به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، «وقتی کارمان را شروع کردیم، برای خیلیها مسخره بود. میگفتند مگر از الاغ هم پول درمیآید.» این نخستین واکنش بود که خانواده «شهر کنها» که مزرعه کوچک پرورش الاغ در یکی از روستاهای اطراف تهران به راه انداختند، تجربهاش میکنند.
این تجربه را پرورشدهندگان دیگر هم داشتهاند. نبود سابقه نهچندان طولانی از تولید محصولات مشتق از الاغ سبب چنین نگرشهایی بود. اما اکنون، همانها که پرورش الاغ را زیر سؤال میبردند و محصولاتش را عجیب میخواندند، در صف خرید محصولات این حیوان قرار دارند. تولید محصول و کسب درآمد از آن، قیمت الاغ و خر را افزایشی چندبرابری داده است. حیوانی که تا 2سال قبل 500هزار تومان قیمت داشت، حالا هر رأسش در بازار، کمتر از 3میلیون تومان فروخته نمیشود. افزایش قیمتی که سبب شده کشاورزانی که تا دیروز چهارپاهای خود را از ترس هزینه بالای خورد و خوراک در بیابان رها میکردند، آنها را حفظ کنند و به قیمت بالایی به پرورشدهندگان بفروشند. برخی هم به این فکر افتادهاند از حیوانی که دارند، محصولاتی تهیه کنند که این روزها در فضای عجیب و غیرقابل پیشبینی زندگی با کرونا هواداران زیادی پیدا کرده است.
مزرعه خرها
برای رسیدن به مزرعه پرورش الاغ «شهرکنها» باید راهی روستای انجمآباد در حوالی جاده شهریار شد. راه رسیدن به روستا جاده نصفه و نیمه آسفالته است و روستایی پر است از سگهای اهلی؛ بپاهای حواسجمع گله گوسفندها. راه مزرعه اما کمی دورتر از بافت اصلی روستا و در کنار جادهای خاکی است.
کرونا باعث شده صاحبان جوان مزرعه نگران از جان چهارپاها، همه اقدامات ایمنی را در پذیرش بازدیدکنندهها رعایت کنند. غرق کردن کفشها در آهکهای ورودی ساختمان و پوشیدن پاپوشهای پلاستیکی برای جلوگیری از شیوع بیماری در مزرعه ازجمله اقدامات ایمنی است که مزرعهدارها برای بازدید کنندهها الزام کردهاند. هنوز وارد مزرعه جمعوجورشان نشده، بوی تیز حیوان به استقبالمان میآید و نفسکشیدن را سخت میکند. 2برادر جوان، یکی دانشآموخته رشته رایانه و دیگری تازه دیپلمگرفته به استقبالمان میآیند. مزرعه در واقع یک طویله کوچک است با 2بخش مجزا؛ یکی برای الاغها (جنس ماده) و دیگری برای خرها (جنس نر) دارد. حیوانها بیشترشان جوانند و یکی دو کره هم اخیراً به جمع 20حیوان مزرعه اضافه شده است. سماخانم 9ماهه است. «کورخه»، پسر چموش که تا نامش را میآوریم شروع به عرعر کردن میکند و «غرغرو» که قد و قواره بلندی ندارد هم از خرها و الاغهای مزرعه هستند. مزرعه شهرکنها و الاغهایش سری هم به سینما زدهاند و یکی از آنها همین سال گذشته جلوی دوربین فیلم شهر پرماجرا رفته و اسمش را گذاشتهاند بازیگر. مزرعه الاغها میهمانان دیگری هم دارد. از خروس و مرغ گرفته تا کبک و چند پرنده دیگر و البته مجموعهای از انواع مگسها. حیاط روباز هم فضایی تقریبا 3برابر طویله دارد که در آن آبشخور مناسبی برای حیوان و راه رفتن وجود دارد. در گوشهای از حیاط مزرعه هم کوهی از عنبرنسارا جمع است، پهنهای گلولهای شکل خرها و الاغها که رنگی متمایل به آبی دارند.
ریسک برای ساختن آینده
«محمدرضا» و «احمدرضا»، 4سال است کار پرورش الاغ را برای تولید محصول از حیوان شروع کردهاند. احمدرضا برادر کوچکتر است که سرتقتر از برادر بزرگتر بهنظر میرسد. اوست که ریسک راه انداختن مزرعه را قبول کرده است و با کمک مادرش و استفاده از پسانداز اندکی که داشته پایهگذار مزرعه پرورش الاغ «شهرکن» شده است: «خیلی پول نداشتم. مادرم کمک کرد و با کمکهای مادرم 3تا الاغ و خر خریدم. برادرم هم کمکحالم بود. آن موقع خیلی بلد نبودیم با حیوان باید چطور رفتار کنیم. فکر میکردیم حیوان میخورد و میخوابد و ما هم میتوانیم شیرش را بگیریم. با همین بیتجربگی وارد کار شدیم و چندماه نشده هر 3حیوانمان تلف شدند.» مرگ چهارپاها، احمدرضا را شوکه کرد اما اینبار تلاش کرد با دانش بیشتری وارد کار شود. شروع به خواندن کتابهایی کرد که درباره الاغها و نحوه پرورششان نوشته شده بود. تعداد کتابها آنقدر کم بود که حتی برخی ناشران هم نمیدانستند چنین کتابی وجود دارد: «خیلی گشتم تا کتاب پیدا کنم. فقط دو سه کتاب پیدا کردم. از هرکسی که در اینباره ایدهای داشت کمک گرفتم. دوباره چند الاغ و خر گرفتم و اینبار با روش دیگری با حیوان کار کردم. الان شکر خدا، 20رأس الاغ و خر در مزرعه خودمان داریم. 6الاغ شیری، چند کره، چند الاغ آبستن و چند الاغ مولد داریم.»
الاغها هر 13ماه یکبار آبستن میشوند. این یعنی حیوان در بلندمدت سودآوری دارد و مزرعهدار میتواند روی کره آن حساب باز کند؛ حسابی که آینده سرمایهگذار را تضمین میکند.
الاغهای پرخرج
هزینه نگهداری الاغها خیلی بالاست. هرچه به این حیوان غذا بدهی او میخورد. سیستم گوارش حیوان به شکلی است که هیچچیزی را در معده خود نگهداری نمیکند و بخشی از هر چیزی را بخورد مستقیم مصرف و مابقی آن را دفع میکند. به این دلیل، بسیاری از کشاورزان بعد از پایان فصل کشاورزی ترجیح میدادند الاغهای خود را در دشت رها کنند تا هزینه آب وغذای حیوان دمار از روزگارشان درنیاورد. اما چندسالی است که دیگر نمیتوان خر و الاغ رهاشده در بیابانها و دشتها پیدا کرد. بیشتر شدن آگاهی مردم از مزیتها و محصولات مشتق از الاغ باعث شده، بسیاری به این حیوان نه بهعنوان چهارپایی برای بارکشی بلکه، برای درآمدزایی و استفاده درمانی از آن نگاه کنند. احمدرضا میگوید: «آنهایی که میدانستند الاغ چه مزیتهایی دارد، به روستاها میرفتند و خر و الاغهای رهاشده را بار ماشین میکردند و میبردند. اما الان باید خر و الاغ بخرند. ما هم خرید میکنیم، البته نه هر حیوانی بلکه حیوانی که قبراق باشد و بدانیم تغذیهاش خوب بوده است.» حیوانی که خوب تغذیه شده باشد، محصولات زیادی هم از آن بهدست میآید.
کرونا و مشتریهای نگران
ساعتی از حضورمان در مزرعه دنج و جمعوجور شهرکنها نگذشته است که سروکله مشتریها پیدا میشود. مشتریهایی که خیلی علاقهای به حرف زدن از چرایی حضورشان و خرید محصولات چهارپاهای حاضر در مزرعه ندارند. لابهلای حرفهایشان میتوان فهمید بیمار مبتلا به کرونا در خانه دارند.
پرورشدهندگان از ویژگیهای شیر الاغ میگویند و خریداران را تشنه خرید میکنند. مریم، زنی که بین خریداران سنوسال بالاتری دارد از درد بیمارش برای فروشنده میگوید و تلاشهای ناکامی که برای درمان او کرده است. از این حرف میزند که هیچ دارویی به بیمارش کارگر نیفتاده و برخی دوستانش توصیه کردهاند که به بیمار شیر الاغ بدهد: «خیلی گشتم. چندجا رفتم که شیر الاغ بگیرم اما شیری که نشان میدادند از قبل دوشیده شده بود. معلوم نبود شیر الاغ است یا گاو. کلی گشتم تا مزرعهای پیدا کنم که جلوی چشمم شیر بدوشد تا خیالم از اصل بودن شیر راحت شود.» زن که تأکید عجیبی بر خوراندن شیر به بیمارش دارد خواهان خرید چند کیلو شیر است. محمدرضا خوراندن شیر زیاد را به بیمار نهی میکند و میگوید: «خوردن بیملاحظه شیر الاغ میتواند سیستم ایمنی بدن را بیش از اندازه قوی کند و در نهایت به ضرر فرد بیمار شود. برای همین بیمار باید به اندازه و در فاصله زمانی زیاد شیر بخورد تا اثر درمانی آن بر بیمار معلوم شود.»
زن داستان بیمارش را ادامه میدهد و میخواهد برای خرید شیر تخفیف بگیرد. هرچه زن اصرار به تخفیف دارد، محمدرضا از قیمتش کوتاه نمیآید. وقتی چانهزنی راه به جایی نمیبرد، سرانجام خریدار کارت اعتباریاش را از جیب بیرون میآورد و آن را در کارتخوان مرزعه میکشد. زن بدون اینکه چیزی بپرسد، میرود. فکر میکند درمان با شیر الاغ راهکاری است برای مواجهه با بیماری وحشی و غیرقابل کنترل کرونا؛ تصوری که این روزها در شبکههای اجتماعی دست بهدست میشود و خیلیها به آن باور پیدا کردهاند.
بدون دورریز و پرکاربرد
شاید باور اینکه از الاغ و خر میتوان چه محصولاتی تهیه کرد برایتان عجیب باشد. شیر الاغ، عنبر نسارا، روغن الاغ، شامپو شیر الاغ و صابون الاغ تنها بخشی از این محصولات است. محصولاتی گران که این روزها حسابی طرفدار پیدا کرده است. محمدرضا میگوید: «مشتریها خودشان میآیند و میگویند فلان محصول را برای درمان کرونا میخواهند. من کاری به این ندارم که آیا این محصول به درد درمان بیماری میخورد یا نه؛ میخواهیم محصولمان را سالم و بدون فاسدشدن بفروشیم و پولش حلال باشد، بقیهاش به ما ربطی ندارد.» او از قیمتهایی که محصولات مشتق از الاغ و خر پیدا کرده است هم برایمان میگوید: «هر الاغ روزی نیمکیلو تا 400سیسی شیر میدهد. الاغهای شیرده ما روزی 2 تا 3کیلو شیر میدهند. قیمت هر کیلو شیر150هزار تومان است که 50برابر قیمت شیر گاو است. روغن خالص الاغ را کیلویی 700هزار تومان میفروشیم.» به گفته او شایعهها در فضای مجازی درباره خاصیت عنبرنسارا باعث شده عنبرنسارا هم جزو پرفروشترین محصولات مزرعه شود؛ «خیلیها هستند که دنبال عنبرنسارا میآیند. تا همین چندماه قبل قیمتی نداشت اما الان هر عدد هزار تومان ارزش پیدا کرده است.»