شناسه : ۲۰۰۷۶۲۹ - یکشنبه ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۵۸
آینده جنگ سیاسی آمریکا و چین چه خواهد شد؟
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، صبح همان روزی که این صحبتها مطرح شد، دفتر مدیریت اطلاعات ملی آمریکا، بیانیهای را منتشر کرد که میگفت با توافقات علمی جهانی که میگوید ویروس کووید- 19ساخته دست بشر نیست، همنظر است؛ «اما تحقیقات ادامه خواهد یافت تا اطمینان حاصل شود که آیا آغاز شیوع این بیماری از طریق تماس با حیوانات آلوده بوده یا اینکه نتیجه حادثهای در آزمایشگاهی در ووهان.»
تحولات اخیر نشان میدهد که اگر روزی جهان به حالت عادی برگردد، احتمالاً رقابتهای آمریکا و چین حتی شدیدتر از قبل خواهد بود. در ادامه خواهید خواند که چرا.
چرا این موضوع مهم است؟
جنگ دونالد ترامپ علیه چین خیلی پیش از آنکه او وارد دفتر ریاستجمهوری شود، شروع شد. او در کمپین انتخاباتیاش در سال 2016از چین بهعنوان بزرگترین دشمن آمریکا در این قصه که چهکسی نخستین کشور دنیاست، نام برد. در آن زمان ترامپ از تهدیدهایش به خوبی برای اذیتکردن چین استفاده کرد. 3دهه پیش، با این شرط اجازه صعود اقتصادی به چین داده شد که این صعود به ضرر آمریکا نشود و آمریکاییها همچنان رهبری جهان را همراه با همه هزینههایش بر عهده داشته باشند و در کنار آن چین از منافع جهانیشدن و پایداری ژئوپلیتیکی برخوردار باشد. ترامپ به هیچ وجه تنها شکارچی چین در سال 2016نبود و پرخاشگری او علیه چین طرفدارانی از هر طرف پیدا کرد. حتی اگر افراد زیادی باشند که فکر کنند ترامپ حامل خوبی برای انتقال پیام آمریکا به چین نیست، اما جاهطلبیهای جهانی چین باعث بهوجودآمدن یکی از معدود موقعیتهایی شد که واشنگتن را درباره یک موضوع متحد کرد.
با این حال در رقابت چین و آمریکا، این چینیها بودند که در بیشتر اوقات رهبری جهان را از نظر قدرت نظامی، اندازه اقتصادی و قدرت فناوری بهدست گرفتند و توانستند از آمریکا پیشی بگیرند. عامل دیگری که به نفع چین کار میکرد، این واقعیت است که روسای جمهور آمریکا برای انتخاب مجدد باید تلاش کنند و همواره باید سطح محبوبیت خود را بسنجند و سطح اقتصادی کشور را زیرنظر داشته باشند. همه این موارد باعث میشود که در سیاستبازیها دستشان باز نباشد. در عوض، روسای جمهور چین توسط چینیها انتخاب نمیشوند و به این ترتیب طراحی و اجرای سیاستها در حوزه صنعت و اصلاحات سیاسی در طولانیمدت بهراحتی برای آنها قابل اجراست. این موضوع بهخصوص درباره شیجین پینگ که مسلطترین چهره سیاسی چین از زمان مائو بوده است، صدق میکند. بهخصوص که او در سال 2018با برداشتن محدودیت دورههای تصدی ریاستجمهوری، راه را برای خود باز کرد که بتواند رهبری همیشگی چین را بر عهده داشته باشد؛ اما از آن زمان تغییرات زیادی رخ داده است؛ بهخصوص در 3ماه گذشته.
حالا چه میشود؟
با افزایش موج ویروس کرونا، یکی از مهمترین جنبههای کمپین انتخاباتی ترامپ تهدید میشود؛ یعنی قدرت اقتصادی آمریکا. اطلاعات آماریای که منتشر شده نشان میدهد رشد اقتصادی آمریکا در سهماهه اول سال 2020معادل 4.8درصد کاهش داشته است و انتظار میرود آمار و ارقام سهماهه دوم بسیار بدتر باشد. سهماهه دوم برابر است با زمانی که قرنطینه در آمریکا با جدیت شروع شد و در کمترین حالت 30میلیون شغل در آمریکا تحتتأثیر قرار گرفت. این ضربه به اقتصاد آمریکا برای ترامپ بسیار بد خواهد شد و امید به انتخاب مجدد وی را کاهش میدهد. اما او با تهدید چین و طرح اتهام علیه آن، دستورالعملهایی که درباره درمانهای معجزهآسای کرونا ارائه میکند، دعوا با فرمانداران و بهطور کلی شانه خالیکردنش از بار مسئولیت شیوع ویروس کرونا و تبعات ناشی از آن، اوضاع را برای خودش هم بدتر کرده است. به گزارش تایم، امروز محبوبیت او به 43درصد رسیده است و نظرسنجیهای داخلی جدید آمریکا نشان میدهد که او در بعضی ایالتهای مهم، انتخابات را به رقیب دمکرات خود جو بایدن باخته است. همه اینها برای ترامپ بد است. به گزارش تایم، او تاکنون از هرگونه بحران سیاسی معنیدار توانسته با موفقیت جاخالی دهد. اما امروز یک بحران واقعی به ترامپ ضربه زده است و هیچ راه فریبی وجود ندارد که بتواند از این موقعیت نیز فرار کند.
او تلاش بیهودهای میکند تا از سرزنشهای سیاسی بهخاطر پاسخهای نامناسب نسبت به بحران ویروس کرونا، جلوگیری کند. ترامپ حین این تلاشها به سناریوی «سرزنش چین» رسیده است و در ماههای آینده با نزدیکشدن به انتخابات، حتی بیشتر از قبل بر این سناریو تأکید خواهد کرد. در کمترین حالت، انتظار داشته باشید که آمریکا اقدامات بیشتری علیه برند هواوی و همچنین تحقیقات بیشتری درباره اقدامات چین در واکنش به کرونا انجام دهد.
هیچ کدام از اینها تعجبآور نیست اما لغزشهای چین از زمانی که بحران آغاز شد، تعجبآورتر از همه اینهاست. واضح است که منشأ این ویروس چین بوده و این یک واقعیت است که چین ابتدا روی مسئله سرپوش گذاشت و رفتوآمدها از ووهان به سایر نقاط را کاملاً تعطیل نکرد و در نتیجه ویروس در سطح جهانی منتشر شد. چین به جای نشاندادن هرگونه ندامت، تصمیم گرفت از بدترین شرایط، به نفع خود استفاده کند و با پیگیری اقدامات بشردوستانه برای خود متحدانی بهدست آورد و بهنظر میرسد که تا حدودی هم جواب گرفت؛ بهخصوص آنکه آمریکا بهخاطر شرایط بحرانی، کاملاً از عرصه رهبری جهانی غایب شد.
اما متأسفانه جنگ تبلیغاتی چین دوامی نیافت. با توجه به کمبود تجهیزات پزشکی در این کشور و گزارشهای غیرقابل باوری که درباره کاهش تعداد مبتلایان میدهد، اثرات اقدامات تبلیغیاش کاهش یافت. چین تا حال خود را بهعنوان الگوی درست در واکنش نسبت به ویروس معرفی کرده است، چرا که اقدامات این کشور در قرنطینه فراتر از قابلیتهای اکثر جوامع دمکراتیک بود. حالا این موضوع نیز زیرسؤال رفته است. همچنین چین کشورهایی که خواستار تحقیقات بینالمللی در مورد منبع شیوع ویروس هستند را تهدید کرده که برایشان پیامدهای اقتصادی به بار میآورد. این کار، حسن نیت این کشور را زیرسؤال میبرد. فقط انتقادات بینالمللی نیست که باعث نگرانی شیجینگپینگ شده است. تحقیقات اخیر علیه سان لیژون، معاون وزیر امنیت عمومی که با اتهام فساد مواجه است، ممکن است باعث شود انتقادات داخلی علیه شیجینگ پینگ شدید باشد. شایعات میگوید که شاید شی نتواند با اتمام این دوره، دوباره به ریاستجمهوری برسد. اگرچه این احتمال کم است اما باعث میشود او در عرصه جهانی با انتقادات بیشتری مواجه شود و احتمالاً واکنشهای شدیدتری نیز نشان دهد.
تحلیلگران میگویند چنین اتفاقاتی، رابطه چین- آمریکا را بهطور کلی وارد مرحله دیگری میکند. تا زمانی که آینده سیاسی شی جینگ پینگ مورد بحث نبود، این امید وجود داشت که طرف چینی کمی عاقلانهتر رفتار کند و حداقل اقتصاد جهانی از یک تعادل نسبی برخوردار باشد. اکنون که اقتصاد جهانی تحتتأثیر ویروس کرونا قرار گرفته است و هر دوطرف یعنی ترامپ و شی دلایل سیاسی داخلی برای تشدید درگیری با یکدیگر دارند و هیچ کدام نمیخواهند خانهنشین شوند، این پتانسیل وجود دارد که به محض پایان پاندمی کرونا، جنگ تکنولوژی و تجاری میان دو کشور به یک جنگ سرد واقعی تبدیل شود.