فرادید؛ ریشه بسیاری از ناسازگاریها و انحرافات و نیز کجرویهای افراد در دوران بزرگسالی را باید ناشی از دوران کودکی و متأثر از روش غلط تربیتی والدین و مربیان دانست. رفتارهای ناصواب واشتباهات مسؤولان تربیتی درسهای بدی برای کودکان ما و سبب زحمت یک عمر برای آنهاست. جنبه هائی، چون مهرورزی یا بی مهری، خشونت یا لطف، بد زبانی و یا سخنگوئی والدین و مربیان از روی منطق و صواب در ساختن سرنوشت کودکان بی اثر نیست. چه بسیارند افرادی که قربانی خطاهای والدین خویش هستند و از آنها راه انحراف و کجروی را آموخته اند و این امر بدان علت است که کودکان در دوران حیات خود رفتار آنان را الگو قرار میدهند و در رفتاری که از خود بروز میدهند به الگوها بیشتر تأسی دارند تا به قانون و مقررات. مقاومتها، جوانمردیها و سخت سریها در برابر دشواریهای زندگی را از روش والدین خود میآموزند نه از دستورات اخلاقی و قانونی آن ها.
به گزارش فرادید، منظور ما از الگو؛ نمونهای است که در برابر چشمان قرار دارد و آدمی بدون استفاده از لغات و کلمات از او چیز میآموزد و یا میتوان گفت: الگو عبارت است از قاعده و دستوری مجسم، ولی غیر مستقیم که آدمی آگاهانه و یا ناخود آگاه از آن تقلید میکند.
طفل در آغاز زندگی همچون آینهای است که در برابر اشخاص، پدیدهها، موجودات و حتی اشیاء قرار میگیرد. بی شک هر آن چه را که در روبروی اوست، منعکس میسازد و بعدها در سایه رشد فکر و عقل و یافتن تجارب برای او حق انتخاب پیدا میشود.
الگوی خوب بودن
کسانی که الگوی خوبی هستند، سایر اعضای گروه را حمایت و تشویق میکنند؛ آنها ارزشهای سازمان را حفظ میکنند؛ عواطف خود را تحت کنترل دارند؛ و نسبت به موفقیتهایشان متواضع هستند. به طور خلاصه، الگوهای خوب، «کارمندان نمونه» هستند. ممکن است با خودتان فکر کنید که آیا ارزشش را دارد برای الگوی خوب بودن تلاش کنید یا خیر. به هرحال الگوی خوب بودن، مزایای بسیاری دارد.
نخست آنکه الگوهای خوب معمولا اولین کسانی هستند که برای ترفیع شغلی در نظر گرفته میشوند. سازمانها به رهبرانی نیاز دارند که دیگران را تشویق و ترغیب میکنند تا کار خود را به نحو احسن انجام دهند؛ بنابراین اگر به دنبال پیشرفت در سازمانتان هستید باید الگوی خوبی برای دیگران باشید.
الگوهای خوب، به ویژه زمانی که در منصب رهبری یا مدیریتی یک بخش هستند، تأثیر مثبتی بر افراد پیرامونشان میگذارند. افراد برای راهنمایی و تشویق به رهبران خود متوسل میشوند و اغلب رفتاری را منعکس خواهند کرد که در آنها میبینند.
بدین ترتیب الگوهای خوب، بسیار مورد احترام افراد پیرامون خود هستند. اعضای گروه برای رهبری که مورد تحسینشان باشد بیشتر کار و تلاش میکنند. علاوه بر این، ایجاد همبستگی با دیگران در سازمان برای الگوهای خوب آسان است و آنها کسانی هستند که پروژههای کلیدی در اختیارشان گذاشته میشود و بدین ترتیب آنها امکان درخشیدن بیشتری پیدا میکنند
به طور کلی، اگر در مسیر تبدیل شدن به الگویی خوب گام بردارید، گروه مؤثرتری به وجود خواهید آورد و چشماندازهای حرفهای خود را تقویت خواهید کرد.
تبدیل شدن به یک الگوی خوب
الگوی خوب بودن شامل رفتارها، مهارتها و نگرشهای بسیاری است. زمانی که باید تصمیم بگیرید که کدام یک را انتخاب کنید، نخست افرادی را در نظر بگیرید که در گذشته آنها را تحسین میکردید. آنها چه نگرشها و کنشهایی داشتند که مدام تحسینشان میکردید؟
الگوهای خوب معمولا ویژگیها زیر را از خود نشان میدهند:
- فروتنی و همدلی
- اخلاق مداری
- حمایت از ارزشهای سازمانی
- مهارتهای برقراری ارتباط با افراد گوناگون
- نگرش مثبت
- خویشتنداری
- حرفهای گری
- کار گروهی مؤثر
بگذارید نگاه دقیقتری به این رفتارها و نگرشها بیندازیم.
فروتنی و همدلی
فروتنی مؤلفهی اصلی الگوی خوب بودن است. میتوانید با تحسین کسی که درخور ستایش است، به ویژه در خصوص کسانی که با آنها کار میکنید، فروتنی را در پیش بگیرید. با پرسیدن سؤال و صداقت داشتن هنگامی که نمیدانید چه کاری انجام دهید هم میتوانید فروتنیتان را نشان بدهید.
همدلی نیز عنصر مهمی از الگوی خوب بودن است. زمانی که در کار همدلی نشان میدهید، به نیازهای عاطفی افراد پیرامون خود توجه میکنید و از دیدگاه آنها به قضایا نگاه میکنید. برای همدلی بهتر، از گوش کردن فعالانه استفاده کنید تا بتوانید واقعا به آنها گوش داده و ویژگیهای آنها را درک کنید. هر چه بیشتر قادر به شناسایی و برقراری ارتباط با سایر افراد باشید، ارتباطاتی که در محل کار به وجود میآورید قویتر هستند.
اخلاقمداری
اخلاقمداری به معنای آن است که کار صحیح را با دلایل صحیح و درست انجام بدهید حتی زمانی که مشخص باشد آسانترین گزینه را انتخاب نکردهاید. افرادی که با درستکاری زندگی و کار میکنند، اغلب موفق خواهند بود، زیرا معتمدترین افراد در سازمان هستند.
برای درستکار بودن، ارزشها و استانداردهای اخلاقی را که برایتان مهمتر هستند شناسایی کنید. اینها ارزشها و استانداردهایی هستند که شما آنها را به خطر نمیاندازید حتی اگر به ضررتان باشد. (ممکن است با داشتن رفتار اخلاقی گاهی فرصتهایی را از دست بدهید، اما «بازی اصلی و بلند مدتتر» را میبرید.)
هر روز طبق ارزشها و استانداردهای خود در محل کار فعالیت کنید. به اشتباهاتتان اقرار کنید. مسئولیت کارهای خود را بر عهده بگیرید و به ندای درونیتان گوش دهید. در عین حال، سعی کنید از سختگیری اجتناب کنید. بین رفتاری که مطلقا اشتباه است (برای مثال آسیب رساندن به مأموریت گروه) و رفتاری که صرفا بازتابدهندهی ارزشهای متفاوت است تمایز قائل شوید. مقالهی ما با عنوان در جمعهای کاری چطور باید رفتار کنیم به شما در انجام این کار کمک خواهد کرد.
حمایت از ارزشهای سازمانی
تا اینجا نگاهی داشتهایم به حفظ ارزشهای شخصی به عنوان بخشی از درستکاری. با این حال، احتمال دارد سازمان شما ارزشهایی داشته باشد که در انجام امورش مهم هستند. این ارزشها مشخص میکنند که سازمان نماد چیست و به سازماندهی رفتار افرادی که در آنجا کار میکنند کمک میکند. الگوهای خوب به ارزشهایی متعهداند که سازمانشان به آنها باور دارند. اگر نمیدانید که این ارزشهای کلیدی کدام هستند آنها را کشف کنید. سپس با استفاده از این ارزشها بر روی کار خود تمرکز کنید.
توجه:
اگر نقشی دارید که متناسب شماست؛ ارزشهای خود و ارزشهای سازمان باید با آن منطبق باشند.
مهارتهای برقراری ارتباط
اگر چه اصطلاح «مهارتهای برقراری ارتباط» مفاهیم زیادی را میتواند در بر داشته باشد، اما این اصطلاح دقیقا به معنای آن است که شما در گفتگو و برقراری ارتباط با سایر افراد مهارت دارید. اگر چه مهارتهای برقراری ارتباط عمومی شامل فروتنی و همدلی میشوند، اما اگر «فردی مردمی و اجتماعی» باشید، یعنی اینکه از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستید و میدانید که چگونه روابطی به وجود آورید که بر اساس اعتماد و احترام متقابل باشند.
با کسب این مهارت در حل اختلافات هم مهارت خواهید داشت و قادر خواهید بود اشارههای نامحسوس زبان بدن را درک کنید.
نگرش مثبت
هیچ کس تمایلی به کار کردن با افراد منفی و عصبانی را ندارد. این افراد نه تنها بعید است در زندگی موفق شوند، بلکه افراد پیرامونشان را نیز به این ورطه میکشانند.
برای حفظ نگرشی مثبت در محل کارتان تلاش کنید. این کار به معنای آن نیست که دائما خوشحال باشید یا اینکه از اخبار بد حتی اگر کاملا برایتان مبرهن هستند چشمپوشی کنید؛ بلکه یعنی تلاش کنید تا به جای اشکالیابی، در جستوجوی فرصتها باشید. داشتن نگرشی مثبت به این معنا هم هست که بر آنچه میتوان در هر موقعیت مشخصی انجام داد تمرکز کنید نه بر آنچه که نمیتوان انجام داد.
خویشتنداری
کسانی که الگوهای خوبی هستند، احساسات خود را کنترل میکنند و در صورت سپری کردن روزی بد، کنترل خود را از دست نمیدهند. آنها میدانند که افراد پیرامونشان درخور رفتار بهتری هستند. اگر تلاش میکنید انگیزههای ناگهانی و نگرشها و احساساتتان به ویژه عواطفی مانند خشم یا ناامیدی را کنترل کنید، این مقاله را بخوانید. در این مقاله در مورد هنر مدیریت شخصی خواهید آموخت تا بتوانید الگوی خوبی برای افراد پیرامون خود باشید.
حرفهایگری
بسیاری از ما معمولا حرفهایگری را هنگام کار کردن در موقعیتهای دشوار نشان میدهیم. برای مثال هنگام برخورد با مشتریان عصبانی، یا هنگام مواجهه با انتقادهای غیرمنصفانه از جانب همکاران یا رئیس. اما این تنها یک جنبه از حرفهایگری است. جنبههای دیگر عبارتند از عمل به تعهدات، انجام به موقع کارها، کار کردن با شایستگی و مداومت و قابل اطمینان بودن. به طور خلاصه، حرفهایگری به معنای آن است که در انجام فعالیتها و کارتان، کماکان از استانداردی عالی پیروی کنید.
کار گروهی مؤثر
چه در قالب گروهی کار کنید و چه به تنهایی، عضو خوبِ گروه بودن، برای اینکه الگویی خوبی باشید ضروری است. فعالیتهای گروههی بخش مهمی از شیوهی کار در بسیاری از سازمانهاست و آگاهی از شیوهی هدایت موفقیتآمیز و حفظ پویایی گروه میتواند باعث موفقیت سازمان در رسیدن به اهداف مورد نظر خود باشد.
پس چگونه میتوانید عضو خوب گروه باشید؟
ابتدا آنچه را که به نحو احسن انجام میدهید شناسایی کنید. برای مثال آیا «تمامکننده»ی گروه هستید؟ آیا شما همان فردی هستید که تأیید میکند کار تا سطح کیفی مناسبی انجام شده است؟ آیا نوآور هستید؟ همهی ما وقتی در گروه هستیم نقش مشخصی را بر عهده میگیریم. به محض آنکه نقشهای خود را به طور کامل شناختید و درک کردید؛ میتوانید بهترین جایگاه برای خود و دیگران را در گروه بیابید.
اعضای خوب گروه، غرور را هم کنار میگذارند و بر آنچه برای کل گروه بهتر است تمرکز میکنند. به خاطر داشته باشید که وقتی گروه هستید، قویتر از زمانی هستید که تنهایید. با تمرکز روی آنچه برای کل گروه خوب است، شما هم موفقتر خواهید بود. برای اطلاعات بیشتر دربارهی این موضوع، به مقالهی ما در مورد عضو خوب گروه بودن رجوع کنید.