با این حال همیشه کسانی پیدا شدهاند که جلوی زشتیهای جامعه آینه گرفته و حرف خود را با وجود ناملایمتها، بدون لکنت بیان کردهاند؛ بسیاری از آنها هر چند در زمان خود قدر ندیدند ولی سرانجام سخنشان شنیده شد. همانطور که تکرار قتلهای خانوادگی در روزهای اخیر که گاه با عنوان قتلهای ناموسی از آن یاد میشود، نگاه منتقدان را بار دیگر به فیلم «خانه پدری» ساخته کیانوش عیاری جلب کرده است؛ فیلمی که پس از ساخته شدن با دستاندازهای متعدد برای اکران مواجه شد و سالها با حاشیههای مختلف، سرانجام با شرایط نامطلوبی به نمایش عمومی درآمد.
فیلم خانه پدری سال 89 ساخته و پس از چهار سال برای نخستینبار اکران آن آغاز شد اما به دلیل وجود یک صحنه که «خشن» نامیده شد، با مشکلاتی در اکران روبهرو و در روز اول اکران عمومی از پرده پایین کشیده شد. پس از پنج سال فیلم خانه پدری با اصلاحاتی جزئی و با ردهبندی سنی بالای 15 سال در تاریخ 1 آبان 1398 در سینماهای ایران اکران شد، اما پس از پنج روز در 6 آبان 1398 با دستور مستقیم دادستانی مجددا توقیف شد. این فیلم در 22 آبان 1398 مجددا رفع توقیف شد. «خانه پدری» اتفاقهای یک خانه قدیمی را از سال 1308 (اوایل حکومت رضا شاه) تا 1379 روایت میکند و مسائل و مشکلات زنان ایران را در 70 سال اخیر به تصویر کشیدهاست. در این فیلم ناصر هاشمی (نقش جوانی) و مهدی هاشمی (نقش میانسالی) کاراکتر اصلی این فیلم را، که روایت زندگیاش از 15 تا 80 سالگی به تصویر کشیده شده، بازی میکنند. داستان این فیلم درباره ملوک دختر جوانی است که به دلایل ناموسی، پدرش خواهان مرگ اوست و برای این کار به پسر کوچکش به نام محتشم گفته قبری در زیرزمین حفر کند تا ملوک را کشته و در آنجا دفن کنند.
واکنشها و پیامدها
این فیلم از زمان نخستین اکرانش در جشنواره فجر با واکنشهای متفاوتی مواجه شد؛ برخی منتقدان آن را ستودند و گروهی دیگر که بیش از دغدغههای سینمایی، نگران واکنشهای سیاسی یا به قول خود اجتماعی بودند بر آن تاختند؛ که البته نگاه دوم بود که سرنوشت این فیلم را رقم زد و سالها اکران آن را با مشکل مواجه کرد. مخالفان بیشتر بر این ادعا پافشاری میکردند که اتفاقهای به وقوع پیوسته در فیلم مربوط به گذشتههای دور است و مصداق آن در جامعه امروزی کمتر دیده میشود از این رو بازگو کردن آن علاوه بر اینکه موجب سیاهنمایی جامعه امروز ایران میشود ممکن است به صورت غیرمستقیم عاملی برای تشدید خشونت در جامعه شود؛ سخنی که همواره با مخالفت کارگردان و گروه زیادی از متخصصان علوم اجتماعی مواجه میشد. قتل رومینا، دختر 13 ساله در هفته گذشته به دست پدر که شباهت زیادی به سرنوشت «ملوک» در فیلم خانه پدری دارد و دهها قتل ناموسی در سال، بار دیگر علاوه بر اینکه نام فیلم عیاری را بر سر زبانها انداخته است زبان منتقدان را به گلایه باز کرده که «آینه شکستن خطاست».
از واکنش ابراهیم داروغهزاده، دبیر سه دوره پیشین جشنواره فیلم فجر و معاون نظارت و ارزشیابی سابق سازمان سینمایی و همچنین محمود صادقی، نماینده سابق مجلس بگذریم، که هر دو بر نقش سینما در زدودن خرافات و تعصب بیجا تاکید کردهاند، واکنش کیانوش عیاری به این اتفاق و شباهتش به داستان «خانه پدری» از همه خواندنیتر است. او تنها به گفتن یک جمله کنایهآمیز بسنده کرده است: «من باور نمیکنم در ایران چنین اتفاقی رخ بدهد. اینها شایعات است!»
این جمله کارگردان «خانه پدری» و سکوت بعد از آن که با بغضی فروخفته توام است نظر کارگردان دیگری را به خود جلب کرده؛ رسول صدرعاملی، کارگردان فیلمهای اجتماعی در صفحه توییترش نوشت: «طعنه نزن کیانوش و روشن و واضح بگو که در همه دورانهای پشت سر گذاشته چگونه سانسورها و ممیزیهای متحجرانه ریشه فهم و شعور خانواده و جامعهمان را خشکانده است و حالا حالاها باید تاوان بدهیم! و بگو که با بر لبه بازی کردنهایمان چقدر مقصریم، یا جیغ زدیم و فحش دادیم یا سکوت کردیم و ندانستیم که فاصله بین جیغ و سکوت، فضایی مقدس و مسوولیتآور است که میتواند سرشار از حرفها و نظرات درست و تاثیرپذیر باشد.»
صدرعاملی در توییت دیگری نوشته است: «اگر «خانه پدری» به درستی اکران شده بود و با خودش نقد و بحث و بررسی و گفتوگو آورده بود، شاید امروز رومینا زندگیاش را میکرد و بسیاری از رومیناهای دیگر نیز در امنیت بیشتری بودند.»