به گزارش خبرنگار
حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، «سلطانی فر حوزه جوانان را به خوبی میشناسد.» این جمله دفاعیه رئیس جمهور از وزیر ورزش و جوانان بود که چند روز قبل از رأی اعتماد گرفتن سلطانی فر از مجلس در تاریخ 24 مرداد ماه 96 زده شد. این آغاز راهی بود که مشخص میکرد سلطانی فر قرار است از این به بعد وزیر ورزش و جوانان باشد.
29 مرداد 96 جلسه رأی اعتماد نمایندگان مجلس شورای اسلامی به وزاری پیشنهادی کابینه دولت دوازدهم پس از بررسی صلاحیت دو وزیر پیشنهادی نیرو و ورزش برگزار شد و طی آن مسعود سلطانی فر موفق به کسب اکثریت آرا برای تصدی پست وزارت ورزش و جوانان شد.
برای سلطانی فر 288 رأی به صندوق انداخته شد که از میان آنها 225 رأی موافق، 39 رأی مخالف، 20 رأی ممتنع و 4 رأی باطل بود. او در حالی در دولت یازدهم وارد این عرصه شد که از 21 آبان ماه 95 نیز مدیریت این حوزه را عهده دار بود. در واقع سلطانی فر پس از استعفای محمود گودرزی از وزارت ورزش و جوانان به عنوان گزینه پیشنهادی رئیس جمهوری به مجلس معرفی شد و توانست با اکثریت آرا (193 رأی موافق، 72 رأی مخالف و 9 رأی ممتنع) به عنوان وزیر ورزش برای 9 ماه باقی مانده از عمر دولت یازدهم انتخاب شود.
این در حالی بود که چهار سال پیش و در آغاز کار دولت تدبیر و امید مسعود سلطانی فر توسط حسن روحانی به عنوان گزینه تصدی وزارت ورزش و جوانان انتخاب شد، اما نتوانست رأی اعتماد لازم را از نمایندگان مجلس بگیرد. سلطانی فر آن زمان به خاطر مخالفت اکثریت نمایندگان مجلس (148 رأی مخالف، 117 رأی موافق و 18 رأی ممتنع) نتوانست به عنوان وزیر ورزش و جوانان انتخاب شود.
کار سلطانی فر از آغاز دولت دوازدهم به طوری آغاز شد که مردم و جامعه متخصصان از او انتظاری دو برابر داشتند، چرا که او باید تصدی دو وزارتخانه را به طور همزمان بر عهده میگرفت و در این مسیر باید درایت بیشتری را صرف میکرد.
وزرات ورزش و جوانان همان طور که از نامش بر میآید دو مأموریت بزرگ دارد. ورزش و تربیت بدنی و همین طور ساماندهی امور مربوط به جوانان و ایجاد زمینههایی برای رشد جوانان. زمانی که عدهای از نمایندگان مجلس به تجمیع وزارت ورزش و وزارت جوانان انتقاد کردند اعتقادشان بر این بود که «ورزش بر مأموریت این وزارتخانه برای جوانان سایه میافکند و جوانان باز هم مظلوم واقع میشوند.»
آن چیزی که امروز در روزهای پایانی دولت دوازدهم قابل مشاهده است، دلیل محکمی بر این نقد دارد، چرا که عملکرد حوزه جوانان نشان میدهد تا حدود بسیار زیادی این انتقاد درباره فعالیت این وزارتخانه صدق میکند.
در این دوره برگزاری جلسات بی نظم و گاها نا مرتبط ساماندهی امور جوانان آن هم با حضور بی اثر وزیر نمیتوانست دغدغههای اصلی و مهم جوانان را برطرف کند، چرا که وزیر از ابتدای جلسات دستورالعملهای مطرح شده را جمع آوری و جلسه را با یک سخنرانی مختصر به پایان میرساند. حتی سلطانی فر در آخر به سوالات احتمالی خبرنگاران حاضر در جلسه «نه» میگفت و سریعا جلسه را ترک میکرد. این رفتار و گاها پاسخ گو نبودن او، سلطانی فر را چند بار پای میز استیضاح کشاند.
ماه رمضان سال گذشته زمانی که رئیس جمهور در یک مراسم افطاری جوانان زیادی را دعوت کرد و پای صحبتهای آنان نشست، سلطانی فر به عنوان یک نماینده تام الاختیار این قشر از جامعه کلمهای صحبت نکرد و برای دفاع از مشکلات جوانان تمام قد نایستاد. در چهار سال دولت دوازدهم هر سال هفتههای جوانان و ازدواج و... آمدند و رفتند، اما دریغ از آن که وزیر پای درد و دل جوانان بشیند و برای دل جوانان هم که شده چند کلمه صحبت کند. همایش برگزار کردن و دعوت از جوانان و زوجین موفق کار سختی نیست، اما چرا در این همایشها دستی از جوانی که میخواهد تشکیل زندگی دهد، اما با وجود مشکلات تاکنون نتوانسته، گرفته نشد؟ چرا فضایی ایجاد نشد تا برای جوانی که دنبال شغل است کاری دست و پا شود؟ چرا با وعده پرداخت وام برای طرحهای اشتغالزایی موافقت نشد و یا اگر هم موافقت شد، حمایت نشد؟ چرا به فکر اوقات فراغت جوانان نیوفتادند؟ چرا زمانی که عدهای جوان دنبال راههای خلاف و یا اعتیاد بودند کسی نیامد دستشان را بگیرد و هدایتشان کند؟
همه اینها وعدههایی است که قرار بود یک زمانی اجرا شوند، اما هیچ اثری از اجرایی شدن آنها وجود ندارد.
از سوی دیگر در حوزه جوانگرایی در خود دولت نیز باید این وزارتخانه فعالیت مستمر و رسالت گونهای میداشت. طرح منع بکارگیری بازنشستگان که از سوی مجلس تصویب و جهت اجرا به دولت سپرده شد باید از سوی وزارت ورزش و جوانان که متولی جوان گرایی است، به طور مستمر و به طور جد پیگیری میشد، اما در این حوزه هم تنها وزارت ورزش به صورت توصیه گونه عمل کرد و چندان در این حوزه عملکرد مطلوبی از این وزارتخانه دیده نشد.
دولت یازدهم و دوازدهم از جمله پیرترین دولتهای انقلاب اسلامی بودند و میانگین کابینه بیش از 60 سال سن است. در حوزههای مدیران میانی نیز بکارگیری طرح منع بکارگیری بازنشستگان سبب بهبود نسبی این حوزه شد، اما در این میان آنچه مهم است پیگیری و ارتقای این موضوع برای حضور جوانان در مقاطع مختلف مدیریتی است که عملکرد معاونت جوانان را خیلی ضعیف نشان میدهد.
ناگفته نماند که از اقدامات موثر وزیر برای جوانان میتوان به تغییر بازه سن جوانی از 15 تا 29 سال به 18 تا 35 سال اشاره کرد، اما در مقابل هیچ اقدام و دفاعیهای برای اصلاح و اجرایی شدن قانون تسهیل امر ازدواج در مجلس شورای اسلامی انجام نشد، قانونی که بیش از 14 سال است که بلاتکلیف مانده و هیچ مسئول ذی ربطی برای اجرایی شدن آن تلاش نکرده است، چرا که بخش عمدهای از رفع مشکلات جوانان در گرو اجرایی شدن درست این قانون است.
همچنین اصلاح روند پرداخت وام ازدواج به جوانان و تعیین بازه سنی برای آن بخش مهمی از اقدامات وزارت ورزش و جوانان است که اخیرا با درخواست سلطانی فر و موافقت رئیس جمهور انجام شد، به گفته تندگویان معاون امور جوانان وزارت ورزش و جوانان این عمل سوء استفادهها و... را کاهش میدهد، چرا که در نامه سلطانی فر به رئیس جمهور آمده است: «تعداد متقاضیان دریافت وام ازدواج با میانگین سنی بالای 60 سال و زیر 15 سال که خارج از عرف سن مناسب فرزند آوری هستند رو به افزایش است؛ که با عنایت به هدف دولت از این امر در راستای تسهیل ازدواج بهنگام جوانان، خواهشمند است دستور فرمایید ضوابط و قوانین مرتبط با اعمال محدودیت سنی 18 تا 40 سال و اعطای این تسهیلات صرفاً برای ازدواج نخست به عنوان مصوبه دولت بررسی و به بانک مرکزی ابلاغ گردد.»
به هر حال در حوزه جوانان با توجه به حساسیتهایی که وجود دارد آثار اجتماعی و آسیبهای فراوانی وجود دارد که به نظر میرسد وزارت جوانان باید به آن اهتمام ویژه داشته باشد. این وزارتخانه در حوزه مسئولیتهای خود میتواند در زمینه کاهش آسیبهای اجتماعی نقش موثری را ایفا کند، اما آن چیزی که مشهود است این است که وزارت ورزش و جوانان بیشتر بر ورزش متمرکز است، هر چند که این حوزه هم دارای حواشی بسیاری است.
بیشتربخوانید