ماهان شبکه ایرانیان

اعتیاد؛ انگیزه‌ زن برای همسرکشی

نیمه‌شب بود، با چاقو بالای سر همسرم رفتم و یک ضربه به او زدم و گفتم خسته‌ام کردی. از خواب پرید؛ با همه زورش به من حمله کرد و مرا دوباره کتک زد. دیگر نتوانستم تحمل کنم و ضربه بعدی را به گردنش زدم.

اعتیاد؛ انگیزه‌ زن برای همسرکشی
 
زنی که شوهرش را با ضربات چاقو به قتل رسانده است، با ارسال پرونده‌اش به دادگاه کیفری استان تهران به‌زودی پای میز محاکمه می‌رود. یک سال قبل مأموران پلیس استان تهران در جریان قتل مردی در خانه‌اش قرار گرفتند. همسر این مرد به نام منیژه قتل را گزارش کرده و گفته بود شوهرش در خانه کشته شده است.
 
هرچند در ابتدا منیژه مدعی شد چیزی درباره قتل شوهرش نمی‌داند، اما بعد اعتراف کرد که خودش مرتکب قتل شده است. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی، تحقیقات از منیژه شروع شد. این زن به مأموران گفت: به خاطر کینه‌ای که از شوهرم داشتم او را به قتل رساندم. من چاره دیگری نداشتم.

متهم گفت: من وقتی 11 ساله بودم با شوهرم ازدواج کردم. او پسرعموی من بود و ما با تصمیم خانواده با هم ازدواج کردیم. یکی، دو سالی از زندگی ما گذشته بود که متوجه شدم شوهرم اعتیاد دارد. بسیار بدرفتار بود. خیلی من را کتک می‌زد.
 
با این حال، چون بچه بودم و وحشت شدیدی داشتم چیزی به خانواده‌ام نمی‌گفتم. زندگی من به همین روال بود. شوهرم خیلی بدرفتاری می‌کرد و هرچه می‌گذشت اعتیادش شدیدتر می‌شد. او هم در آن زمان سن کمی داشت. شوهرم شش سال از من بزرگ‌تر بود. ما نتوانستیم بچه‌دار شویم، اما همچنان با هم زندگی می‌کردیم.
 
هرسال که می‌گذشت شرایط از سال قبل بدتر بود. من بزرگ شده بودم و تحمل این شرایط برایم سخت بود. به شوهرم می‌گفتم نباید مواد بکشد. از اینکه همیشه در خانه مجبور بودم بساط موادکشیدن او را جمع کنم، بدم می‌آمد.

این زن در ادامه اعترافاتش گفت: ما دخترعمو و پسرعمو بودیم و من نمی‌توانستم از شوهرم جدا شوم. زندگی جهنمی داشتم. تا اینکه سال 85 شوهرم در یک درگیری در خیابان یک نفر را کشت. او بعد از این قتل فرار کرده بود. سه سال فراری بود و آن سه سال من تنها بودم.
 
با اینکه شوهرم نبود و فکر می‌کردم زندگی برایم راحت‌تر خواهد بود، اما فشار‌های خانوادگی زیادی را تحمل می‌کردم تا اینکه شوهرم دستگیر شد. او را به زندان انداختند و اولیای دم هم درخواست قصاص کردند و حکم بر قصاص صادر شد، اما قبل از اجرای حکم خانواد‌ه‌اش برای او رضایت گرفتند و در نهایت آزاد شد.
 
وقتی شوهرم به خانه برگشت من هم باید با او زندگی می‌کردم و زندگی سخت من همچنان ادامه پیدا کرد. بعد از اینکه از زندان آزاد شد وضعیت زندگی ما بدتر شد. اعتیادش شدیدتر شده بود. هر روز در خانه مواد می‌کشید، اوایل زندگی مشترکمان فقط تریاک می‌کشید، اما بعد که مواد مختلف آمد، آن‌ها را هم استفاده می‌کرد.

متهم درباره اینکه آیا برای ترک اعتیاد شوهرش کاری کرده بود، گفت: من حتی اجازه نداشتم از شوهرم پیش دیگران گلایه کنم، می‌گفتم نمی‌توانم زندگی کنم، اما پدرم می‌گفت: نمی‌شود طلاق بگیری. خودم هم می‌دانستم جدایی امکان‌پذیر نیست، چون شوهرم پسرعموی من بود و طلاق‌گرفتن رابطه خانوادگی ما را به هم می‌زد به همین خاطر کسی هم به من کمک نمی‌کرد تا بتوانم طلاق بگیرم و به این شرایط سخت پایان بدهم.

متهم ادامه داد: من سال‌ها با شوهرم زندگی کردم، اما هیچ وقت نتوانستم به خاطر بدرفتاری‌هایی که با من می‌کرد، او را دوست داشته باشم. تا اینکه شب حادثه از بیرون به خانه آمدم و دیدم شوهرم باز بساط مواد را پهن کرده است. عصبانی شدم؛ به او گفتم دیگر نمی‌توانم به این وضعیت ادامه دهم.
 
اگر مواد را کنار نگذاری می‌روم، طلاق هم نمی‌گیرم، اما می‌روم و دیگر به خانه برنمی‌گردم. او عصبانی شد، به سمت من هجوم آورد و کتکم زد. خیلی من را کتک زد. عصبانی بودم. دیگر زندگی برایم بی‌معنا بود؛ من نمی‌توانستم به این وضعیت ادامه بدهم و پر از خشم و کینه بودم.
 
از این ناراحت بودم که راه پس و پیش هم نداشتم. خانواده‌ام می‌دیدند که من زجر می‌کشم، اما کمک نمی‌کردند. همه می‌دانستند پسرعمویم آدم شری است، اما باز هم چیزی نمی‌گفتند.

آن شب که من را کتک زد پر از نفرت شدم. از شدت عصبانیت و خشم خوابم نبرد. نقشه قتل را کشیدم. چون فکر می‌کردم این تنها راه نجاتم از این وضعیت است. حتی به این فکر کردم که بعد از قتل ممکن است دستگیر شوم و هر اتفاق دیگری بیفتد، اما تصمیم خود را گرفتم.
 
نیمه‌شب بود، با چاقو بالای سر همسرم رفتم و یک ضربه به او زدم و گفتم خسته‌ام کردی. از خواب پرید؛ با همه زورش به من حمله کرد و مرا دوباره کتک زد. دیگر نتوانستم تحمل کنم و ضربه بعدی را به گردنش زدم.

زن جوان در حالی که گریه می‌کرد، گفت: اگر بگویم پشیمان هستم دروغ گفتم؛ من خیلی اذیت شدم؛ بیش از 35 سال بود زجر می‌کشیدم و زجر‌هایی که کشیدم من را به این روز انداخت.

این در حالی است که پزشکی قانونی اعلام کرد علت مرگ مقتول پارگی شریان اصلی بدن در ناحیه گردن بوده که منجر به خونریزی شدیدی در این ناحیه شده است. همچنین علت پارگی رگ گردن نیز اصابت جسم برنده اعلام شد.

وقتی پدر و مادر مقتول در بازپرسی حاضر شدند، اعلام کردند درخواست قصاص دارند و حاضر به گذشت نیستند. به این ترتیب زن جوان به همراه مأموران در خانه حاضر شد و صحنه قتل را بازسازی کرد. با تکمیل تحقیقات متهم برای بیان آخرین دفاع در بازپرسی حاضر شد؛ او گفت: من از کرده خودم پشیمان نیستم؛ زندگی من با مرگ فرقی نداشت.
 
حالا هم که در زندان هستم با گذشته تغییری ایجاد نشده است. با اینکه اولیای دم از اقوام من هستند و من می‌دانم اگر کسی به فکر من بود و به ظلمی که به من می‌شد، فکر می‌کرد قبل از این حادثه کاری انجام می‌داد، اما درخواست دارم اگر برایشان امکان دارد من را ببخشند. من واقعا سختی زیادی می‌کشیدم.

بعد از گفته‌های متهم و با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و زن جوان به زودی پای میز محاکمه می‌رود.


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان