گروه سیاست فردا: رئیس جمهور کارهای نیست و بود و نبود نهاد ریاست جمهوری فرقی ندارد. این خلاصه کلام اصلاحطلبان در روزها و هفتههای اخیر است. حرفی که هر یک از فعالان و تئوریسینهای این جریان به نوعی کادوپیچ کرده و تحویلمان میدهد. یکی مثل عبدس عبدی از حذف رئیس جمهور و جایگزینی نخست وزیر میگوید و تاکید میکند که لازم نیست نخست وزیر را چهار سال تحمل کرد و هر یک ماه هم میتوان تغییر داد! سعید حجاریان اما ادبیاتی دیگری را به کار میگیرد تا همان حرف عبدی را تکرار کند. او با تاکید بر اینکه «کشور ما جمهوری است» میگوید «پس از حذف پست ریاستجمهوری همه خواهند پرسید این چه جمهوری است که رییسجمهوری ندارد؟!». بیان حرف، اما به معنی مخالفت با عبدی نیست، زیرا خیلی زود پیشنهاد میدهد که «در انتخابات آتی فقط یک نامزد ازسوی شورای نگهبان برای تصدی سمت ریاستجمهوری معرفی و تأیید شود. به این ترتیب اولا احزاب و نیروهای سیاسی تکلیف کار خود را پیش از موعد میدانند. ثانیا مردم سود و زیان ورود یا عدم ورود به انتخابات را دقیقتر محاسبه میکنند. ثالثا دعوایی میان نهاد اجرایی و نظارتی پدید نخواهد آمد، وانگهی در مصرف صندوق صرفهجویی میشود. رابعا در تولیدات سمعی و بصری و متنی صرفهجویی میشود و خبری از برنامه تلویزیونی و ستاد انتخاباتی و پوستر و... نخواهد بود.»
هدف از این همه کنایه زنی به وجود دموکراسی در کشور، آزادی و عادلانه بودن انتخابات و کارآمدی نهاد ریاست جمهوری چندان پنهان نیست، اما باید دید که آقایان اصلاح طلب در القا نظرات خود درباره این موضوعات به افکار عمومی چقدر موفق خواهند بود.
بیژن مقدم، فعال سیاسی اصولگرا در گفتگو با خبرنگار «فردا» گفت: «نکته اساسی و مهم این است که بحث کردن درباره ساختارها و قانون اساسی بلااشکال است. حتی باید مرتبا به آن فکر کرد، زیرا قانون اساسی ما سالها قبل نوشته شده و اکنون ممکن است که نقدهایی به آن وارد باشد. کمااینکه در ابتدای انقلاب تغییر قانون اساسی در دستور کارقرار گرفت و مرکزی برای بررسی و تغییر آن ایجاد شد لذا اکنون دیگر مکانیسم بازنگری در قانون اساسی موجود و معتبر است؛ بنابراین اگر کسی بگوید که داشتن نخست وزیر داشتن بهتر از رئیس جمهور است، فراتر از خطوط قرمز صحبت نکرده و میتوان موضوع را بررسی کرد».
وی افزود: «مسئله قابل توجه دیگر، اما این است که اگر بیان این مطلب با هدف و توجه به منافع آنی یک جریان سیاسی باشد، دیگر نمیتوان به آن پیشنهاد روی خوش نشان داد. تغییر قانون اساسی و ساختار سیاسی کشور باید مبتنی بر منافع ملی باشد نه منافع حزبی و جریانی. اینطور نمیشود که اگر دیدیم در انتخابات بعدی برنده نیستیم، بگویم که ساختار را بهم بزنید!»
مقدم با اشاره به اینکه «قبلا هم نخست وزیر داشتهایم» گفت: «ما این تجربه را داشته و شاهد تنشهایی که بین نخست وزیر و رئیس جمهور تشریفاتی ایجاد میشد نیز بودیم. اکنون باید از تجارب گذشته استفاده کرده و ببینیم که اگر دنبال تغییر ساختار هستیم دقیقا چه میخواهیم. مثلا اینکه نخست وزیر را مجلس انتخاب کند؟ رئیس جمهور چقدر اختیار داشته باشد؟ و... اگر پیشنهاداتی در رابطه با تغییر ساختار وجود دارد حتما باید مورد بررسی قرار بگیرد، سمینار برگزار شد و افراد دیدگاههای خود را بگویند. مکانیسم این کار نیز مشخص است و اگر نتیجه بررسیها تغییر ساختار بود باید به آن سمت رفت و هیچ اشکالی ندارد، اما اگر این پیشنهادات منشا جناحی داشته باشد، حرف دیگری است.»
این فعال سیاسی اصولگرا اظهارات اخیر عباس عبدی و سعید حجاریان درباره انتخاب نخست وزیر یا رئیس جمهور یک ساله را نوعی جنجال سازی رسانهای توصیف کرد و گفت: «مشکل این جریان این است که تکلیفشان با خودشان روشن نیست. به این معنا که در یک مقطعی تمام حیثیت، توان و انرژی مادی و معنوی خود را صرف پیروزی در انتخابات ریاست جمهوی میکند، اما بعد که برنده شدند و به پایان دوره ریاست جمهوری نزدیک شدیم، میگویند که ریئس جمهور کارهای نیست. باید از آنها پرسید که اگر رئیس جمهور کارهای نیست پس چرا این قدر برای پیروزی در انتخابات حرص زدید و خون به جگر خودتان و دیگران کردید؟! این حرفها و رویکردها تناقض دارد. نمیتوان که آقای خاتمی را رئیسجمهور کرد و بعد گفت که رئیس جمهور صرف یک تدارکاتچی است! زیرا اگر قرار به انتخاب یک تدارکاتچی بود این همه هزینه نمیشد.»
مقدم ادامه داد: «بیان این حرفها بیشتر یک بازی سیاسی است. آقایان بگویند که اگر رئیس جمهوری اختیار ندارد پس چرا میخواهند که در انتخابات ریاست جمهور شرکت کرده و پیروز شوند؟! قانون اساسی، اختیارات رئیسی جمهور، رویه ها، تعاملات رئیس جمهور با سایر نهادها و قوا... همه مشخص است. با وجود همه اینها تلاش میکنند که پیروز شوند، اما در عین حال میگویند که رئیس جمهور کارهای نیست. برای همین نمیتوان نسبت به این اظهارات خوشبین بود.
این فعال سیاسی اصولگرا در پاسخ به اینکه اصلاح طلبان با بیان این اظهارات موفق میشوند که به جامعه و افکار عمومی القا کنند که دموکراسی در کشور حاکم نیست و نهاد ریاست جمهوری کارآمدی لازم را ندارد؟ گفت: «مساله این است که اینها ساختار موجود که مبتنی بر قانون اساسی است را قبول ندارد و نمیتوانند که آن را بهم بزنند بنابراین با بیان اینگونه مطالب تلاش میکنند که شبهه ایجاد کنند. این درحالی است که خود اینها از ابتدای انقلاب و از زمان نوشتن قانون اساسی گرفته تا بعدها در وزرات و ... حضور داشته و سمتهایی را به عهده داشتاند. این حرفها همه ناشی از بازیهای سیاسی در آستانه انتخابات است. در آستانه هر انتخاباتی چند کلید واژه را انتخاب کرده و روی آن کار میکنند شاید جواب دهد. در صوتی که اگر واقعا منظور تغییر و اصلاح قانون اساسی باشد، مسیر و مکانیسم آن مشخص است.»