رویداد آئینی و سنتی «خون بس»، از رویدادهای سنتی برخی از طوایف استان های جنوبی و غربی ایران است که طرفدارانش خواستار ثبت آن در فهرست میراث معنوی و فرهنگی ایران شده اند. قرار گرفتن رویداد «خون بس» در فهرست میراث معنوی و ناملموس کشور از 8 سال پیش تا کنون مطرح شده است. این درخواست از طرف استان کهکیلویه و بویراحمد مطرح شد که رد شد.
لرستانی ها و چهار محالی ها و اهالی استان فارس نیز قبلا خواستار ثبت رویداد «خون بس» شده بودند. مسئولان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که اکنون به وزارت خانه تبدیل شده است، ثبت خون بس را به دلیل ضدیت با حقوق بشر و حقوق زنان، رد کرده بودند. دوباره در خبرها آمده است که پرونده ثبت خون بس، در دستور کار قرار گرفته و با واکنش های بسیاری همراه شده است. مدیرکل وقت آثار سازمان میراث فرهنگی در سال 1392 گفته بود که رویداد «خون بس»، مباحث ضد حقوق بشر دارد.
کنوانسیون ثبت میراث معنوی، به مواردی که مغایر حقوق بشر و میراثی که مورد افتخار بشر نیست، توجه ندارد. لذا، رویداد «خون بس»، ارزش های برجسته و با اهمیت ندارد که بخواهد ثبت ملی داشته باشد. در رویداد «خون بس»، حقوق برخی از انسان ها پایمال شد. چیزی برای ثبت ملی و افتخار ایرانیان ندارد. قبلا گفته شده که اگر به جای اینکه 4 استانی که در بالا نام بردیم، 31 استان کشور هم درخواست بدهند، امکان رای آوردن این پرونده ضعیف است.
از طرفی، «خون بس»، مغایر حقوق زنان و حقوق بشر است. رئیس دادگستری شوش استان فارس، با انتشار فراخوانی، درخواست ثبت ملی 2 اثر اجتماعی فصل و خون بس در فهرست میراث معنوی کشور داده که بازتاب های زیادی داشت.
در پی انتشار درخواست رئیس دادگستری شوش، شماری از زنان، هشتگ: #من_فصیله_نمیشوم و #من_خون_بس_نمیشوم را در شبکه های اجتماعی مطرح کرده و مخالفت خودرا با این طرح ضد حقوق بشری و ضد زنان مطرح کردند. موسسه NGO آوای زنان ریحانه اهواز نیز با ارسال نامه ای به قوه قضاییه، خواستار توقف روند ثبت پرونده «خون بس» در فهرست میراث معنوی و ناملموس ایران شد.
شورای ملی ثبت میراث فرهنگی ناملموس ایران نیز اخیرا اعلام کرده طبق قانون الحاق ایران به کنوانسیون حراست از میراث فرهنگی ناملموس وبا توجه به رویه کارشناسی شورا، برنامه ثبت «خون بس» در دستور کار این شورا در سال 99 قرار ندارد. شورای ملی گفته بود که این موضوع، با حقوق زنان ایران، در تضاد است.
داستان «خون بس» چیست که صدای زنان و مدافعان حقوق بشر و عاشقان میراث فرهنگی پر افتخار را درآورده است؟ فصل یا خون بس، یک رسم است. در استان های لرستان، چهارمحال، فارس و کهکیلویه و بویر احمد که از مقصدهای گردشگری تاریخی و طبیعی فوق العاده ایران با مردمان خونگرم و صنایع دستی با ارزش و سوغات خوشمزه است. در این رسم که در میان برخی طایفه ها وجود دارد، برای پایان یک نزاع خونین، از فصل یا خون بس به عنوان دیه استفاده می شود.
در «خونبس»، «خونصلح» یا در خوزستان «فصلیه»، برای آنکه نقطه پایان بر قتل و انتقام گذاشته شود؛ زنی از طایفه قاتل به عقد مردی از طایفه مقتول درمیآید تا درگیری و انتقام پایان یابد و صلح برقرار شود. اما در این میان زنی که به خانواده مقتول رفته است سرنوشت تلخی خواهد داشت. دخترانی که به «خونبس» داده میشوند قربانی خطای مردان طایفه میشوند. آنها در تمام زندگی توسط اقوام و خانواده شوهر تحقیر و سرخورده میشوند و به زندگی ناراحت کننده ای ادامه می دهند که حتی قادر به خاتمه دادن به آن نیز نیستند. دختری که به «خونبس» داده میشود حق طلاق ندارد و باید تحت هر شرایطی در زندگی باقی بماند.
اینکه چرا در قرن بیست و یکم با وجود هزاران میراث معنوی و فرهنگی و ملموس و ناملوس در استان های 4 گانه فوق الذکر، چنین رسم غلط، غیر شرعی، غیر اخلاقی و غیر انسانی، رایج است و مروجان این رویه ضد بشری و ضد عقلانی، خواستار ثبت ملی آن و افتخار به آن شده اند، جای شگفتی و تعجب و حیرت دارد! به هر حال از ایران در جامعه گذار از سنت به پسا مدرن، هر از گاهی چنین اخبار و درخواست هایی از جای جای این سرزمین اهورایی در عصر مدرن شنیده می شود.
تحلیل عجیب رئیس دادگستری شوش برای ثبت ملی خون بس این بود که «خونبس» در حالتهای استثنایی ممکن بود مشکل اجتماعی ایجاد کند، و همیشه هم اینطور نبود که زندگی زن نابود شود که بگویند مساله حقوقبشری است، اصلا 70 تا 80 سال پیش کدام یکی از افراد با انتخاب خود ازدواج میکرد! این سنت در زمان باستان نیز ریشه دارد و یکی از صلحهای معروف «صلح هیتا» (یکی از پادشاهان عیلام) بوده که منتسب به شهر شوش است. میراث فرهنگی مشکلی در این زمینه ندارد و قول همکاری دادند و خودشان راغب هستند و همکاری خیلی خوبی بین دو طرف وجود دارد.
خلاصه، هر دم از این باغ بری میرسد .. . خیلی جدی نگیرید!