شانزدهم مارس ١٩٢٩ میلادی، رابرت گدارد، فیزیکدان برجسته آمریکایی نخستین موشک سوخت مایع جهان را با موفقیت آزمایش کرد. گدارد یک مخترع پرکار بود، اما موشک سوخت مایع بیشک مهمترین دستاورد او به شمار میرفت، هرچند در ابتدای امر محصول او از سوی کسی جدی گرفته نشد.
موشکهای گدارد در نخستین آزمایشها به زحمت ارتفاع ١٠٠متر را پشتسر میگذاشتند و او با مرارت بسیار و رفتن زیر بار قرضهای سنگین بالاخره موفق شد این میزان را به حدود ٥٠٠متر برساند. تازه از اینجا به بعد بود که محافل علمی و دولتی حاضر شدند به حرفهای این دانشمند سختکوش گوش کنند، اما دیگر خیلی دیر شده بود و با مرگ گدارد پروژه موشک سوخت مایع به محاق فراموشی سپرده شد.
اما همزمان با تلاشهای گدارد و درست در آنسوی آتلانتیک، دانشمندان آلمانی با سرعتی غیرقابل باور پروژه موشک سوخت مایع را پیش میبردند، چه آنکه دولت آلمان نازی روی کارکرد نظامی این دستاورد علمی، حسابی ویژه باز کرده بود.
تلاش نازیها برای استفاده از ایدهای که نخستینبار ذهن رابرت گدارد را قلقلک داده بود، ٧٦سال پیش درچنین روزی نتیجه داد و آنها نخستین موشکهای حاوی مواد منفجره که نام «V-١» را روی خود داشتند، به سمت لندن شلیک کردند. نخستین نسل موشکهای جنگی با الهام از فیزیک هواپیما دارای دم و بال بودند، با این تفاوت که دیگر هدایتگری به اسم خلبان را درون خود نداشتند و میتوانستند بیدغدغه و بدون ترس از شلیکهای پیاپی ضدهواییها تا خود هدف پرواز کنند.
«V-١»های آلمانی با سرعتی معادل ٦٥٠کیلومتر بر ساعت، فاصله ٢٥٠کیلومتری تا پایتخت انگلستان را پیموده و کلاهک ٨٥٠کیلوگرمی خود را بر سر اهداف از پیش تعیینشده آوار میکردند. البته ناگفته پیداست که موشکهای فوق از دقت موشکهای امروزی برخوردار نبودند و در هنگام شلیک تنها باید روی فرود آنها در محدودهای چند ١٠کیلومتری از هدف حساب میشد، درحالی که هواپیماهای انگلیسی تازه راه مقابله با «V-١»ها را یافته بودند، دانشمندان آلمانی از جدیدترین دستاورد خود یعنی موشک بالستیک «V-٢» پردهبرداری کردند.
به عقیده پژوهشگران تاریخ جنگ جهانی دوم، اگر نیروهای هوایی نازیها کمی زودتر به «V-٢»ها دست مییافت، نتیجه نهایی جنگ احتمالا چیز دیگری میبود. اما با وجود این، «V-٢»ها در عین ورود دیرهنگام به صحنه نبرد، عملکرد مرگباری از خود به نمایش گذاشتند و در همان هفتههای نخستین همه طرفهای درگیر را به اهمیت موشکهای بالستیک در جهان آینده واقف کردند، تا جایی که در همان هفتههای نخست تسلیم آلمان، آمریکاییها همه کارهای خود را رها کرده و به شناسایی دانشمندان صنعت موشکی آلمان نازی همت گماشتند.
آنها با به خدمتگرفتن این افراد و خصوصا ورنر فون بروان، پدر صنایع موشکی آلمان، عقبماندگی خود در این عرصه را به سرعت جبران کرده و در مدتی کوتاه از دیگر رقبای خود نظیر اتحاد جماهیر شوری، انگلستان و فرانسه جلو زدند.