هدیه لاکچری به پسر جوان، از او یک سارق سریالی ساخت. او درنهایت با شلیک گلوله باعث قتل همدستش شد و پای میز محاکمه رفت.
مردی آبان سال 97 به پلیس خبر داد پسرش توسط دوستش به قتل رسیده است. او به مأموران گفت: وقتی پسرم در بیمارستان بود، با من تماس گرفتند. وقتی رفتم، متوجه شدم پسرم جانش را از دست داده است. پسرم با شلیک گلوله از سوی یک مرد جوان به نام پدرام که از دوستان پسرم، بیژن، بود کشته شده است و من شکایت دارم.
مأموران پلیس، پدرام را بازداشت کردند. او ادعا کرد قصدی برای کشتن دوستش، بیژن نداشت و فقط میخواست اسلحه را به دوستش نشان دهد، اما نمیدانست سلاح مسلح است. وقتی پدرام در برابر این سؤال قرار گرفت که چرا سلاح داشته و اصلا آن را از کجا آورده است، مجبور شد راز سرقتهای سریالی را فاش کند.
او در اعترافاتش گفت: من و دوستم با هم سرقت میکردیم. آن روز قرار بود همراه بیژن به سرقت برویم. بیژن پرسید سلاح همراهت هست؟ من هم برای اینکه حرفم را باور کند، سلاح را که روی کمرم بود بیرون کشیدم تا نشانش بدهم، اما، چون اسلحه مسلح بود، شلیک کرد و تیر به سینه بیژن برخورد کرد.
من بلافاصله او را به بیمارستان رساندم. ما هیچ دشمنیای با هم نداشتیم و دلیلی نبود که بخواهم او را بکشم. ما داشتیم با هم به سرقت میرفتیم که این اتفاق افتاد.
متهم درباره اینکه آن سلاح را که خیلی خاص بود از کجا آورده است، گفت: اسلحه را یکی از دوستان مشترک من و یکی از همدستانم به نام بهمن به ما هدیه داده بود و ما با آن به سرقت میرفتیم. دوستمان فردی ثروتمند بود که یک روز وقتی در خانهاش بودیم، این سلاح را در یک جعبه لاکچری به ما هدیه داد.
مأموران که متوجه شده بودند فقط با یک قتل اتفاقی روبهرو نیستند و متهم سارق سریالی است که در یک باند سرقت فعالیت میکند، تحقیقات خود را گستردهتر و بهمن را هم دستگیر کردند. مأموران متوجه شدند بهمن و پدرام دو جوانی هستند که چندین فقره سابقه دارند و بارها محکوم شدهاند.
همچنین مشخص شد این افراد در دور جدید سرقتهایشان از یک زن و یک مرد با اسلحه دزدی کردهاند. بهمن در اعترافاتش درباره اسلحه گفت: من و پدرام دوستی به نام فرید داریم که جوانی بسیار ثروتمند است و در یک خانه ویلایی در جردن زندگی میکند و اعضای خانوادهاش خارج از کشور هستند.
یک شب که برای دورهمی به خانهاش رفته بودیم، او یک جعبه بسیار شیک و خاص را به ما نشان داد که یک اسلحه در آن بود. این اسلحه همانی است که بیژن با آن کشته شده. وقتی او این سلاح را به ما هدیه داد، برای سرقتها از آن استفاده کردیم. شیوه ما برای سرقتها این بود که افراد را تحت عنوان مسافرکش سوار ماشین کرده و بعد با تهدید اسلحه آنها را وادار میکردیم هرچه دارند به ما بدهند.
ما در دور جدید سرقتها از یک زن و یک مرد به همین شیوه سرقت کردیم و پول و اشیای قیمتیای را که داشتند از آنها گرفتیم. اینبار مأموران به سراغ فرید، دوست بهمن و پدرام، رفتند. فرید دادن هدیه به دوستانش را رد کرد و گفت: مدتها قبل مادربزرگم از آمریکا برایم سلاحی آورده بود که خیلی خاص بود.
آن را در یک جعبه هدیه به من داده بود. من سلاح و جعبه را به بهمن و پدرام نشان دادم، بعد از آن متوجه شدم پدرام و بهمن جعبه و دو سنگ عتیقه را سرقت کردهاند. من مهندس هستم و نیازی ندارم که سرقت کنم، ضمن اینکه فرد ثروتمندی هستم. این دو متهم با سرقت اموالم به من هم لطمه زدند.
بعد از اینکه متوجه سرقت شدم، با آنها تماس گرفتم و گفتم اموالم را برگردانند و گفتم اگر این کار را نکنند، به پلیس گزارش میدهم. آنها هم جعبه و سنگها را برگرداندند، اما اسلحه را بازنگرداندند. من نمیدانستم با این سلاح سرقت میکنند. با پایان تحقیقات از فرید، پلیس متوجه شد بهمن و پدرام پنج فقره سرقت مسلحانه سریالی انجام دادهاند. در ادامه، مالباختگان هم شناسایی شدند.
با تکمیل تحقیقات و تشخیص کارشناسان اسلحه درخصوص نحوه شلیک؛ پدرام به قتل شبهعمد متهم شد. او و پدرام همچنین به پنج فقره سرقت مسلحانه سریالی متهم شدند. پرونده با صدور کیفرخواست برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهمان به زودی پای میز محاکمه میروند.