مشرق: محمد عطریانفر، از دستگیرشدگان فتنه 88 و عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی طی یادداشتی در شماره شنبه گذشته روزنامه آرمان ملی نوشته است:
"نقش چهرههای شاخص اصلاحطلب در چنین شرایط مصیبتباری (اشاره به شرایط روز کشور!) نقش سازمانی و تشکیلاتی نیست، چون تشکیلات قدرت شکلگیری ندارد و عموما نیروهای کلیدی اصلاحطلب با جامعه سخن میگویند و پیام ناراحتی خود را به جامعه منتقل میکنند؛ و میگویند، چون نظام سیاسی و نهادهای رسمی حقوق برابری برای ما قائل نیست و رقیب ما سهم معادلی برای ما در نظر نگرفته و نیروهای ما رد صلاحیت میشوند ما مجبور به سخن گفتن مستقیم با جامعه هستند -هستیم- و جامعه بر اساس وضعیت شاید برخی از پیامهای کاریزماتیک را دریافت کند و گوش خود را به سمت مطلوبات و نظر آن شخصیت جهت بدهد. " [1]*اگرچه عطریانفر تقلا کرده حرف اصلی خود را در لفافه بگوید، اما او باید به این سوال پاسخ دهد که منظورش از "دریافت پیامهای کاریزما از سوی جامعه و توجه مردم به این پیامها"! دقیقا چه بوده است؟!
زیرا این حرف به معنی تصویر کردن شرایط انقلاب برای کشور و اخذ موضع تشویقآمیز از سوی کسانی مثل عطریانفر است...
بله! کسانی از مردم در هر عصری و در هر حکومتی ممکن است به مانند آن افسانه اروپایی به صدای نیلبک کسی گوش بدهند و بسا که دچار آسیبهای فراوانی هم بشوند؛ و این وظیفه رجال و احزاب سیاسی است که از نیک و بد با جامعه حرف بزنند و خیر و شرّ را با مردم تبیین کنند!
اما شاهدیم که آقای عطریانفر به جای عمل به این وظیفه سیاسی خود و با اینکه به دلیل رأفت نظام در سال 88 نیز بیش از دیگران مدیون حکومت ولایت فقیه است؛ ولی ترجیح داده مثل دوستانش در هسته سخت اصلاحات به "فردای براندازی" بیاندیشد و به جای اینکه از راه صلاح و فلاح با جامعه سخن بگوید؛ در پشت چکش زنگ "صدای انقلاب"! قرار گیرد.
دقت شود وضعیت مصیبتباری که عطریانفر مدعی آنست! وضعیتی است که تماما ثمره ناکارآمدیهای دولت اصلاح طلبان و القائات آنها در زمینه سیاه نمایی از فضای کشور، بزرگنمایی از مشکلات و دور کردن راه حل معجزه گون "صندوق رأی" از پیش چشم مردم است.
جالب است که امثال عطریانفر به جای اینکه در مقطع کنونی از مردم عذرخواهی کنند؛ تلویحا از مقولاتی مثل انقلاب و اغتشاش خیابانی (که ثمره گوش دادن به حرف انسانهای نانجیب است) سخن میگویند و نقش خود در قبال وضع موجود را نیز تکذیب میکنند!