ماهان شبکه ایرانیان

قتل تازه‌عروس در انتقام یک توهم

لاله دستم را گاز گرفت و همین باعث شد واکنش نشان بدهم. من نمی‌خواستم او را بزنم، فقط می‌خواستم از او عکس بگیرم و بتوانم حال برادر و شوهرش را بگیرم.

قتل تازه‌عروس در انتقام یک توهم
 
مردی که برای گرفتن انتقام از دو هم‌مدرسه‌ای قدیمی‌اش یک زن را قربانی کرده است، به‌زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود. یک سال قبل مأموران پلیس باخبر شدند زنی به‌نام لاله در خانه‌اش به قتل رسیده است.
 
شوهر لاله به مأموران گفت: صبح برای رفتن به سر کار از خانه خارج شده و زمانی که برگشته، جسد همسرش را در خانه دیده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات مأموران در‌این‌باره آغاز شد. آن‌ها متوجه شدند لاله و شوهرش هیچ‌گونه دشمنی نداشتند. ضمن اینکه کسی که وارد خانه شده، یک آشنا بوده است؛ چرا‌که قفل در شکسته نشده و او به‌راحتی وارد خانه شده است. علاوه‌بر‌این چیزی از خانه سرقت نشده و همه‌چیز خیلی مرتب بود.

در‌حالی‌که مأموران تمرکز خود را روی پیداکردن یک آشنا گذاشته بودند، مشخص شد یک دوربین مداربسته در آن اطراف وجود دارد که ممکن است ورود و خروج افراد به خانه لاله را ضبط کرده باشد. با بررسی دوربین مشخص شد جوانی در روز حادثه و ساعاتی بعد از اینکه شوهر لاله از خانه بیرون رفته، وارد منزل او شده است.
 
وقتی مأموران چهره این مرد را به شوهر لاله نشان دادند، او هویت مرد را شناسایی کرد و گفت: در بچگی با او که ساسان نام دارد، هم‌کلاس بوده و از هم‌محلی‌های قدیمی‌اش است؛ اما سال‌هاست که با هم ارتباطی ندارند و به‌تازگی هم او را ندیده است.

به‌این‌ترتیب ساسان شناسایی و بازداشت شد. او در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و گفت: زمانی که بچه بودم، شوهر و برادر لاله به همه گفته بودند که به من تعرض کرده‌اند. هر وقت که کسی به من می‌رسید، این خاطره را تعریف می‌کرد.
 
من چند باری با آن‌ها صحبت کردم، اما فایده‌ای نداشت. این موضوع همیشه روی زندگی من سایه انداخته بود تا اینکه شوهر و برادر لاله از این محل رفتند. در زمان کودکی من، آن‌ها با هم دوست بودند و بعد امیر با خواهر یوسف ازدواج کرد و از این محله رفتند.
 
چند سال بعد آن‌ها برگشتند و من می‌ترسیدم دوباره حرف و حدیث‌ها شروع شود تا اینکه تصمیم گرفتم من هم کاری بکنم. به خانه لاله رفتم تا روسری از سرش بردارم و از او عکس بگیرم. می‌خواستم با این عکس با برادر و شوهر لاله مقابله کنم و اگر آن‌ها دوباره حرفی از تعرض به من زدند، عکس را منتشر کنم و آبروی‌شان را ببرم.

متهم در ادامه اعترافاتش گفت: روز حادثه با شاه‌کلید در خانه لاله را باز کردم. او در خانه تنها بود. به محض آنکه وارد خانه شدم، جیغ کشید. گفتم ساکت باش، با تو کاری ندارم. می‌خواستم از او عکس بگیرم، اما اجازه نداد و با من درگیر شد. فحاشی می‌کرد و جیغ می‌کشید. من هم او را زدم و درگیری بالا گرفت و در یک لحظه او را به قتل رساندم. بعد از خانه خارج شدم و فکر نمی‌کردم بازداشت شوم.

متهم گفت: لاله دستم را گاز گرفت و همین باعث شد واکنش نشان بدهم. من نمی‌خواستم او را بزنم، فقط می‌خواستم از او عکس بگیرم و بتوانم حال برادر و شوهرش را بگیرم.

بعد از گفته‌های متهم، شوهر و برادر لاله بازجویی شدند. آن‌ها ادعا‌های متهم را رد کردند و گفتند هرگز درباره تعرض به او چیزی نشنیده‌اند. امیر، شوهر لاله، گفت: من و یوسف، برادر لاله، در دبیرستان با هم آشنا شدیم و اصلا گفته‌های این مرد درباره اینکه در کودکی با هم دوست بودیم، درست نیست. بعد از پایان دوران دبیرستان من سربازی رفتم و بعد هم کاری برای خودم دست‌و‌پا کردم و با کمک پدرم خانه‌ای خریدم و بعد به خواستگاری خواهر یوسف رفتم.
 
لاله دختر بسیار خوبی بود و من از دوران دبیرستان عاشقش بودم. بعد که با هم ازدواج کردیم، چون برای خانه قسط و قرض داشتیم، آنجا را اجاره دادیم و یک جای کوچک‌تر در محله قدیمی اجاره کردیم و زندگی می‌کردیم که این اتفاق افتاد.
 
برادر لاله نیز گفت: من هیچ‌وقت با ساسان دوست نبودم و فقط دورادور او را می‌شناختم. اصلا نمی‌دانم حرف‌هایی که می‌زند، به چه دلیل است. من حتی از دیگران نشنیده‌ام که به او تعرض شده باشد و این گفته‌ها کاملا دروغ و اشتباه است.
 
او خواهر من را قربانی کرد و خانواده ما حاضر نیست از خونش بگذرد. خواهر من نوعروس بود، هنوز یک سال از ازدواجش نگذشته بود که این اتفاق افتاد. او تنها خواهر من بود. پدر و مادرم و امیر هیچ‌وقت ساسان را نمی‌بخشند. او به خاطر توهمات خودش وارد خانه خواهرم شده و می‌خواسته او و ما را بی‌حیثیت کند که خواهرم در برابرش مقاومت کرده است.

بازپرس برای تکمیل پرونده متهم را به پزشکی قانونی معرفی کرد و متخصصان نیز بعد از بررسی او اعلام کردند علائمی از پارانویا در او وجود دارد، اما رافع مسئولیت کیفری نیست و با توجه به اینکه متهم با انگیزه و نقشه قبلی وارد خانه مقتول شده است و بعد هم قصد داشته قتل را پنهان کند؛ بنابراین مسئول اعمال خودش است.

در ادامه صحنه قتل بازسازی شد و متهم برای بیان آخرین دفاعیات در برابر بازپرس حاضر شد. او گفت: من 33‌ساله هستم. از نوجوانی کار کردم و خیاط ماهری شدم. درآمد خوبی داشتم و زندگی‌ام هم روبه‌راه بود؛ اما آنچه در کودکی برایم اتفاق افتاد، همه زندگی‌ام را تحت تأثیر قرار داد و باعث شد تا دست به چنین کاری بزنم.
 
البته من قصد قتل نداشتم، فقط می‌خواستم یک عکس داشته باشم تا دیگران نتوانند پشت‌سر من صحبت کنند. وقتی به متهم گفته شد شوهر و برادر مقتول مسئله تعرض به او را رد کرده‌اند، گفت: من نمی‌توانم ادعایم را ثابت کنم. شاید آن‌ها تعرض نکرده‌اند؛ اما همه به من می‌گفتند آن‌ها درباره تو حرف‌هایی می‌زنند که باعث بی‌حیثیتی تو می‌شود.
 
مسئله‌ای که در کودکی برای من اتفاق افتاده بود، باعث شده بود که نتوانم پیشرفت کنم و عاشق شوم و ازدواج کنم. با‌این‌حال از کارم پشیمانم و درخواست بخشش دارم.

با پایان آخرین دفاعیات متهم در مرحله دادسرا، کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهم به‌زودی پای میز محاکمه می‌رود.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان