به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت: «مصطفی چمران، فرمانده چریک ایران و مردی از سلاله مردان راستین، سردار بزرگ و اسطوره شهامت، ایثار و عرفان و مظهر شرف، رنج، سکوت و عصیان علی در پیشگاه خدا و بیشک زندگی او اسوهای برای تمامی پویندگان راه رهایی از ظلم و طاغوت و استکبار بود و پیامش که پیام همه محرومان و رنجدیدگان تاریخ از سرزمینهای جنوب لبنان تا کویرهای تشنه خوزستان بود. در طول زندگی بشر چهرههایی هستند که اثرگذارند و هرگاه درسی که از آنان آموختهایم، به یاد میآوریم و عمل میکنیم، سپاسشان میگذاریم و رحمتشان میفرستیم، اما کماند کسانی که بودنشان تمام درس و آن قدر درخشان و مؤثر باشد که شناختشان، انقلابی در بینش و کنش ما ایجاد کند. دکتر مصطفی چمران، یکی از چهرههای کمیابی بود که نمیشد او را دید و با او همسخن شد و منقلب نشد. گفتار مولا علی(ع) درباره او صدق مینماید: «لولا الاجل الذی کتب لهم لم تستقو ارواحهم فی اجسادهم طرفه عین شوقا الی الثواب و خوفا من العقاب»، (اگر مرگی که برای آن نوشته شده، وجود نداشت، روح آنها حتی برای یک لحظه بهخاطر شوق ثواب و ترس عقاب در جسمشان قرار نمی گرفت).
مصطفی چمران از تبار آن دسته از اصلاحگران و روشنفکرانی بود که دگرگونی را از درون خود آغاز کرد. او هم مانند پیشگامانش، مرحوم مهندس بازرگان و مرحوم دکتر یدالله سحابی، از کسانی بودند که قبل از هر چیز، نفس خود را مهار کردند و پیروزیهایی بهدست آوردند و الگوهای نیکویی برای نسلها شدند. چمران بر این عقیده بود و در سخنرانیها و نوشتههای خود تأکید میکرد که تنها راه عبور از تقابلها و غلبه بر انحرافها، الگوسازی است. او در رسیدن به این هدف خود برای نسلی که سوخته زر و زور و تزویر است، موفق بود؛ برای این نسل، «بودن» کافی نیست، بلکه در جستوجوی چگونگی «شدن» است. برای چنین جستوجوگرانی الگوها مهماند. چمران میتواند یک الگو باشد. در الگوها، شکل و ساختار داستان مهم نیست. به روح و محتوای رفتارها باید توجه کرد. شاید دوران برخی از فعالیتهایی که چمران در طول عمر خود بدانها مشغول بود، گذشته باشد، این مهم نیست، مهم آرمانگرا بودن، هدفمند حرکتکردن، آگاهی و بینش پیداکردن و عبور از مرز خودخواهیها و خودبینیها و ورود به سرزمین خدمت بیریا و صادقانه به مردم است، در هر شکلی و نهادی و به هر بهانهای.
مصطفی چمران، فرمانده چریک ایران و مردی از سلاله مردان راستین، سردار بزرگ و اسطوره شهامت، ایثار و عرفان و مظهر شرف، رنج، سکوت و عصیان علی در پیشگاه خدا و بیشک زندگی او اسوهای برای تمامی پویندگان راه رهایی از ظلم و طاغوت و استکبار بود و پیامش که پیام همه محرومان و رنجدیدگان تاریخ از سرزمینهای جنوب لبنان تا کویرهای تشنه خوزستان بود. در طول زندگی بشر چهرههایی هستند که اثرگذارند و هرگاه درسی که از آنان آموختهایم، به یاد میآوریم و عمل میکنیم، سپاسشان میگذاریم و رحمتشان میفرستیم، اما کماند کسانی که بودنشان تمام درس و آن قدر درخشان و مؤثر باشد که شناختشان، انقلابی در بینش و کنش ما ایجاد کند. دکتر مصطفی چمران، یکی از چهرهای کمیابی بود که نمیشد او را دید و با او همسخن شد و منقلب نشد. گفتار مولا علی(ع) درباره او صدق مینماید: «لولا الاجل الذی کتب لهم لم تستقو ارواحهم فی اجسادهم طرفه عین شوقا الی الثواب و خوفا من العقاب»، (اگر مرگی که برای آن نوشته شده، وجود نداشت، روح آنها حتی برای یک لحظه بهخاطر شوق ثواب و ترس عقاب در جسمشان قرار نمی گرفت). او بهترین سالهای جوانیاش را در جهاد و مبارزه برای مبدأ و هدف خود گذارند. در تبعید خستگیناپذیر بود و پس از پیروزی انقلاب، غرور به او راه نیافت، در هنگام وزارت، زندگیاش تغییر نیافت و زمانی که ندای دین و وطن او را به نبرد دعوت کرد، لحظهای در شتافتن به جبهه تردید نکرد و هرگز در زمره آنان درنیامد که «من الذین لایرجون لقائ نا و رضوا با لحیاه الدنیا و اطما نو ابها و الذین هم عن آیاتنا غافلون»، (...خواستار ملاقات با ما نیستند و به زندگی دنیوی راضی شدند و از آن اطمینان و آرامش یافتند و آن کسانی که از آیات ما غافل بودند.) چمران انسانی بود که زندگی خود را در راه آزادی و رهایی مستضعفان و محرومان، وقف جهاد و مبارزه کرد. شهید چمران، در راه آزادسازی قدس و فلسطین مجاهدت بسیار کرد و دوشادوش امام موسیصدر در جهت تأسیس جنبش محرومان لبنان و ایجاد سازمان امل مبارزه کرد و در این زمینه از سوی امام موسیصدر نیابت داشت. چمران به خوبی میدانست که چگونه بمیرد و به قول مرحوم دکتر شریعتی که میگفت: «خدایا چگونه زندگیکردن را به من بیاموز، چگونهمردن را خود خواهم آموخت»، مرگی را انتخاب کرد که تا همیشه زنده بماند. چمران خاموش و با دهانی بسته مبارزه و جهاد کرد و توفیق شهادت یافت. بر تمامی نسلهای آینده واجب است که خاطره این قهرمان بینظیر را که همه زندگی خود را برای دفاع از حقوق ما و نسلهای آینده صرف کرد، گرامی بدارند. چمران مسلمانی خدمتگزار، با ایمان و با معرفت بود.
چمران هیچگاه اهل سیاستبازی نبود و همین عدم سازشکاری و پایبندی به اصول بود که چمران را همواره در طول زندگی آماج تهمت و دشمنی میکرد. اما چمران همچنان استوار میایستاد و زیر بار مشکلات و مصائب طاقتفرسا کمر خم نمیکرد. یکی از جبهههای اصلی مبارزه فرهنگی که چمران همواره خود را موظف میدانست در آن شرکت فعال داشته باشد، مقابله با نفوذ تفکر مارکسیسم و چپگرایی در بین مبارزان و بهویژه در برابر التقاط اندیشه مارکسیستی با اسلام بود. چمران همچنین از معتقدان به سلوک انقلابی امام خمینی بود و ایشان را در میان روحانیون استثنائی و کمنظیر میدانست. دکتر چمران، این سردار عارف بحق، به بندگی خدا عشق میورزید و شیفته جانبازی در راه خدمت به خلق بود، چمران الگوی یک انسان کامل بود؛ نهتنها الگوی رزمندگی و ایثار، بلکه حتی اسوه ایمان، تقوا و اخلاق بود. زندگی پرافتخار و سراسر ایثار و فداکاری این بنده صالح خدا، همواره میتواند الگو و اسوه جامعه ما قرار گیرد.»