به گزارش سایت فردا: اختلاف در جریان اصلاح طلب حسابی بالا گرفته است. آنقدر که دیگر مثل گذشته هر سخن امثال سعید حجاریان را حلوا حلوا نمیکنند و هر که از راه میرسد نقدی مینویسد. شاهد این مدعا هم همین یادداشت انتقادی عبدالکریم حسینزاده نماینده اشنویه در مجلس دهم که روزنامه اصلاح طلب شرق منتشر کرد.
این عضو فراکسیون امید در مجلس دهم در این یادداشت 8 نکته را در پاسخ به مصاحبه اخیر حجاریان با روزنامه همشهری بیان کردو نوشت: « ایشان گفتهاند: «من به دوستان توصیه میکنم اگر در گفتار و کردارشان گرهی از کار کشور باز نمیکنند و کمکی به تعمیق تفکر نمیکنند، لااقل به تهمانده جریان اصلاحات لطمه نزنند! من معتقدم اصلاحطلبی باید نقد شود. این کار به قوتگرفتن اصلاحطلبی کمک میکند. اصلاحطلبان هم باید نقد شوند و تکتکشان به نقد کشیده شوند اما نه از موضع تندروی». آقای حجاریان به روشنی اشاره نکرده که تهمانده اصلاحات چیست و در کجا قرار دارد اما از فحوای گفتههایشان میتوان استنباط کرد که این تهمانده همان عملکردهای گذشته و آبروی چهرهها و احزاب موجود اصلاحطلب است که بهزعم آقای حجاریان باید حفظ شود و به تیغ تقسیم اصلاحطلبان به کندرو- تندرو از میان نرود. من اما تصور میکنم اگر قرار باشد با این دستفرمان آقای حجاریان به نقد و نوسازی اصلاحات مشغول شویم هیچ تغییر مهم و سازندهای در جریان اصلاحات ایجاد نخواهد شد. پیشفرض من این است که اتفاقا همین چهرهها و احزاب و مجموعه عملکردی که در هشت سال گذشته داشتهاند و مجموعه روابط ناسالمی که شکل گرفته و در جریان حضور اصلاحطلبان در قدرت تثبیت شده نقش بسیار مهمی در وضع موجود دارد که اگر قرار باشد از آن صرفنظر کنیم در عمل چیزی برای نقد و بازسازی نخواهیم داشت. »
وی افزود: « آقای حجاریان گفتهاند: «شاید بتوان آنها{اصلاحطلبان} را از منظر فرصتسوزی نقد کرد زیرا آنها خیلی کارها را باید میکردند و نکردند». البته «فرصتسوزی» معلول است اما پرداختن به علتهای آن راهگشا خواهد بود. البته از نظر من بخش عمدهای از این علتها ناشی از همان به قول حجاریان تهمانده اصلاحطلبان است که با عملکرد خودشان فرصتها را سوزاند و پایگاه اجتماعی را رنجاندند و ضعیف کردند. توصیه آقای حجاریان در پرداختن به معلول به جای علت جای شگفتی دارد و البته از همان جنس توصیههایی است که اصلاحطلبی را در بازسازی عقیم کرده و از پرداختن به ریشههای ضعف فکری و عملیاتی اصلاحطلبان طفره میرود. »
حسینزاده در ادامه یادداشت خود آورده است: « در گفتار آقای حجاریان هم نقد و نگاه دقیق و مردممحور به چند سال حضور اصلاحطلبان در قدرت از سال 92 تاکنون غایب است که البته این غیبت کمابیش در گفتار دوستانی مانند آقای تاجیک و محمدرضا جلاییپور و... وجود دارد. متأسفانه دوستان اصلاحطلب از جمله آقای حجاریان در زدن حرفهای مربوط به گذشته آن هم با روایتهای «خودپسند» یعنی روایتهایی که دیگران در آن مقصر یا مقصرترند، مهارت بسیار خوبی دارند اما به زمان حال که میرسند توصیههایی از جنس حفظ تهمانده یا نقد از منظر فرصتسوزی ظاهر میشود. به دلیل همین گذشتهنگری و البته مصلحتاندیشی است که بیشتر این دوستان طوری از اصلاحطلبی صحبت میکنند که گویا همچنان در شرایط پیشا 92 قرار دارند و هنوز آقای حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری با حمایت اصلاحطلبان پیروز نشده و هنوز حضوری «کمی» اصلاحطلبان مجلس دهم و تشکیل فراکسیون امید پیش نیامده و هنوز شورای شهر تهران با 21 عضو اصلاحطلب تشکیل نشده! از نظر من این ضعف بزرگی است که اصلاحطلبان حتی«جرئت» نگاهکردن به عملکردشان پس از 92 را ندارند و مدام به جای اینکه در این آیینه زمانی ضعفهای خودشان را ببینید، روی آن را میپوشانند. از دل این رویکرد تنها و تنها فاصله بیشتر با پایگاه اجتماعی ایجاد میشود و فرصت برای بازسازی اصلاحات از میان میرود. به نظر من این عدم قبول مسئولیت ارتباط مستقیمی با سردرگمی اصلاحطلبان برای خروج از وضع موجودشان دارد؛ به عبارت دیگر تا اصلاحطلبان نپذیرند که بخشی از وضع موجود و مسبب آن هستند و تا به این سطح از خودآگاهی فردی و جمعی نرسند هر نوع تلاشی برای بازسازی اصلاحات به گفتاری از جنس آقای حجاریان ختم میشود. »
وی تاکید میکند: «آقای حجاریان دوباره از اصلاحطلبان میخواهد درباره چهار موضوع شهروندی، عدالت و... بحث و صحبت کنند گو اینکه ما در این وادیها هنوز در دوران پیش از پلن (بیبرنامگی) قرار داریم اما مردم دیگر از ما حتی برنامه هم نمیخواهند و پس از هشت سال حضور در قدرت از ما انتظار کارنامه دارند. تکرار صحبتها درباره این چهار موضوع مورد اشاره آقای حجاریان بیآنکه توضیح دهیم وقتی دستمان بر نخیل رسید، چه کردهایم، تکرار آزاردهنده برای مردم است. »
این نماینده پیشین مجلس همچنین به عنوان نکته آخر نوشته است: « فکر نمیکنم از امثال این گفتارهای آقای حجاریان آبی برای پوستاندازی جریان اصلاحات در ایران داغ شود که امروز بهشدت به آن نیاز دارد. تصور من پیشتر این بود که اصلاحطلبان برای بازسازی باید تغییراتی در سطح بازیگران حقوقی و حقیقی داشته باشند و ایده اصلاحطلبی را هم از رقیبگرایی به جامعهگرایی متحول کنند. گفتوگوی آقای حجاریان را که خواندم مطمئنتر شدم که زیرمجموعه تغییرات سازنده در ایده اصلاحات یا در یک فصل جدا باید به بازسازی ایدهپردازان این جریان هم پرداخته شود. شاید جریان اصلاحات برای گذار از وضع موجود به ایدهپردازانی متفاوت از آقای حجاریان نیاز دارد. این به معنای نفی یادگیری و شاگردی نزد امثال آقای حجاریان نیست اما برای حرکت به سوی آینده به چیزی بیش از ماندن در گذشته نیاز داریم.»