سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
**ترکان:مجلس یازدهم باید با دولت روحانی «صلح» کند
«اکبر ترکان» مشاور سابق رئیس جمهور در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«من انتظار داشتم که دیگران هم مثل روحانی سعی کنند رابطه دولت و مجلس وارد سیر تعاملی شود اما آنچه که مشاهده کردیم چیزی به جز این بود. رئیس مجلس جدید به جای آنکه سعی کند در همین ابتدای کار با دولت صلح کند و اولویتهای کشور را در نظر بگیرد شروع به تیکهپرانی به رئیسجمهور و هیات دولت کرد و به دولت الفاظ خسته و فرسوده را نسبت داد و فهرستی از بدو بیراه را به دولت نسبت داد، من این رفتار را نپسندیدم».
ترکان در ادامه گفت:«پاسخ دعوتی که دولت از مجلس یازدهم داشت این رفتار نبود و نباید با دولت با این لحن سخن میگفتند، چراکه روحانی از مجلس جدید دعوت به همکاری داشت اما آنها به شکل دیگری پاسخ دادند که مورد انتظار نبود. برهمین اساس باید از امروز به آنها هشدار داده شود که براساس مصالح کشور قدم بردارند و اجازه ندهند تنازعات سیاسی، دغدغههای مردم را کماهمیت جلوه دهد، اما در نهایت دولت باید مقاومت کند و نباید با این حرفها مماشات کند».
مجلس شورای اسلامی دو وظیفه بسیار مهم و کلیدی دارد، قانون گذاری و نظارت دقیق بر عملکرد دولت. اما با اینحال برخی از فعالین اصلاح طلب، در پی آن هستند تا جایگاه مجلس را از خانه ملت به دفتر دولت تقلیل دهند.
این دقیقا یکی از نقاط ضعف جدی مجلس دهم بود. اینکه برخی نمایندگان در قامت «وکیل الدوله» بر قصور و تقصیرهای دولت سرپوش گذاشته و مانع از رسیدگی به آن می شدند.
«پوپولیست»، «پرخاشگر»، «سطحی نگر»، «تندرو»، «بی تجربه»، «اهل شعار»، «خام» و...از جمله برچسب هایی است که رسانه ها و فعالین اصلاح طلب در هفته های اخیر به نمایندگان مردم در مجلس یازدهم زده اند.
حالا این طیف تنها چند روز پس از آغاز به کار مجلس جدید مدعی است که مجلس باید با دولت صلح کند. متاسفانه جریان اصلاحات کوچکترین ارزشی برای قانون، حق الناس، منافع ملی و مطالبات مردم قائل نیست و صرفا به دنبال منافع حزبی و قبیله ای است.
** «کشته های آبان»،پوشش جریان غربگرا برای بزک «آمریکای آتش زده»
روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «قربانیان گلوله های غیرسازمانی» نوشت:«198 روز بعد از اعتراضات آبانماه 98 همچنان آمار کشتهشدگان اعتراض به افزایش نرخ بنزین بهطور تلویحی و غیرمستقیم اعلام شد و هنوز جای سوال و ابهام باقی است. آنچه از دیروز در رسانهها به عنوان آمار تقریبی کشتهشدگان اعتراضات آبانماه 98 مطرح شد، بیشتر تخمینی است که رسانههای داخلی و خارجی از اعداد و ارقام بیانشده از سوی وزیر کشور محاسبه کردهاند. عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور، شنبه شب در برنامه «نگاه یک» صداوسیما حاضر شد و درمورد حوادث آبان توضیح داد».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«او به درصدی از کشتهشدگان اشاره کرد که نشان میدهد اگر قرار بر اعلام رسمی اعداد و ارقام باشد احتمالا حدود 200 تا 250 نفر در جریان اعتراضات آبانماه 98 کشته شدهاند. او در حین این توضیحات گفت حدود 40 یا 45 نفر یعنی حدود 20 درصد کشتهشدگان، افرادی بودند که با سلاحهایی کشته شدند که سلاح سازمانی نبوده و بنابراین آنها شهید اعلام شده و کاملا بیگناه بودهاند. بر این مبنا اگر 80 درصد کشتهشدگان با سلاح سازمانی جان باخته باشند، میتوان نتیجه گرفت که تعداد قربانیان حدود 200 تا 250 نفر بودهاند».
این روزها و پس از قتل بی رحمانه شهروند سیاهپوست آمریکایی توسط پلیس نژادپرست این کشور، ایالت های مختلف آمریکا صحنه آشوب و درگیری و التهاب است. ساختمان ها و خودروهای پلیس به آتش کشیده می شود و نیروهای پلیس وحشیانه به مردم حمله ور می شوند.
این دومین بار در ماههای اخیر است که چهره بدون روتوش آمریکا و به عبارتی «چهره غیرهالییودی» آمریکا به جهانیان نمایش داده می شود. در ماههای گذشته و همزمان با شیوع کرونا، تصویر پوشیدن «کیسه زباله» توسط پرستاران و کادردرمانی آمریکا در کنار غارت فروشگاه ها و همچنین صف های طولانی برای خرید سلاح گرم-به جهت مراقبت دربرابر قحطی احتمالی- چهره «غرب وحشی» را بدون روتوش به نمایش گذاشت.
بر همین اساس، ساختار حاکمیتی آمریکا عصبی و پریشان است. دستور شلیک به معترضان از سوی ترامپ تنها بخشی از این پریشانی را حکایت می کند. اما نکته قابل تأمل اینجاست که در این سوی میدان، طیف اصلاح طلب خود را به آب و آتش می زند تا هر طور شده، بر آمریکای آتش زده سرپوش بگذارد.
دقیقا همزمان با آشوب و التهاب در آمریکا، جریان اصلاح طلب کلیدواژه «کشته های آبان» را مطرح می کند. این مسئله از دو منظر قابل بررسی است.
اول اینکه، اکنون 7 ماه از حوادث آبان سپری شده است. اینکه پس از 7 ماه، به یکباره و دقیقا همزمان با التهابات گسترده در آمریکا- همراستا با بی بی سی و صدای آمریکا- مسئله «کشته های آبان» از سوی رسانه های اصلاح طلب در داخل مطرح شده و در صفحه اول روزنامه های این طیف نقش می بندد، نشان دهنده آن است که این «اشک تمساح» صرفا برای بزک «آمریکای آتش زده» است.
دوم اینکه، طیف اصلاح طلب با مطرح کردن موضوع کشته های آبان در پی آن است که در اقدامی مسبوق به سابقه خود را در جایگاه شاکی و منتقد نشانده و صورت مسئله را پاک کند.
اتفاقا جریان اصلاح طلب در مسئله «کشته های آبان» در جایگاه متهم است، نه شاکی. دولت اصلاح طلبان در آبان سال گذشته، یک اقدام لازم و ضروری- اصلاح قیمت بنزین- را به بدترین نحو ممکن اجرا کرد.
دولت اصلاح طلبان در آن مقطع برای اقناع افکار عمومی هیچ اقدامی انجام نداد. لازم بود دولت دلایل ضرورت اجرای این طرح را برای مردم بیان می کرد و نسبت به اقناع اذهان عمومی تلاش وافی می نمود؛ این در حالی است که تا دو روز قبل از شروع طرح، مسئولان دولت از جمله سخنگوی دولت و وزیر نفت هرگونه افزایش قیمت بنزین را رد کرده و همه اخبار پیرامون این مسئله را گمانه زنی دانستند!
علاوه بر این، چون اعتماد عمومی نسبت به طرح های دولت مخدوش شده بود، لازم بود دولت قبل از افزایش قیمت بنزین، نسبت به اعتماد سازی مردم اقدام می کرد، به عنوان مثال، کل مبلغ یارانه معیشتی هر خانوار را قبل از اجرای طرح خود به حساب خانوارها واریز می کرد، ولی حق برداشت نمی داد تا افکار عمومی از جبران شدن گرانی اخیر، مطمئن شوند.
همچنین بسیاری از کارشناسان معتقدند افزایش سه برابری قیمت بنزین آزاد، رقم بالایی محسوب می شود و ای کاش مسئولان دولت این افزایش نرخ را طی چند مرحله و به تدریج اجرا می کردند تا فشار ناشی از افزایش قیمت، یکباره شوک سنگینی به مردم وارد نمی کرد.
در آبان سال گذشته، بی تدبیری در بخش هایی از دولتِ اصلاح طلبان در کنار برنامه ریزی گسترده دشمن در پشتیبانی از اغتشاشات خیابانی، منجر به قربانی شدن تعدادی از هموطنانمان شد. حالا جریان اصلاح طلب به عنوان بانی وضع موجود و متهم اصلی اتفاقات آبان 98، ژست شاکی و منتقد به خود گرفته است!
** مسیح مهاجری:فیلترگذاری در نظام،فضای سیاسی را بسته است
روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی به قلم «مسیح مهاجری»- روحانی اصلاح طلب حامی دولت- با عنوان «مکتب مدیریتی امام خمینی» نوشت:«اگر به سراغ بررسی وضعیت مسئولیتها در بخشهای مختلف کشورمان برویم، به این نتیجه خواهیم رسید که ما از آنچه امام خمینی برای زمامداری در نظر داشت، فاصله زیادی داریم. امروز، کسانی که درک صحیحی از نیازهای معیشتی مردم ندارند تصمیمسازان و تصمیمگیرندگان مسائل اقتصادی ما هستند. به همین دلیل است که اینان هر اقدامی برای حل مشکلات اقتصادی میکنند، نهتنها نتیجهبخش نیست و راه به جائی نمیبرد بلکه اوضاع اقتصادی بدتر میشود. کسانی که ساماندهی امور سیاسی کشور را برعهده دارند، با فیلترگذاریهائی که در امور مختلف میکنند فضای سیاسی را بستهتر و تنوع افکار و آراء را محدودتر میکنند».
مهاجری در ادامه نوشت:«کسانی که تمشیت امور رسانه ملی را در دست دارند، آن را به ظرف محدودی تبدیل کردهاند که فقط یک جناح و یک فکر و یک نگاه را میتواند در خود جای دهد و تاب تحمل نظر و رأی دیگر را ندارد».
اصلاح طلبان بدون توجه به کارنامه دولت، مشکلات کشور را ناشی از نظارت استصوابی جا می زنند. این در حالی است که مسئله بررسی و احراز صلاحیت برای قرارگرفتن در پست های کلیدی، امری بدیهی و رایج در بسیاری از کشورهای جهان است.
در انتخابات شورای شهر، هیچ خبری از نظارت استصوابی شورای نگهبان نیست. اگر ادعای اصلاح طلبان مبنی بر بسته شدن فضای سیاسی با نظارت استصوابی صحیح باشد، پس باید اکنون شوراهای شهر در سراسر کشور و از جمله شورای شهر و شهرداری تهران، از کارآمدترین و محبوب ترین نهادها باشد. آیا اینطور است؟! پاسخ منفی است. بسیاری از صاحبنظران معتقدند که شوراهای شهر در بسیاری از نقاط کشور از ناکارآمدی رنج می برد.
در همین شهر تهران، شورای شهر تماما اصلاح طلب، در عرض مدت کوتاهی، سه شهردار عوض کرد! یکی «محمد علی نجفی» بود که با سوءمدیریت کنار رفت و چندی بعد همسر دوم خود را با سلاح غیرمجاز به قتل رساند. دیگری «محمد علی افشانی» بود که باز هم به دلیل سوءمدیریت و اجرای قانون بازنشستگی کنار رفت. شهردار سوم نیز «پیروز حناچی» است که شاخص ترین بخش کارنامه اش، دوچرخه سواری و افتتاح طرح های دوه قالیباف است.