جواد نوائیان رودسری؛ ما معمولاً عادت داریم که در مطالعات تاریخی، بازیگران اصلی را سیاستمدارانی بدانیم که در وسط معرکه به چشم میآیند و عموماً وابسته به خاندانهای اشرافی یا متمول هستند، در حالی که بررسی نقش اصناف مختلف در بروز یک واقعه اجتماعی، تصویری را که از آن رویداد در ذهن داریم، به واقعیت نزدیکتر میکند.
اهالی موسیقی یکی از گروههایی هستند که به ویژه در وقایع مهمی مانند انقلاب مشروطیت، به نقشآفرینی پرداختند و با کارها و فعالیتهایشان باعث حضور بیشتر مردم در معرکه مبارزه با استبداد شدند؛ با این حال، این نقشآفرینی، چندان که باید و شاید، مورد توجه قرار نگرفته و حق آن ادا نشده است.
در نوشتار امروز قصد داریم به بخشی از این حضور اشاره کنیم؛ حضوری که در به فرجام رسیدن انقلاب مشروطه، تأثیری بهسزا داشت و در برانگیختن جامعه برای استبدادزدایی، نقشی محوری ایفا کرد.
سهتارنوازی از دارالفنون
نام درویشخان در میان اهالی موسیقی و حتی علاقهمندان به این هنر، نامی آشنا و قابلاحترام است؛ هنرمندی که در سال 1251 خورشیدی در خانوادهای هنردوست به دنیا آمد و با توجه به علاقه فراوانش به موسیقی، با حمایت پدر، راهی دارالفنون شد و در این مدرسه، به فراگیری فن موسیقی پرداخت.
غلامحسین درویش یا همان درویشخان، مدتها نزد آقاحسینقلی و برادر وی، میرزاعبدا... فراهانی به فراگیری نوازندگی تار و سهتار پرداخت و در این زمینه، سرآمد روزگار خود شد. اما این شهرت، برایش دردسرساز بود و شعاعالسلطنه، فرزند مظفرالدینشاه، وی را وادار کرد که مدتی، همچون نوازنده خصوصی، برای او در عمارتش بنوازد و به اسارتی رنجآور تن در دهد. این وضعیت برای درویشخان تا انقلاب مشروطیت ادامه داشت.
نواختن برای مردم
با فرارسیدن فصل مشروطیت، درویشخان نیز از اواخر سال 1284 خورشیدی، همسو با هنرمندانی مانند عارف قزوینی، به حمایت از آزادیخواهی پرداخت. در آن زمان، اجرای موسیقی به صورت ارکستر، تنها در مجامع اشراف و درباریان امکانپذیر بود. درویشخان به همراه عارف و تنی چند از موسیقیدانان مخالف استبداد، دست به ابتکاری بسیار جالب زد؛ ابتکاری که باعث شد موسیقی در انقلاب مشروطه، رنگ و صورت خاصی پیدا کند.
آنها که پیش از پیروزی انقلاب، با ساختن تصنیفها و اجرای آنها در مکانهای عمومی، مانند قهوهخانهها، طرفداران زیادی پیدا کردهبودند، پس از پیروزی انقلاب مشروطه و هنگام به تخت نشستن محمدعلیشاه، کار خود را در قالب «ارکستر اخوت»، دنبال کردند.
این ارکستر را باید نخستین تلاش برای اجرای عمومی موسیقی در تاریخ ایران بدانیم. ارکستر اخوت، در آغاز کار با رویکرد ناصواب محمدعلیشاه در جریان برنامه تاجگذاری وی مواجه شد. شاه قاجار که از ابتدا، چندان با مشروطیت همآواز نبود، نمایندگان مجلس را به مراسم دعوت نکرد و این اقدام، باعث شد که مردم به وی، سوءظن پیداکنند.
درویشخان در همین ایام، به طرفداری از مشروطیت، اجراهای مفصلی را در تهران و به طور ویژه، در باغ «بهجتآباد»، جایی حوالی خیابان «ولیعصر (عج)» فعلی، ترتیب داد؛ اجراهایی عمومی که با برنامه شب میلاد امام علی (ع) آغاز شد و با تصنیف علیاکبرخان شیدا به مناسبت بعثت پیامبر اسلام (ص) به اوج خود رسید و اقبال عمومی را به هنر موسیقی در پی داشت؛ مضامین تصانیف، به غیر از موضوع اصلی که شامل مناسبتهای ملی و مذهبی میشد، رویکردی تند و تیز درباره شاه قاجار و رفتار مستبدانهاش داشت.
ارکستر اخوت، با رهبری درویشخان و نقشآفرینی هنرمندانی مانند عارف قزوینی، جمعیتی حدود 30 نفر از نوازندگان چیرهدست را گرد هم جمع کردهبود. برای نخستینبار در تاریخ ایران، موسیقی از یک هنر لوکس و اعیانپسند، به هنری مردمی و همصدا با خواست جامعه تبدیل شد و این، برای اهالی موسیقی که تا پیش از آن، در قید ستم شاهزادههای دمدمی مزاج قاجار و اشراف پرافاده بودند، بسیار لذتبخش به نظر میرسید. درویشخان در تهران، مدرسه موسیقی دایر کرد و به کار پرورش استعدادهای جدید پرداخت.
سردادن نغمه آزادی پس از استبداد صغیر
با آغاز استبداد صغیر، درویشخان نیز ناچار شد از پایتخت بگریزد. بسیاری از دوستان آزادیخواه وی، گرفتار بند و زنجیر شدند و برخی از آنها را در باغشاه، به فجیعترین شکل ممکن به قتل رساندند؛ اما تصانیف و آهنگ موسیقی ارکستر اخوت، از ذهن مردم قابل زدودن نبود.
در سال 1288 خورشیدی، دو سه ماه بعد از فتح تهران و پایان دوره موسوم به استبداد صغیر، ارکستر اخوت دوباره جان گرفت و با همراهی هنرمندانی مانند حسین طاهرزاده، باقرخان رامشگر، اقبال آذر و عبدا... دوامی، به اجرای برنامه در شهرهای مختلف ایران پرداخت؛ احتمالاً یکی از مشهورترین نغمههایی که توسط گروه، در این دوره اجرا میشد، «از خون جوانان وطن لاله دمیده»، سروده و ساخته عارف قزوینی در دستگاه شور بود.
درویشخان و ارکستر معروفش، اینبار پا را فراتر از خواستههای سیاسی گذاشتند و به فعالیتهای اجتماعی رو آوردند؛ کنسرت برای ایجاد مدرسه فرهنگ، کنسرت به نفع حریقزدگان آمل، کنسرت برای ایتام بیبضاعت مدارس ملی، کنسرت برای بازسازی خرابیهای آتشسوزی بازار و کنسرت برای غارتشدگان ارومیه، از جمله برنامههایی بود که گروه در راستای فعالیتهای عامالمنفعه اجرا کرد.
کار ارکستر اخوت، اوایل دهه 1300 خورشیدی، به دلیل پراکندهشدن اعضایش، متوقف شد و درویشخان، چند سال بعد، در دوم آذرماه 1305، بر اثر سانحه رانندگی، در 54 سالگی درگذشت؛ او نخستین قربانی تصادف در ایران بود.
منبع: روزنام خراسان