن حمایت کنند. بلکه آنان از محدودیتهای هستهای ایران حمایت میکنند... ایران موبه مو تعهدات هستهای خود را اجرا میکند، اما تحریمهایی را تحمل میکند که به مراتب سختتر از دوره قبل از توافق است و طرفهای دیگر کاملاً از تعهدات خویش خارج شدهاند ... امروز دولت نیازمند آن است که باور کند برجام به پایان رسیده… اکنون جواب مشخص است. خروج از برجام و بازگذاشتن راه مذاکره با کسانی که قدرت عمل به تعهداتشان را دارند، این گزینه بهتری از ماندن در توافق یکجانبه، تحریمهای سختتر از پیشابرجام، دلخوش کردن به اقدامات نمادین اروپا و مشاهده رکودی است که این بار میتواند اقتصاد کشور را از گروه کشورهای با درآمد متوسط به فقیر مبدل سازد».
متاسفانه دولت در رویکردی خسارت بار تمام تخم مرغ های خود را در سبد برجام چید. بر همین اساس ظرفیت های عظیم دولت به وزارت خارجه خلاصه شد و ظرفیت های بسیار زیاد وزارت خارجه نیز در برجام خلاصه شد.
این روکرد خسارت بار موجب شد تا صاحبنظران و کارشناسان، به کنایه، دولت روحانی را دولت «برجام و تلگرام» و وزارت امور خارجه را نیز «وزارت امور برجام» بنامند.
پرواز پراید، مسکن، سکه، لوازم خانگی و...
در روزهای گذشته افزایش سرسام آور قیمت پراید در سرتیتر اخبار رسانه ها قرار گرفت. قیمت پراید تا مرز 90 میلیون افزایش یافت. این در حالی است که قیمت این خودرو در سال 92 حدود 17 میلیون بود.
بازار مسکن نیز وضعیت مشابهی داشت. در سالهای اخیر قیمت مسکن و همچنین اجاره بهای مسکن افزایش سرسام آوری داشت.
سکه، لوازم خانگی، برنج، گوشت و دیگر اقلام نیز روند مشابهی را در افزایش قیمت در سالهای اخیر داشته است.
طیف اصلاحات، بانیان وضع موجود
همزمان با این وضعیت، «علی صوفی» وزیر تعاون دولت اصلاحات و عضو شورای سیاستگذاری اصلاحات در مصاحبه با سایت دولتی خبرآنلاین، در اظهارنظری توهین آمیز، روحانی را نامزد اجاره ای خواند و گفت: «مردم در سال 1400، دیگر به نامزد اجارهای رای نمیدهند. مردم دیگر با کاندیداهای دست دوم، اجارهای و... پای صندوق رأی نمیآیند».
یک سوال؛ آیا روحانی نامزد اجاره ای و دست دوم اصلاح طلبان بود!؟ پاسخ منفی است؛ چرا!؟
«محمدرضا خاتمی» - برادر رئیس دولت اصلاحات- و نماینده اصلاح طلب مجلس ششم- اردیبهشت 96- در مقطع انتخابات ریاست جمهوری در مصاحبه با روزنامه اعتماد در پاسخ به این سوال که «چه تضمینی برای همراهی دولت دوم روحانی و اصلاحطلبان وجود دارد؟ » گفت: «تضمین این مسأله، خود ما هستیم».
خاتمی در ادامه گفت: «روحانی مطالبات اصلاحطلبان را به پیش میبرد و در شرایط امروز تنها کسی است که میتواند این جریان فکری را نمایندگی کند. مهمترین دلیل حمایت اصلاحطلبان از روحانی این است که او کشور را از انزوا، اقتصاد را از ورشکستگی و ساختار را از فراگیر شدن فساد نجات دهد».
برادر رئیس دولت اصلاحات در مصاحبه مذکور تصریح کرد: «از بین رییسی و قالیباف هرکدام که رئیسجمهور شوند وضعیت مردم به مراتب بدتر از دوران احمدینژاد خواهد بود. به همین دلیل باید به دنبال این باشیم که آقای روحانی با یک رأی قاطع و بسیار اثرگذاری انتخاب شود که خود به خود بسیاری از مخالفتهای آینده را خنثی خواهد کرد».
خاتمی در ادامه در پاسخ به این سوال که «چه تضمینی وجود دارد که همراهیای که با آقای روحانی در مقطع انتخابات داریم تا پایان چهار سال دوم ایشان هم وجود داشته باشد؟» گفت: «تضمینش خود ما هستیم...آقای روحانی این ویژگی را در خود نشان داده که به افکار عمومی توجه دارد و قدرشناس جریانهای سیاسی و افکار عمومی است که به او قدرت دادهاند...آنچه سبب میشود ما مطمئن باشیم که آقای روحانی در دولت دومش دولت بهتر و کارآمدتری از دولت اول خواهد داشت، اعتقاد و باور به خودمان است که میتوانیم خواسته خودمان را محقق کنیم».
«محمد خاتمی» رئیس دولت اصلاحات نیز سال 96 با «تَکرار می کنم»، مردم را به انتخاب مجدد دولت روحانی تشویق کرد. خاتمی در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری گفت: «می خواهم به عنوان کسی که تهدیدات و فرصت ها را می شناسد شهادت دهم؛ دولت روحانی با تمام کاستی های امکانات، دولت موفقی بوده. این دولت توانسته گام های بزرگی بردارد. با روحانی در نیمه راهیم...».
در سال 96، «اسحاق جهانگیری» معاون اول دولت تدبیر و امید کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شد. در آن سال در اتفاقی تأمل برانگیز، رئیس جمهور و معاون اول رئیس جمهور هر دو کاندیدا شدند. البته جهانگیری به نفع روحانی انصراف داد و رسانه ها به وی لقب «کاندیدای پوششی» دادند. منتقدان، کارنامه ضعیف دولت را علت اصلی حضور کاندیدای پوششی در انتخابات عنوان کردند.
پس از انتخاب مجدد روحانی در سال 96، همانند سال 92، اکثریت مطلق کابینه و پست های کلیدی در اختیار اصلاح طلبان قرار گرفت. معاون اول رئیس جمهور، وزیر نفت، وزیر خارجه، وزیر اقتصاد، وزیر کار، رئیس بانک مرکزی، وزیر راه و شهرسازی، رئیس سازمان برنامه و بودجه و...همگی از فعالین شناخته شده اصلاح طلب بودند.
نکته قابل تأمل اینجاست که بسیاری از این افراد از اعضای ستاد انتخاباتی موسوی در سال 88 بودند.
اصلاح طلبان در هفت سال اخیر تمامی پست های کلیدی دولت را در اختیار گرفتند. این طیف بخش قابل توجهی از مجلس دهم و همچنین شورای شهر و شهرداری پایتخت را نیز در اختیار گرفت.
نتیجه چه شد!؟ این شد که ظرف مدت 7 سال از پراید 17 میلیونی رسیدیم به پراید 90 میلیونی و از دلار 3 هزارتومانی و سکه یک میلیونی رسیدیم به دلار 15 هزارتومانی و سکه قریب به 7 میلیونی!
رقیب هراسی، تنها هنرِ بی برنامه ها و بی کارنامه ها
«صادق خرازی» از فعالین اصلاح طلب چندی پیش گفته بود: «من جریان اصلاحات را فاقد هدف و برنامه می دانم».
روزنامه اصلاح طلب آرمان نیز چندی پیش نوشته بود: «باید قبول کنیم از سال 92 به بعد که اصلاحطلبان مناصب بیشتری را از طریق انتخاباتها کسب کردند، ناکارآمدیها و سوءمدیریتها و بیتوجهی به شاخصها و اصول مدیریت که پیش زمینه و ضرورت توسعه است، مغفولتر ماند».
«سید محمد غرضی» وزیر پست، تلگراف و تلفن در دولت هاشمی رفسنجانی و از فعالین اصلاح طلب-آذر 97- گفت: «اکثر نیروهای قریب به اتفاق آقای روحانی از جناح اصلاحطلب انتخاب شده است...اصلاحطلبان هر زمانی که به قدرت رسیدهاند نتوانستند دولت را نگه دارند».
اصلاح طلبان در شرایطی اکثریت مطلق دولت روحانی را در اختیار گرفتند که هیچ طرح و برنامه ای برای اداره کشور نداشتند. به همین منظور این طیف صرفا به رقیب هراسی روی آورد.
اصلاح طلبان در سال 96 مدعی بودند که اگر آقایان رئیسی و قالیباف به ریاست جمهوری برسند، وضعیت کشور بحرانی شده و دلار به مرز 5 هزارتومان خواهد رسید.
«مصطفی تاجزاده» از محکومین فتنه 88- اسفند 95- در مصاحبه با روزنامه شرق گفته بود: «اگر روحانی نبود...هر دلار 12 هزار تومان بود. سکه به جای یک میلیون تومان، سه تا چهار میلیون شده بود. پراید 20میلیونی به 50، 60 میلیون رسیده بود و قیمت مواد خوراکی، میوه، نان، برنج، چای و لبنیات سر به فلک کشیده بود.»
«صادق زیباکلام» فعال سیاسی اصلاح طلب در روزهای گذشته گفته بود: «انتخابات دوم اسفند 98 نقطه پایان رسمی اصلاحطلبان بود. نهبهواسطه آن که بخش قابلتوجهی از نامزدهای اصلاحطلب تایید صلاحیت نشدند، بلکه بیشتر بهواسطه آنکه حتی اگر نامزدهای این جریان تاییدصلاحیت هم شده بودند، آنان بخت و اقبالی در آن انتخابات نداشتند. چراکه مشکل اصلی اصلاحطلبان آن بود که بیش از دو سال میشد بدنه اجتماعیشان را از دست داده بودند، اما نمیخواستند این واقعیت تلخ را بپذیرند. افول جریان اصلاحطلب از بعد از مجلس دهم و تشکیل فراکسیون امید آغاز شد. انتخابات 29 اردیبهشت 96 و نحوه عملکرد آقای روحانی در دولت دومش، روند فروپاشی جریان اصلاحات را سرعت بخشید».
زیباکلام همچنین در روزهای گذشته در اظهارنظری دیگر گفت: «اصلاحات تمام شد و مُرد، در دوم اسفند (انتخابات مجلس) 1398، همه چیز تمام شد، چون کرونا بود نمیشد ختم و شب هفت گرفت. آقای خاتمی باید پاسخگو باشد، عارف، حجاریان، موسوی لاری، تاجزاده و صادق زیباکلام و ... باید پاسخ آرائی را که با ترغیب ما داده شدهاند، بدهند.»
اصلاح طلبان به عنوان بانیان اصلی وضع موجود، این روزها از پاسخگویی فرار می کنند. اکنون زنگ حساب است، اما اصلاح طلبان اصرار دارند که در زنگ حساب، انشاء بخوانند.