من و همسرم سارا این فرصت را داشتیم تا برای ماه عسلمان به هاوایی برویم. از همان کودکی، رویای بالا رفتن از یک آبشار هاوایی و شیرجه زدن در آبگیرهای زلال آن را در سر می پروراندم. همانطور که در خیال خود تصور کرده بودم، مکانی بسیار عالی پیدا کردیم، اما مشاهده کردیم که در آن نقطه تابلوی “شنا ممنوع” نصب شده است. ما بسیار هیجان زده بودیم، و من گفتم که دلیلی ندارد که حتماً در همان نقطه شنا کنیم و می توانیم از رودخانه عبور کرده و در نزدیکی آبشار شنا کنیم. اما وقتی خواستم سارا را توجیه کنم، او نپذیرفت و معنای لغوی “شنا ممنوع” را برای من توضیح داد. این بحث کم کم بدتر شده و تا جایی پیش رفت که من مجبور شدم حرفی بزنم که برای مدتی طولانی پشیمانم کرد. ناگهان، سر همسرم فریاد کشیدم و گفتم که به خاطر دو دلی او ماه عسلمان خراب شد.
در نتیجه ی این حرف بی رحمانه ی من، بقیه آن بعد ظهر را با هم حرف نزدیم، اما تصمیم گرفتیم که آن شب به مرکز شهر برویم.
یکی از چیزهایی که من می توانم ضمانت کنم این است که همه ی خانواده ها دچار مشکل و دعوا می شوند. از آنجا که دعوا لازمه ی هر رابطه ای است، یاد گرفتن طریقه ی برخورد با آن و رفع مشکلات ضروری است. من و سارا طی ماه عسلمان، کاری کردیم که اختلاف نظراتمان به نفعمان تمام شود. خوشبختانه، مرحله ای را طی کردیم که طی آن توانستیم دعواهایمان را برطرف کرده و مشکلاتمان را حل کنیم.
دعوا بدون جریحه دار کردن احساسات
من و سارا نمی توانستیم بدون ایجاد تغییر از دعوای شدید به نوعی مکالمه ی سازنده، اختلاف نظراتمان را برطرف کنیم. آنچه طی این زمان اتفاق می افتد، بنیادی است که راه حل ها بر روی آن بنا شده اند. مثل خانه ای که بر روی پایه ای خراب ساخته شده است، راه حل های خانوادگی نیز خرابی هایی بنیادی تر ایجاد خواهد کرد که پایه ی زندگی دیگر نخواهد توانست در برابر طوفان های شدید آینده مقاومت کند.
دو مسئله ی مهم که طی این مرحله باید انجام گیرد این است که اول خودتان را از نظر ذهنی برای حل مشکلات آماده سازید. اینکه خودتان را از مسئله دور کنید و اجازه بدهید احساساتتان فروکش کند و بتوانید درست در مورد دعوا فکر کنید، بسیار کمک کننده خواهد بود. اما، هیچگاه بدون ارائه ی توضیح و یا موافقت برای ادامه ی بحث مدت زمانی بعد، از صحنه خارج نشوید.
دوم اینکه، در این موقعیت، افرادی که در دعوا شرکت داشته اند، باید قانون های خود را برای دعوای خانوادگی مرور کنند. مهم است که هر فردی در ایجاد این قانون ها شرکت کند و بر عمل کردن به آن قوانین پایدار باشد. اگر در هر جای دعوا، یک قانون شکسته شد، باید دعوا را در همانجا متوقف کنید و اجازه ندهید که دعوا شدیدتر شود.
گفتگو با زبان طوطی
بسیار مهم است که در یک بحث، طرفین حرف های همدیگر را بفهمند. یکی از موثرترین تکنیک ها برای ایجاد درک صحیح، راه است که من آن را “گفتگوی طوطی وار” نامیده ام. مثل یک طوطی، حرف ها و نیازهای گفته شده از طرف مقابل را با خود تکرار کنید. قبل از دادن هر گونه جوابی یا حرکت کردن از جای خود، درمورد آنچه بین شما گفته شده است به توافق برسید. این کار باعث می شود هر طرف مطمئن شود که طرف مقابل حرفهایش را فهمیده است.
الان زمانش نیست که بخواهید از جایگاه خود دفاع کنید. به جای اینکار از ین فرصت استفاده کرده و با شنیدن و فهمیدن حرفهای طرف مقابل پایه های خانواده را محکم کنید.
طی همه ی مراحل دعوا، گفتگوی منطقی باید به دو قسمت تقسیم شود. واجب است که در ابتدای کار، مشخص کنید که تعارض بین شما درواقع چیست. ببینید شاید این دعوا دلایل دیگری مثل خستگی، یا بی حوصلگی داشته است.
دوم اینکه، پس از مشخص کردن اختلاف عقیده، باید مسائل مربوطه را توضیح دهید. من پیشنهاد میکنم که این چیزها را روی کاغذ نوشته و آنها را اولویت بندی کنید. از آنجا که هر تغییر مثبت کوچکی، باعث ایجاد اطمینان بیشتر و رسیدن به موفقیت می شود، سعی کنید ابتدا مسائل دشوارتر را بررسی کنید.
برملا کردن نیازهای پنهان
“هیچ کاری را از روی خودخواهی و غرور انجام ندهید، بلکه با تواضع فکر اجازه دهید که هر کدام از شما دیگری را از خود مهمتر بشمارد؛ فقط به دنبال علایق و نیازهای خود نباشید، به علایق طرف مقابلتان نیز توجه داشته باشید.”
گرچه اکثر مسائلی که ذکر شد را می توان خیلی راحت در بسیاری از دعواها تشخیص داد، اما ممکن است نیازهای پنهان دیگری نیز وجود داشته باشد. من و سارا هر کدام علایقی داشتیم که ابراز آنها بسیار برایمان دشوار بود. من می خواستم تا رویایم را به واقعیت تبدیل کنم، اما سارا می خواست تا از قانون پیروی کند.
عنوان این نیازها برای دستیابی به راه حل ضروری است. پرسیدن سوالاتی مثل “واقعاً چه اتفاقی داره می افته؟” یا “برای برآورده شدن نیازهای تو چه چیز باید تغییر کنه؟”، می تواند بسیار کمک کننده باشد.
ایجاد موقعیت برنده-برنده
طی این مرحله، اعضاء خانواده ها باید بتوانند موقعیت های برنده-برنده ایجاد کنند. برای مثال، من و سارا می توانستیم آبشار دیگری پیدا کنیم که برای آن علامت “شنا ممنوع!” نصب نشده باشد. در موقعیت برنده-برنده، نیازهای هر دو طرف برآورده میشود. ضرورتاً این به معنای مصالحه و سازش نیست. گاهی اوقات سازش راه حلی سریع پیش رو می گذارد، اما هیچ کدام از طرفین از نتیجه کار راضی نیست. راه حل های برنده-برنده را می توان از طریق متدهای مختلفی ایجاد کرد.
تحلیل: مراقبت از کبودی ها
مثل جلوگیری از آسیب دیدگی با مراقبت از کبودی ها، واجب است که طرفین با گذشت و بخشش هیچ دلخوری و رنجشی از هم به دل نگیرند. سعی کنید سهم خودتان را از مشکل تشخیص دهید و تقصیراتتان را گردن بگیرید. طی دعوای ماه عسلمان، سارا می خواست که من قبول کنم که چقدر بی محبت و نامهربان با او برخورد کرده ام. من توصیه می کنم که همه ی دعواهایتان را با عشق به پایان برسانید.
همچنین، برای آینده نیز مسئولیت قبول کنید. همه ی قانون ها و تصمیمات اتخاذ شده را یادداشت کنید تا هر فرد بداند که چه انتظار می رود.
وقتی همه ی راه ها بی نتیجه بماند
اگر برای رفع یک مشکل، تلاشهایتان ناموفق یا مذاکرت بی نتیجه بمانند، و یا اعضاء خانواده از تفاوت هایشان از لحاظ جسمی و روحی خسته شوند، دیگر باید به فرد دیگری رجوع کنید که پا درمیانی کرده و راه حلی برای مشکل شما در میان بگذارد .