در بخشی از وصیتنامه سردار شهید پاسدار حسین رضایی آمده است: اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ اَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ.
خداوندا شفاعت حسین (ع) را در آن روز که بر تو وارد میشوم روزیام فرما و مرا نزد خود باحسین(ع) و یاران حسین(ع) آنان که جانهایشان را فدای حسین(ع) کردند به صداقت ثابتقدم بدار در مشکلات است که انسانها آزمایش میشوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.
هر چه که میکشیم و هر چه که بر سرمان میآید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.
سهلانگاری و سستی در اعمال عبادی تأثیر نامطلوبی در پیروزیها دارد.
همه ما مکلفیم و وظیفه داریم با وجود همه نارساییها بنا بهفرمان رهبری، جنگ را به همین شدت و با منتهای قدرت ادامه بدهیم زیرا ما بنا بر احساس وظیفه شرعی میجنگیم نه بهقصد پیروزی تنها.
مطبوعات ما جنگ را درشت مینویسد، درست نمینویسد.
عرض سلام خدمت فرزند بزرگترم آقا محمد؛ امیدوارم به درگاه خداوند متعال که همیشه اوقات در کمال صحت و عین عافیت روزگار بوده باشید الحمدالله سلامتی حاصل و به دعاگویی شما مشغول هستم.
شب گذشته خواب شهادتم را دیدهام و در این عملیات شهیدمی شوم، یک نوار کاست از حاج صادق آهنگران روی ضبط ماشین هست که خیلی آن را دوست دارم. وصیتم به شما این است که بعد از شهادتم، این نوار کاست را ببری و در حجلهای که برایم برپا میکنند پخشکنی.
در فکر من نباشید جایم خوب است فعلاً در سد بوکان هستیم.
امیدوارم همگی اقوام و خویشاوندان در سلامت کامل باشند.
در ضمن خدمت پسر عزیزم محمدرضایی.
پس از تقدیم عرض سلام صمد و مصطفی و فریده و محسن را سلام برسانید.
با توجه به این اقوال از شما عزیزان و بازماندگانم (پدرم، برادرانم و خواهرانم) تقاضامندم اگر کسانی ادعای طلب کردند استدعا میشود با کمال رضایت آن را بپردازید و از آنها برایم طلب بخشش و حلالیت کنید و بخواهید که برای من عاصی تا حد توان دعا کنند. با سلام و درودی بیپایان بر پدر مهربانم که باکارهای خودشان و نگهداری از این بنده حقیر توانستند من را به راه سعادت و نیکبختی رسانیده و امیدوارم که پدر و مادر گرامیم من را ببخشند و مرا حلال نمایند تا در تنهایی قبر کمک و یار من گردد و من از زحمات پدر مهربانم که باکار کردنش در دوران سخت زندگی برای من و برادران و خواهرانم کارکرد تا بتوانیم ما در تمام اوقات زندگی در آسایش نگهدارد.
همچنین از زحمات مادر گرامیم که با شیر پاکش مرا به این سن و سال رسانید تا من بتوانم از آن به بعد در کارهایم موفق گردم و بعد از این مسائل صحبتی برای خواهرانم و برادرانم دارم امیدوارم که برادرانم و سه خواهرم همیشه و در همه حال در سختیها و مشقتها پشتیبان خط امام باشند و از آنها خواستارم که در زندگی روزمره خودشان به یاد خدا باشند؛ که خدا همیشه نظارهگر اعمالشان است و از دوستان و آشنایان بهخصوص برادران مسجد محل سخنی دارم، سخنم بر این مبنا است که به این زندگی بیارزش دل نبندید، چون این زندگی زودگذر انسان را همیشه از راه بدر میکند پس چهبهتر همیشه در هر کاری با یاد و نام خدا روزگارتان را بگذارید.
سردار شهید پاسدار حسین رضایی 27 خردادماه 1367 در ماووت عراق به فیض شهادت نائل آمد.