اشاره
«رضایت زناشویی»، عنوان کتابی 359 صفحه ای است که به قلم دکتر«عباس پسندیده» و به همت سازمان چاپ و نشر «دارالحدیث» به زیور طبع آراسته شده است.
بخش نخست از معرفی اجمالی ساختار و محتوای این کتاب و برشهایی از متن آن، با اندکی تصرّف، تلخیص و ویرایش، در شمارۀ قبلی ماهنامۀ مبلّغان (246) جهت استفادۀ مدرسان مباحث خانواده، معلمان، مبلّغان دینی و عموم خانواده ها تقدیم گردید که در آن پس از معرفی کتاب، به مطالبی از آن در تشریح عوامل پیشینیِ رضایت زناشویی پرداختیم. در این بخش، با مطالعۀ کتاب، تبیین عوامل پسینی رضایت زناشویی در کانون خانواده را پی می گیریم:
عوامل پسینی رضایت زناشویی[1]
همسران باید پس از ازدواج و تشکیل خانواده، اموری را رعایت کنند تا موفقیت خانواده و رضایت زناشویی تضمین گردد. طبق متون دینی این امور، موارد متعدد و متفاوتی را تشکیل می دهند که بررسی و تحلیل آنها نشان می دهد یک مورد از این مجموعه، محور اساسی است و بقیه، پیرامون آن قرار داشته و تأمین کنندۀ آن خواهند بود. آن محور اساسی، «مودّت و رحمت»[2] است که راهبرد موفقیت و رضامندی در خانواده به شمار می آید.
توضیح آنکه آرامش، یکی از فلسفه های ازدواج است که می توان آن را به عنوان هدف اساسی یاد کرد[3] و مودت و رحمت را به عنوان مبنای رابطۀ میان همسران دانست که تحقق بخش آن هدف است. بنابراین، اساس موفقیت زندگی و رضایت زناشویی، در محبت و صمیمیت زوجین است.
چگونگی تعامل همسران با یکدیگر، در تحقق مودت و رحمت و در نتیجه در موفقیت زندگی و رضایت زناشویی نقش مهمی دارد. از این رو، در متون اسلامی به طور کلی از «حسن معاشرت» یاد شده است.[4] از جمله امام صادق(ع) می فرمایند: «إِن الْمرْءَ یحْتَاجُ فِی مَنْزِلِهِ وَ عِیالِهِ إِلَی ثَلَاثِ خِلَالٍ یتَکلَّفُهَا وَ إِن لَم یکنْ فِی طَبْعِهِ ذَلِک مُعَاشَرَةٌ جَمِیلَةٌ وَ سَعَةٌ بِتَقْدِیرٍ وَ غَیرَةٌ بِتَحَصُّن؛ مرد در [ادارۀ] منزل و خانواده اش به سه خصلت نیاز دارد که باید آنها را به کار گیرد، اگرچه در سرشت او نباشد: معاشرت زیبا، گشاده دستیِ به اندازه و غیرتی همراه با خویشتن داری.»
حسن معاشرت یا تعامل مثبت و سازنده، همان عامل بنیادین در تأمین محبت و صمیمیت است که با عناصر گوناگونی شکل می پذیرد. از جمله: معناداری زندگی زناشویی، خوش اخلاقی، واکنش مناسب به خوبی و بدی همسر، تعامل مثبت با خانواده و اقوام همسر، واکنش مناسب در موقعیت حضور و غیبت، ارضای صحیح جنسی، وجود شادی و نشاط در خانواده، سازگاری و مدارای همسران، برخورداری از الگوی مناسب اقتصاد خانواده، کمک و یاری رسانی به همسر.
در ادامه تعدادی از مهم ترین موارد یاد شده را به اجمال توضیح می دهیم تا روشن شود برخورداری از زندگی مشترک رضایت بخش، به هنر و توانمندی های همسران در تأمین محبت و صمیمیت در کانون خانواده بستگی دارد.
1. معناداری زندگی زناشویی
انسان، موجودی کمال گرا و هدفمند است که از بیهودگی، بی معنایی و بی هدفی سخت گریزان است. بیهودگی و پوچی چنین افرادی را ارضا نمی کند. از این رو، اگر همسران معنایی برای زندگی نداشته باشند، زندگی و تداوم آن برایشان ارزشی ندارد و دچار احساس ناکامی می گردند، هر چند تمامی امکانات زندگی را داشته باشند.
علت نارضایتی و سردی زندگی، همیشه ناکامی در رفاه نیست. زندگی ساده و حتی سخت را می توان دوست داشت و راضی بود، به شرط آنکه معنای زندگی خوش را درک کرده باشیم، پس آنچه موجب بن بست و ناامیدی در زندگی می شود، ناکامی در معناجویی است.
معنای زندگی، شبیه یک معامله است. آنچه یک معامله را توجیه پذیر می سازد، منفعت و سود آن می باشد. سؤال این است که آیا دنیا می تواند توجیه گر معنای زندگی باشد؟ برای زندگی دو بُعد می توان تصور کرد: بعد حیوانی و بعد انسانی - الهی.
به نظر برخی، زندگی؛ یعنی خوب خوردن، خوب آشامیدن و خوب لذت بردن. از نظر امام علی(ع) این معنای حیوانی برای زندگی است. ایشان می فرمایند: «فَمَا خُلِقْتُ لِیشْغَلَنِی أَکلُ الطَّیبَاتِ کالْبهِیمَةِ الْمرْبُوطَةِ هَمُّهَا علَفُهَا، أَوِ الْمرْسَلَةِ شغُلُهَا تَقَمُّمُهَا، تَکتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عمَّا یرَادُ بهَا...؛[5] من آفریده نشده ام تا خوردن غذاهای لذیذ مرا به خود مشغول سازد؛ همانند حیوانِ اهلی که همّ او علف اوست یا حیوان وحشی که کارش پر کردن شکمش می باشد، از علفهای آن می خورد و از آنچه از او خواسته اند، غافل است...»
رهاورد این زندگی، چیزی جز زباله و کود نیست و این معنا از زندگی نمی تواند انسان کمال طلب را ارضا کند. دنیا مقطعی از زندگی است که به لحاظ زمانی، بخش ناچیزی از حیات انسانی را تشکیل می دهد. چند سالی در این دنیا زندگی می کنیم؛ ولی حیات جاوید ما در سرای دیگر است. به لحاظ ارزش نیز دنیا و تمام بهره های آن ناچیز است. البته تمام دنیا به خاطر انسان و در خدمت وی آفریده شده و همچون ابزاری برای زندگی واقعی اوست.[6]
دین و ایمان واقعی برای فرد، نشانگر معنای زندگی است. برای انسان با ایمان، همه چیز با خدا معنا می یابد و بدون آن، هیچ چیز معنایی ندارد؛ اگر چیزی رنگ خدا داشته باشد، ارزشمند است و برای آن تلاش و مشکلات آن را تحمل خواهد کرد و اگر خدایی نباشد، ارزشی برای آن قائل نیست تا بدان بیندیشد و یا برای آن تلاش و از خودگذشتگی نشان دهد.
به دیگر بیان، زندگی سالم و گوارا در سایۀ دین و ایمان، تحقق می یابد. امام علی(ع) در نقل جریان معراج می فرمایند: «قَالَ اللهُ عَزَوَجَّلُ... یا أَحْمَدُ! هَلْ تَدْرِی أَی عَیشٍ أَهْنَأُ وَ أَی حَیاةٍ أَبْقَی؟ قَالَ: اللهمَّ لَا! قَالَ: أَمَّا الْعَیشُ الْهَنِی ءُ فَهُوَ الَّذِی لَا یفْتُرُ صَاحِبُهُ عَنْ ذِکرِی، وَ لَا ینْسَی نِعْمَتِی، وَ لَا یجْهَلُ حَقِّی، یطْلُبُ رِضَای لَیلَهُ وَ نَهَارَه.. .؛ خداوند فرمود:... ای احمد! آیا می دانی کدام زندگی گواراتر و کدام عمر پایدارتر است؟ عرض کرد: بار خدایا! نه. فرمود: اما زندگی گوارا، آن زندگی ای است که صاحب آن از یاد من خسته نشود، نعمت مرا فراموش نکند، نسبت به حق من نادان نباشد و شب و روز در طلب خشنودی من باشد...»
2. خوش اخلاقی
خوش اخلاقی، از جمله مفاهیمی است که در حوزۀ تعامل بین فردی معنا می یابد. بنابراین، حسن خلق با اخلاق نیک متفاوت خواهد بود. برخی به اشتباه این دو را به یک معنا گرفته اند. خوش اخلاقی در پایداری خانواده و رضامندی زوجین نقش مهمی دارد؛ زیرا در روایات، حسن خلق یکی از نیازهای زندگی زناشویی به شمار آمده است.
به عنوان نمونه امام صادق(ع) می فرمایند: «... لَا غِنَی بِالزَّوْجِ عَنْ ثَلَاثَةِ أَشْیاءَ فِیمَا بَینَهُ وَ بَینَ زَوْجَتِهِ وَ هِی الْمُوَافَقَةُ لِیجْتَلِبَ بِهَا مُوَافَقَتَهَا وَ مَحَبَّتَهَا وَ هَوَاهَا وَ حُسْنُ خُلُقِهِ مَعَهَا وَ اسْتِعْمَالُهُ اسْتِمَالَةَ قَلْبِهَا بِالْهَیئَةِ الْحَسَنَةِ فِی عَینِهَا وَ تَوْسِعَتُهُ عَلَیهَا...؛ شوهر در رابطه با همسرش از سه چیز بی نیاز نیست: سازگاری با او تا بدین وسیله موافقت، محبت و عشق او را به خود جلب کند؛ خوش اخلاقی با او و دلبری از وی با آراستن خود در چشم او؛ و فراهم آوردن گشایش و رفاه در زندگی او.»
شوخی، از مصادیق حسن خلق است. در حدیثی «یونس شیبانی» نقل می کند: روزی امام صادق(ع) از من پرسیدند: شوخی شما با یکدیگر چگونه است؟ عرض کردم: اندک. امام با شنیدن این جمله فرمودند: این گونه نباشید؛ زیرا شوخی، از حسن خلق است و تو با آن، برادرانت را خوشحال می کنی. پیامبر خدا(ص) نیز با برخی شوخی می کرد، به این قصد که او را خوشحال کند.
امام علی(ع) نیز در برشمردن اجزای حسن خلق، به توسعۀ زندگی و گشایش بر خانواده اشاره می کنند و می فرمایند: «حُسْنُ الْخُلُقِ فِی ثَلَاثٍ: اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ طَلَبُ الْحلَالِ وَ التَّوَسُّعُ عَلَی الْعِیال؛ حسن خلق در سه چیز است: دوری کردن از حرام، طلب مال حلال و گشایش بر خانواده.»
بنابراین، از مجموع روایات استفاده می شود که حسن خلق در چند چیز است: نرم خویی، خوش گفتاری، خوشرویی، سرور و نشاط آوری، توسعه دادن زندگی. توضیح و تبیین این امور در متون اسلامی، بحثی دامنه دار است که در این مقاله به همین اندازه بسنده می کنیم.
3. واکنش مناسب به «خوبی و بدی همسر»
یکی از حوزه های روابط همسران، خوبی ها و بدی های آنان در حق دیگری است. اگر همسران ندانند چه واکنشی باید نشان دهند، ممکن است دست به اقداماتی بزنند که روابط سالم آنها را تخریب کند. امکان دارد هر یک از زوجین در دو موقعیت یاد شده یکی از دو واکنش «احسان و نیکی» یا «بدی و بی مهری» به وی را از خود نشان دهند.
احسان و نیکی به همسر
به طور قطع، آنچه به صمیمیت و محبت در زندگی مشترک می انجامد، احسان و نیکی به همسر است؛ زیرا از روایات استفاده می شود که «احسان و إنعام»، حتی گاه در مقابل بدی های همسر، عامل برانگیخته شدن محبت در وجود انسان است و این یک قاعدۀ عمومی می باشد.
پیامبر اکرم(ص) می فرمایند: «جبِلَتِ الْقلُوبُ علَی حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَیهَا وَ بُغْضِ مَنْ أَسَاءَ إِلَیها؛ قلبها آفریده شده بر دوستیِ کسی که به آن محبت کند و دشمنی کسی که به آن بدی روا دارد.» البته آنچه در احسان به همسر مهم می نماید، این است که صِرف احسان ابتدایی و غیرمشروط، همیشه و در همه جا محبت برانگیز نیست؛ بلکه این احسان باید مورد توجه طرف مقابل نیز قرار گیرد و توسط وی درک شود. بر این اساس، یکی از اصول مهم در این زمینه، مهارت «احسان شناسی» است. ناتوانی در شناخت و درک احسان همسر، ممکن است جریان احسان را قطع کند که در نتیجه، آرام آرام نیکی کردن جای خود را به بدی کردن خواهد داد.
برای موفقیت در درک احسان همسر، باید نکات مثبت و احسانهای او در موقعیتهای مختلف یادآوری شود. افزون بر این، فرد می تواند از روش مقایسۀ نزولی استفاده کند و همسر خود را با کسی که در خوبی از وی پایین تر است، بسنجد. همچنین، می تواند به صورت فرضی، همسر خود را با وضعیت بدتر مقایسه کند. این نوع مقایسه، موجب نمایان شدن خوبی های همسر گشته، برایش احساس خوشایندی به وجود می آورد و صفا و صمیمیت را رونق می بخشد.
مقابلۀ برتر در برابر احسان همسر
در برابر احسان همسر، ساده ترین کار، «مقابلۀ برابر» است؛ یعنی خوبی همسر را با همانند آن خوبی پاسخ دادن. این همان چیزی است که در قرآن کریم از آن با تعبیر (هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسان)[7] یاد شده است. هر چند این کار، در جای خود مطلوب و ارزشمند است، با این حال، آن چیزی نیست که تأکید نهایی دین بر آن باشد؛ بلکه تأکید دین بر «مقابلۀ برتر» است؛ یعنی خوبی همسر را با خوبی بهتر از آن پاسخ دادن. این همان چیزی است که در ادبیات دین، از آن به عنوان «تشکّر» یاد می شود. تشکرکردن، با رفتار همانند انجام نمی شود. امام صادق (ع) نقل می کند که امام علی(ع) همواره این جمله را می فرمود: «مَنْ صَنَعَ بِمِثْلِ ما صنِعَ إِلَیهِ فَإِنَّمَا کافَأَهُ وَ مَنْ أَضْعَفَهُ کانَ شَکوراً؛ هر که در برابر خوبی ای که به او شده، همانند آن، خوبی کند، آن خوبی را پاداش داده است. و هرکس بیشتر از آن، خوبی کند، سپاس گزاری کرده است.».
با این توضیح، «مقابلۀ برتر» که همان تشکر و سپاس گزاری (در ساحت های قلبی، زبانی و رفتاری) است، یک رفتار خوشحال کننده ای است که با تولید عاطفۀ مثبت، تأثیر خوشایندی بر فرد مقابل دارد و می تواند روابط زناشویی را رضایت بخش و زندگی را پایدار سازد.
مصداقها و پیامدهای بدی کردن به همسر
آموزه های اسلامی، به خوبی نشان می دهند که از منظر اسلام، هر کاری که به نوعی موجب آزار و ناراحتی مسلمانی شود، ممنوع است. در روایات، از اموری همانند: ترساندن، نگاه آزاردهنده، شوخی آزاردهنده، سخن آزاردهنده، نجوای آزاردهنده، آزردن با کارهای بیهوده، بوی آزاردهنده و حتّی عبادت آزاردهنده به عنوان مصادیق آزار، تصریح شده است. بی تردید، مصداقها به این موارد، محدود نمی شوند. این از باب نمونه بود و شماره کردن همه موارد، از حوصله این نوشتار، خارج است. آنچه مهم است این که همسران باید با شناخت درست موارد آزار و روحیات طرفین، در کاهش آزار اقدام نمایند. شناخت این موارد می تواند انسان را در پرهیز از آزاررسانی، یاری دهد.
بدرفتاری و آزار رساندن به همسر، موجبات ناراحتی، کدورت و ناخشنودی همسر را فراهم می کند. این می تواند بغض و نفرت را میان همسران به وجود آورد. پیامبر(ص) در این باره می فرماید: «جبِلَتِ الْقلُوبُ علَی... بُغْضِ مَنْ أَساءَ إِلَیها؛ قلب ها بر... دشمنی با کسی که به آن بدی کند، سرشته شده اند.»
در این کلام شریف، به عنوان یک قاعده کلّی تصریح شده که بدی کردن، عامل برانگیختن بغض و نفرت است. لذا آزار همسر، محبّت و صمیمیت را از بین می بَرَد و زمینه نفرت و دشمنی را فراهم می سازد و اعضای خانواده به جای آرزوی سلامتی، آرزوی مرگ وی را خواهند داشت. بدیهی است با چنین وضعیتی نمی توان زندگی آرام، گرم و بادوامی را انتظار داشت.
واکنش مناسب در برابر بدیِ همسر
ما نباید از همسر خود انتظار «رفتار بی خطا» و «زندگی بی اشتباه» داشته باشیم. همان گونه که ما نیز دچار اشتباه و لغزش می شویم. مهم، واکنش ما نسبت به این رفتار بد است. کامیابی و شادکامی زندگی در چنین موقعی، بسته به مهارت ما در برخورد با این واقعیت است. هر چند ممکن است مورد ظلم واقع شده باشیم؛ اما هر نوع واکنشی نمی تواند پاسخ مثبت شمرده شود. در چنین حالاتی، زمینۀ بروز بحران وجود دارد. از این رو، باید با دقت و درایت بیش تری عمل کرد تا زندگی به مخاطره نیفتد.
واکنش نامناسب، وضعیت را از آنچه هست، بدتر خواهد کرد. هر چند بدی و آزار ابتدایی، کاری زشت و ناپسند و دارای اثرات ویرانگر است، با این حال، واکنش نامناسب از سوی همسر نیز می تواند اثر منفی برجای گذارد و در نتیجه، مجموع کنش بد و واکنش نادرست همسران، وضعیت را به شدت نگران کننده خواهد ساخت؛ اما یک واکنش مناسب می تواند مشکل را کنترل کند و از افزایش دامنۀ آن جلوگیری نماید و حتی زمینه را برای اصلاح طرف مقابل نیز فراهم سازد. به همین دلیل قرآن می فرماید: (ادْفَعْ بِالَّتِی هی أَحسَنُ السَّیئَةَ)[8]؛ «بدی را به شیوه ای نیکو دفع کن!»
واکنشها از الگوهای خاصی پیروی می کنند و هر کدام، پیامدهای خاص خود را دارند. آیات و روایات اسلامی چند الگوی واکنش را طرح کرده اند: الگوی نخست «واکنش برابر» است که بر اساس آن، فرد می تواند حق خود را بستاند و خواستار جبران شود. از آنجا که بدی کردن و آزار رساندن مصداق ظلم است، همسرِ آزار دیده نیز می تواند با واکنش حق مدارانه از باب احقاق حق، انتقام بگیرد که این را «مقابلۀ برابر» می نامیم.
الگوی دیگر، مبتنی بر «واکنش بدتر» است که بر اساس آن، فرد در برابر ضربۀ طرف مقابل، شدیدتر و بدتر پاسخ می دهد. این واکنش، ظالمانه است که از حد حق تجاوز کرده و ظلم را با ستمی دیگر پاسخ می دهد. این را «مقابلۀ بدتر» می نامیم.
الگوی سوم «واکنش برتر» است. بر اساس این الگو، فرد نه تنها در واکنش ستم نمی کند و یا حق خود را طلب نمی نماید؛ بلکه از آن می گذرد و دل خود را صاف می کند. این، یک واکنش کریمانه به بدی همسر است که از باب فضل و برتری، از اشتباه همسر خود می گذرد و ما آن را «مقابلۀ برتر» می نامیم. امام علی (ع) در برخورد با بدی و اشتباه دیگران، بخشش و گذشت را توصیه می کنند.
اکنون باید بررسی شود که کدام یک از این سه الگو مناسب تر است؟ الگوی نخست (مقابلۀ برابر) می تواند شرعاً و عقلاً درست ارزیابی شود. خداوند متعال با تأکید بر اصل «همانندی» میان پاسخ منفی و رفتار منفی، در مواردی اجازۀ «مقابله به مثل» را داده است. این الگو، هر چند مشروع است و آسیب کم تری به خانواده وارد می سازد، با این حال، تأثیر منفی خود را بر روابط همسران بر جای خواهد گذاشت و آن را از حالت شیرینِ «صفا و صمیمیت»، به فضای خشک «بده بستان» تبدیل خواهد ساخت.
در روایات اسلامی، از «شتاب در انتقام» به شدت نهی شده و افراد کم گذشت نکوهش شده اند. امام علی(ع) کم گذشتی را زشت ترین عیبها و شتاب در انتقام را بزرگ ترین گناهان می داند.
الگوی دوم (مقابلۀ بدتر)، خود، ستم جدیدی است که هم نامشروع است و هم وضع پیش آمده را بحرانی تر می سازد و امکان آشتی و بازگشت آرامش و صمیمیت را به شدت کاهش می دهد. این الگو، نوعی درندگی است و شایستۀ زندگی انسانی نیست. خداوند متعال و اولیای دین، مسلمانان را از ظلم به دیگران - چه از نوع کنشی و چه از نوع واکنشی آن - به شدت نهی کرده اند.
اما الگوی سوم (مقابلۀ برتر) - که در ادبیات دین از آن به عنوان «عفو» یا گذشت یاد می شود - بهترین نوع واکنش است. دین اسلام، هر چند مقابلۀ برابر را حق فرد می داند، با این حال، از باب کرامت و فضیلت، بر مقابلۀ برتر تأکید دارد و فرد بی گذشت را بی فضیلت می داند. به نظر قرآن کریم، پاداش بدی، بدی همانند آن است؛ ولی اگر در برابر بدی، گذشت و اصلاح صورت گیرد، پاداش آن با خداوند خواهد بود.[9] به همین دلیل تأکید می کند که بدی را به بهترین وجه پاسخ دهید.[10] پیامبر(ص) برترین فضیلتها را گذشت از ستم دانسته و امام علی(ع) انصاف در احقاق حق را عدالت و عفو در قدرت را فضل و برتری معرفی کرده است.
4. تعامل مثبت با خانواده و اقوام همسر
از دیگر قلمروهایی که روابط همسران را به چالش می کشد، چگونگی تعامل یکی از همسران با خانواده و اقوام همسر است. چگونگی این تعامل، گاه در رابطۀ همسری اثر می گذارد. الگوی تعامل در این قلمرو، الگوی «نفوذ ناپذیر - شریف» است؛ بدین معنا که زوجین باید به گونه ای روابط خود با خانواده را تنظیم کنند که نفوذ ناپذیر و در عین حال، نزد آنان شریف و گرامی باشند.
توضیح اینکه در بُعد تعامل با خانواده و اقوام، همسر باید نفوذ ناپذیر و در تعامل با همسر، نفوذپذیر باشد. این بدین جهت است که گاه ممکن است والدین، سخنان تحریک آمیزی دربارۀ همسر فرد بگویند و یا رفتار و کردار او را نادرست تفسیر کنند و آن را به فرزند خود منتقل سازند و یا اینکه بخواهند به نوعی، از طریق او در زندگی آنان دخالت کنند. در چنین موقعیتهایی، اگر فرد نسبت به خانواده اش نفوذپذیر باشد، بدیهی است که سبب اختلاف و بدبینی خواهد شد و از آنجا که نسبت به همسرش نفوذناپذیر است، هیچ یک از سخنان همسرش بر او اثر نخواهد داشت.
در چنین فضایی، مرکز اصلی تصمیم گیری به بیرون خانواده منتقل می شود و تفسیرها و برداشتهای نادرست، به جای درستْ فهمی و روشن بینی می نشیند. بدیهی است در چنین شرایطی، کانون خانواده به مرکز بدبینی، اختلاف و دشمنی تبدیل شده، بدین سان، میزان رضامندی پیوسته کاهش می یابد و حیات خانواده، با خطر روبرو می شود؛
اما اگر فرد، نفوذناپذیر باشد، سخن دیگران و دخالتهای آنان تأثیری در او نخواهد گذاشت، با همسر خود بیش ترین تفاهم را خواهد داشت، با او صمیمی خواهد بود و در نهایت، مدیریت خانواده در درون خانه نیز شکل می گیرد. در این شرایط، میزان رضامندی افزایش یافته، پایداری خانواده تأمین می شود.
5. واکنش مناسب در موقعیت حضور و غیبت همسر
از موقعیتهای مهم زندگی، حضور و غیبت همسران است. گاه همسران در کنار یکدیگرند و گاه با هم نیستند که این، موجب پیدایش پدیدۀ غیبت و حضور می گردد. مراد از غیبت، الزاماً مسافرت همسر نیست؛ بلکه منظور، نبود همسران با هم است. همچنین، به نوعی شامل چگونگی رفتار با همسر و غیر همسر نیز می گردد.
در حقیقت، بازگشت مسئله به این است که شیوۀ رفتار فرد با همسرش، در مقایسه با دیگران و غریبه های نامحرم چگونه است؟ همسر و غریبۀ نامحرم، با هم تفاوتهای اساسی و جدی دارند و هر کدام، الگوی خاصی از رابطه را می طلبند که رفتار مناسب با این دو موقعیت، از مسائل مهم زندگی است و همسران باید برای آن، آمادگی و مهارت لازم را داشته باشند. محور اساسی در این بحث، خیانت و وفای زناشویی است. بر همین اساس، بخشی از روایات مربوط به موضوع خانواده، به تبیین این مسئله اختصاص یافته است.
در روایاتی که به این موضوع اختصاص دارند، تعبیرات متفاوتی وجود دارد که مجموعۀ آنها می تواند تبیین گر این موضوع باشند. از جمله پیامبر (ص)، بهترین زنان را زنی می داند که با همسر خود اهل «خودنمایی» است و با بیگانه ها، در دژ مستحکم. چنین همسرانی در غیبت، حافظ امانت شوهرند و در حضور، خشم شوهر را فرو می نشانند و وی را به رضایت و آرامش می رسانند و یاور وی در امور زندگی اند.
هرگاه خداوند بخواهد به کسی خیر دنیا و آخرت را بدهد، همسری به وی عطا می کند که در بودنش، نگاه به وی مایۀ سرور و خرسندی، و در نبودش، حافظ مال و ناموس همسر باشد.
همچنین حضرت(ص) می فرمایند: «قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَرَدْتُ أَنْ أَجْمَعَ لِلْمُسْلِمِ خَیرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، جَعَلْتُ لَهُ قَلْباً خَاشِعاً، وَ لِسَاناً ذَاکراً، وَ جَسَداً عَلَی الْبَلَاءِ صَابِراً، وَ زَوْجَةً مُؤْمِنَةً تسُرُّهُ إِذَا نَظَرَ إِلَیهَا، وَ تَحْفَظُهُ إِذَا غَابَ عَنْهَا فِی نَفْسِهَا وَ مَالِه؛ خداوند می فرماید: اگر بخواهم برای مسلمانی خیر دنیا و آخرت را جمع کنم، برای او قلبی خاشع، زبانی ذاکر، بدنی صابر بر بلا و زنی مؤمن قرار می دهم که هنگامی که به او نگاه می کند، مسرورش نماید و هنگامی که از او دور می شود، او و مالش را حفظ کند.»
امیر مؤمنان علی(ع) نیز سفارش کرده اند که پیش از ازدواج، دو رکعت نماز بخوانید و از خداوند متعال همسر شایسته ای طلب کنید که یکی از ویژگی های وی این باشد: «إِن خَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهَا حَفِظَتْ، وَ إِنْ دَخَلْتُ عَلَیهَا سُرَّتْ؛ اگر از نزد او خارج شدم، خود را حفظ کند، و اگر بر او داخل شدم، خوشحالم سازد.»
بنابراین، زن با در پیش گرفتن عفاف، حقوق و اموال همسرش را حفظ می کند. این الگو در حضور لذت، نشاط و سرور را تأمین می کند و در غیبت، امنیت و اعتماد را. بدیهی است در چنین فضایی، روابط همسران گرم تر شده، میزان رضایت زناشویی از ازدواج افزایش می یابد.
در مقابل، خیانت نمی تواند زندگی موفق و رضایت بخشی بسازد. کامیابی زندگی، نیازمند پایبندی زن و مرد به خانواده و برخورداری از احساس اطمینان است. در فضای خیانت، احساس امنیت و آرامش وجود نخواهد داشت و به تعبیر اولیای دین، این الگوی تعامل کمرشکن است.
پیامبر(ص) در سفارش به امام علی(ع) می فرمایند: «یا عَلِی! أَرْبَعَةٌ مِنْ قوَاصِمِ الظهْرِ:... وَ زَوْجَةٌ یحْفَظُهَا زَوْجُهَا وَ هِی تَخُونُهُ؛ ای علی! چهار چیز کمرشکن است:... و زنی که شوهرش به او وفادار است؛ ولی او به شوهرش خیانت می کند.»
6. وجود شادی و نشاط در خانواده
موفقیت زندگی و صمیمیت همسران به نشاط و سرزندگی نیاز مبرمی دارد. شادی و شادابی به خانواده ها طراوت و تازگی می بخشد و در روابط با دیگران، تأثیر مثبت بر جای می گذارد. افراد با نشاط ملایم تر، مهربان تر و انعطاف پذیرترند. همچنین، به زندگی نگاه مثبت تری دارند و آن را منفی ارزیابی نمی کنند و مشکلات را راحت تر پشت سر می گذارند.
از دیدگاه اسلام، شادی موجب انبساط روحی و برانگیخته شدن نشاط در انسان می گردد. امام علی (ع) می فرمایند: «شادی، روح را باز می کند و نشاط را بر می انگیزد.»[11] بر همین اساس، ایشان تأکید می کنند که وقتی زمینۀ شادی فرا رسید، حتماً از آن استفاده کنید؛[12] وگرنه نشاط و شادی را باید به وجود آورد. شادیها با مواردی از قبیل: شوخی، بوی خوش، خریدن هدیه، با هم بودن و نظایر آن به وجود می آیند که توضیح هر یک، مجال دیگری می طلبد.[13]
7. سازگاری و مدارای همسران
زندگی زناشویی پر از فراز و نشیبهایی است که می تواند زمینۀ اختلاف و مشاجره را به وجود آورد. نخست اینکه دو جنس مختلف، با ویژگی های روحی و روانی متفاوت - که هر یک اقتضاهای خاص خود را دارند - با هم ازدواج کرده اند. دوم، جدای از جنسیت، هر کدام از همسران، یک انسان مستقل اند و خواسته ها، انتظارات و سلیقه های متفاوتی دارند. سوم اینکه گاه اختلاف فرهنگی نیز میان آنان وجود دارد، به ویژه در زمان ما که ممکن است هر کدام فرهنگی کاملاً متفاوت از دیگری داشته باشد. چهارم اینکه زندگی، پدیده ها و حوادث ریز و درشت بسیاری دارد که همسران را پیوسته به چالش می کشند و آنان را به واکنش وا می دارند.
این تفاوتها و موارد دیگری که ممکن است وجود داشته باشد، همگی زمینه های اختلاف خُرد و کلان بسیاری را در طول زندگی برای همسران به وجود می آورند و جالب اینکه هیچ کدام از این عوامل، به تنهایی منفی و نادرست نیستند؛ بلکه مسئلۀ اصلی، ترکیب آنها در یک زندگی مشترک است.
در زندگی مشترک باید برای این تفاوتها و اختلافها راهی پیدا کرد، در غیر این صورت، همسران و زندگی زناشویی آنها آسیب خواهند دید. چارۀ کار در سازگاری و مدارای همسران با یکدیگر است.
اگر همسران به وسیلۀ سازگاری با یکدیگر راه بیایند و از سرسختی و پافشاری بر خواسته های خود دست بکشند و بدانند که هیچ اختلافی ارزش تلخی زندگی و خدایی ناکرده، جدایی را ندارد، می توانند زندگی خوبی داشته باشند. این مسئله باید مدام در ذهن و دل همسران تکرار و تلقین شود و یکی از نیازهای زندگی تلقی گردد.
امام صادق (ع) سه چیز را از ضرورتهای تعامل موفق مرد با همسر خود می داند که: «لَا غِنَی بِالزَّوْجِ عَنْ ثَلَاثَةِ أَشْیاءَ فیمَا بینَهُ وَ بَینَ زَوْجَتِهِ، وَ هِی الْمُوَافِقَةُ لِیجتَلِبَ بهَا موَافَقَتَهَا وَ مَحَبَّتَهَا وَ هَوَاهَا....؛[14] مرد در روابط با همسرش، از سه چیز بی نیاز نیست: سازگاری، تا موافقت و محبت و علاقۀ زن را جلب کند....» ایشان(ع) پیامد سازگاری مرد را، سازگاری متقابل زن و جلب محبت و علاقۀ او بر می شمرد. از سوی دیگر، یکی از ویژگی های زن شایسته نیز سازگاری او دانسته شده است. آن حضرت، زن سازگار را از جمله عوامل خوشبختی برشمرده، می فرمایند: «ثَلَاثَةٌ مِنَ السَّعَادَةِ: الزَّوْجَةُ الْمُؤَاتِیةُ، وَ الْأَوْلَادُ الْبَارُّونَ، وَ الرَّجُلُ یرْزَقُ معِیشَتَهُ ببَلَدِهِ یغْدُو إِلَی أَهْلِهِ وَ یرُوحُ؛[15] سه چیز از خوشبختی است: همسر سازگار، فرزندان نیکوکار، و مردی که محل کارش در شهر خودش باشد که روزهنگام درآمدش را به دست آورده، شب هنگام نزد خانواده اش برگردد.»
بنابراین، در فرهنگ اسلامی «مدارا» واکنش مناسب به تضادها و اختلافها و نرمی در برابر آنهاست؛ زیرا سرسختی و پافشاری در برابر اختلافها و تضادها، موجب بروز درگیری، همسرآزاری و جدایی می گردد.
اگر هر کدام از همسران، به جای آنکه در اندیشۀ به کرسی نشاندن خواستۀ خویش باشند، حال همسرشان را رعایت کنند؛ بی شک برای اختلافها راه حلی پیدا می شود و تفاوتها به بحران منتهی نمی گردند. همسران باید ویژگی ها و خواسته های طرف مقابل را به درستی بشناسند و سعی در برآوردن آن کنند.
پی نوشت ها
[1] رضایت زناشویی، عباس پسندیده، دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1391ش، صص 105 - 349.
[3] اعراف/ 189: (هُوَ الَّذی خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیسْکنَ إِلَیها)؛ «اوست آنکه هر یک از شما را از یک نفس (پدرتان) آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد تا در کنارش آرام یابد.»
[4] نساء / 19: (وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ)؛ «و با آنان به نیکی رفتار کنید!»
[5] نهج البلاغه، سید رضی، تصحیح: صبحی صالح، نشر هجرت، قم، چاپ اول،1414ق، نامه 45.
[6] امام علی(ع): «الدُّنیا خلِقَتْ لِغَیرِهَا وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا؛ دنیا برای جز خودش آفریده شده، نه برای خودش.» نهج البلاغه، حکمت 463.
[9] شورا / 40؛ (وَ جَزاءُ سَیئَةٍ سَیئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ إِنهُ لا یحبُّ الظَّالِمِینَ).
[10] مؤمنون / 96: (ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ السیئَةَ).
[11] «السُّرُورُ یبسُطُ النَّفسَ وَ یثیرُ النَّشَاطَ.» غرر الحکم، ح2023.
[12] «اذا وقع فی یدک یوم السرور فلا تخله فانک اذا وقعت فی ید یوم الغم لم یخلک؛ وقتی روز شادی در اختیار تو قرار گرفت، از آن دوری نکن؛ چرا که وقتی در دست روز اندوه قرار بگیری، از تو صرف نظر نخواهد کرد.» شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار احیاء التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387 ق، ج 20، ص 286، ح 270.
[13] برای آگاهی بیشتر ر.ک: رضایت زناشویی، صص 205-212.
[14] بحارالانوار، ج 78، ص 237، ح 70.