این نویسنده و مدرس داستاننویسی در گفتوگو با ایسنا درباره ویژگیهای رمانهای عامهپسند و پرفروش و اینکه آیا لزوما یکی هستند و یا گاهی با هم اشتباه گرفته میشوند، با بیان اینکه تعریف دقیقی از ادبیات عامهپسند وجود ندارد و برای تبیین موضوع باید آن را تعریف کنیم، اظهار کرد: رمان عامهپسند به کتابهایی گفته میشود که افرادی که در لایههای میانی و پایینی جامعه قرار دارند، میتوانند اینها را بخوانند. معمولا این افراد تعداد بیشتری از جمعیت یک کشور و حتی جهان را تشکیل میدهند و فروش کتابهای عامهپسند به این موضوع بر میگردد.
او افزود: فینفسه کاری پرفروش میشود که مردم بیشتری با آن ارتباط برقرار کنند اما این به معنای بد بودن کتاب نیست. آنچه به عنوان ادبیات عامهپسند شناخته میشود کتابهایی است که ارزش ادبی و هنری کمتری دارد و از نظر ساختاری، زبان، تکنیک ادبی و جهانبینی دچار ضعف است و در سطح پایینی قرار دارد. نویسندگان این نوع از کتابها به کندو کاو انسانها نمیپردازند، زبان نو ندارند و بیشتر بر ساختارهای سطح پایینی از ادبیات کلاسیک متمرکزند.
عباسی در ادامه گفت: اگر تعریف از عشق در کتابی انسانشناسانه باشد آن اثر، کار جدی و مهمی است اما نویسندگان این نوع کتابها بر احساسات عاطفی نوجوانان تمرکز دارند زیرا بیشتر خوانندگان را تشکیل میدهند، این کتابها بیشتر مخاطبمحورند. شاید عنوان «عامهپسند» برای این نوع کتابها جالب نباشد زیرا آنها از نظر فنی و هنری سطح پایینی دارند و ارزش ادبی کمتری برایشان متصور است. کتابهایی هم هستند که از نظر ادبی و ساختار زبانی ارزش بالاییدارند اما پرفروش میشوند، بنابراین عنوان «عامهپسند»، عنوان مناسبی برای این کتابها نیست.
او درباره نقد نشدن کتابهای عامهپسند، با تاکید بر ضعف این کتابها از نظر هنری و ادبی، بیان کرد: منتقدان به دنبال کشف ارزشهای ادبی و هنری هستند و چون این کتابها فاقد ارزشهای ادبی هستند و یا ارزش کمتری دارند،کنار گذاشته میشوند.
نویسنده «دختر لوتی» و «بازیگوش» سپس درباره اینکه آیا ادبیات عامهپسند میتواند مقدمهای برای ورود به ادبیات جدی باشد، اظهار کرد: این موضوع دو بحث دارد؛ نوشتن و خواندن. نویسندهای که از نوشتن کتابهای با ارزش ادبی کمتر شروع کند، نمیتواند کتابی بنویسد که ارزش ادبی و هنری بالایی دارد و معمولا در همان سطح باقی میماند. اما درباره خواندن باید بگوییم، خواندن هر کتابی به مخاطب کمک کرده و او را ترغیب میکند تا کتاب به عنوان کالای اساسی زندگیاش قرار بگیرد. این نوع کتابها معمولا جذابیت بیشتری برای کسانی که در سنین پایین قرار دارند، دارد، برخی از آنها هم ارزش ادبی و نثری و زبان درست دارند. فکر نمیکنم اشکالی در آن باشد و ممکن است در سنین بالا آثار فاخری بخوانند اما برای نوشتن توصیه نمیکنم.
عباسی همچنین درباره نگاه تجارتگونه برخی از ناشران نسبت به کتابها که منجر به گسترش تولید کتابهای عامهپسند میشود و اینکه آیا ممکن است نویسندهای برای تأمین معاش به این سمت برود، بیان کرد: این خطر همیشه وجود داشته و دارد. نشر بنگاه اقتصادی و فرهنگی است و ناشران ترجیح میدهند کتابی تولید کنند که هم نخبگان تایید کنند و هم خواننده عام داشته باشد تا فروش کند. ناشران حرفهای سعی میکنند تن به این کار ندهند اما در زمانی که وضعیت اقتصادی نشر آشفته میشود این خطر ادبیات را تهدید میکند. نویسندگان نیز ممکن است به دلایل اقتصادی به نوشتن کارهایی با ارزش ادبی و هنری کم تمایل پیدا کنند.