خبرگزاری تسنیم: هشتمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان عدم تعهد یازدهم مرداد ماه سال 1365 و در بحبوحه جنگ ایران و عراق در هراره پایتخت زیمباوه برگزار شد. این اجلاس یکی از پاتوقهای دولتهای حامی صدام بود تا علیه ایران مواضعی اتخاذ و بیانیهای صادر کنند.
آن سال جو تبلیغاتی علیه ایران به شدت افزایش پیدا کرده بود و حامیان صدام ایران را جنگطلب و مخالف صلح معرفی میکردند. اجلاس سران عدم تعهد فرصتی بود تا جمهوری اسلامی ایران مواضع خود را بیان و از آن دفاع کند. این مهمترین فرصتی بود که ایران میتوانست در آن سال از آن استفاده کند.
از این رو جمهوری اسلامی ایران برای نخستین بار در سطح ریاستجمهوری در اجلاس سران عدم تعهد شرکت کرد. رئیسجمهور ایران در این اجلاس مواضع انقلاب را به نحو عملی، صریح و ملموس و قابل اجرا برای جنبش عدم تعهد تشریح کرد. او همچنین در دیدارهای دوجانبه و حاشیهای و همچنین گفتگوهای رسانهای به بیان واقعیتهای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی پرداخت و در خصوص بهبود روابط کشورهای عضو و مسائل مهم جهان سخن گفت.
حامیان صدام ایران را جنگطلب و مخالف صلح معرفی میکردند. اجلاس سران عدم تعهد فرصتی بود تا جمهوری اسلامی ایران مواضع خود را بیان و از آن دفاع کند.
** ضدآمریکاییتر از چپها و علیه شوروی
آیتالله خامنهای سخنرانی خود را با آیهای از قرآن شروع کرد که سران کشورهای عربی از لحن عربی خواندن قرآن ایشان حیرتزده شدند و سپس سخنرانی به جایی رسید که نمایندگان کشورهای کمونیست در این اجلاس هم تحت تاثیر صحبتهای آیتالله خامنهای قرار گرفتند.
رئیسجمهور وقت ایران در سخنان خود در جمع سران این جنبش، ضعف اراده در رهبران، ترس از رویارویی صریح با استکبار، تکیه بر کمک قدرتها، باور نداشتن قدرت مردم و تکیه نکردن به آنها را مایههای اصلی انفعال و ضعف کشورهای جهان سوم و کمک اصلی به توسعه قدرت استکبار دانسته و نفس به وجود آمدن جنبش عدم تعهد را عصیان و طغیان کشورهای مستقل جهان سوم علیه نظام سلطه عنوان کرد.
رهبر انقلاب: سخنرانى من صددرصد ضد آمریکایى و ضد استکبارى بود... با همان صراحت و شدت، به تجاوز شوروى به افغانستان حمله کردم. اینها مبهوت مانده بودند! یکى از همان رؤساى جمهور چپ به من گفت، تنها غیرمتعهد در این کنفرانس، ایران است.
رهبر انقلاب اسلامی در بیاناتی که دوازدهم آبانماه سال 1380 در دیدار با جوانان استان اصفهان داشتند، با اشارهای به سخنرانی خود در هشتمین اجلاس سران جنبش عدمتعهد گفتند: «من در زمان ریاست جمهورى، در کنفرانس غیرمتعهدها در زیمبابوه شرکت کردم. کنفرانس غیرمتعهدها عمدتاً در اختیار چپها بود، البته دولتهاى متمایل به غرب و آمریکا هم در آنجا بودند؛ اما کارگردان عمده، یکى رابرت موگابه و دیگرى فیدل کاسترو بود ــ که اینها چپ بودند ــ بقیه رؤساى جمهورِ چپ دنیا هم که طرفدار شوروى بودند، حضور داشتند و عمده کارگردانى در دست اینها بود.
من رفتم در آنجا سخنرانى کردم. سخنرانى من صددرصد ضد آمریکایى و ضد استکبارى بود. حقایق انقلاب، حقایق کشور، جرایم آمریکا، جرایم علیه ملت ایران، مسائل مربوط به جنگ تحمیلى و امثال اینها را گفتم. بعد با همان صراحت و شدت، به تجاوز شوروى به افغانستان حمله کردم. اینها مبهوت مانده بودند! یکى از همان رؤساى جمهور چپ به من گفت، تنها غیرمتعهد در این کنفرانس، ایران است. ببینید؛ نظام اسلامى در ابعاد جهانى، اینطور اهمیت و جلوه پیدا مىکند و حتى دشمنانش مجبور مىشوند به آن احترام کنند.»
نطق آیتالله خامنهای در این اجلاس، نقطه اوج تلاش ایران برای تحقق اصول اولیه نهضت نیز به شمار میرود.
** علیه جارچیهای صدام
اگرچه در آن کنفرانس 13 کشور حامی عراق (عربستان سعودی، کویت، مصر، اردن، مراکش، بحرین، امارات، یمن شمالی و...) مشخصاً علیه ایران موضع گرفتند، اما بازتاب رسانهای سخنان آیتالله خامنهای موجب شد جو تبلیغاتی علیه انقلاب اسلامی مردم ایران را تا حدودی از میان بردارد. حتی سخنان ایشان موجب شد، برخی از کشورها که علیه ایران موضع میگرفتند، اقدام به سکوت کنند. انجام دو عملیات پیروز کربلای 2 و 3 در مناطق حاج عمران و اسکلههای نفتی البکر و الامیه نیز به تقویت اثرگذاری سخنان آیتالله خامنهای کمک کرد. صدام نیز اگرچه در آن اجلاس حضور نداشت، اما حامیانی داشت که نقش جارچی و تبلیغاتچی برای او ایفا میکردند.
دولتهای حامی صدام تلاش داشتند، ایران را مخالف صلح و جنگطلب معرفی کنند. از این رو آنها تنها خواستار پایان جنگ از طریق مذاکره بودند. اما آیتالله خامنهای در سخنان خود گفت: «صلح به طور کلی و به ویژه برای منطقه حساس ما یک انتخاب نیست، یک ضرورت حیاتی است. ما چارهای جز این نداریم که با مجازات قطعی رژیم متجاوز، جنگافروز و باجگیر عراق، برقراری و استحکام چنین صلحی را در منطقه تضمین کنیم.»
** گریز سران عدم تعهدها از یک مسئولیت تاریخی
در بیانیه پایانی اجلاس سران، بندهای 146 تا 148 به جنگ ایران و عراق اختصاص یافته بود. در بند 146 روسای کشورها بر اصل عدم استفاده از زور در روابط بینالمللی در رابطه با جنگ ایران و عراق تاکید کردند.
در بند 147 از آغاز و ادامه خصومتها بین دو کشور که هر دو از اعضای مهم جنبش عدم تعهد هستند، ابراز نگرانی عمیق شد و در بند 148 سران کشورها یک بار دیگر از جمهوری اسلامی ایران و عراق خواستند تا خصومتهای خود را به منظور اجتناب از خسارتهای مالی و تلفات جانی خاتمه دهند.
سران کشورهای عدم تعهد یک بار دیگر خود را متعهد کردند که برای خاتمه سریع این درگیری وحشتناک کوشش کنند. ایران در واکنش به بیانیه جنبش، اعلام کرد که در این بیانیه به مسئولیت عراق در آغاز و ادامه جنگ اشاره نشده و به عنوان مسئول این جنایت بزرگ بینالمللی محکوم نشده است، دعوت به اتخاذ سیاست مماشات با متجاوز در شأن جنبش عدم تعهد نیست، به نقض مقررات متعدد بینالمللی از جانب عراق از جمله کاربرد مکرر سلاح شیمیایی اشارهای نشده است و بیانیه کمیته سیاسی بههیچوجه بیانگر واقعیت جنگ نیست و بنابراین از نظر جمهوری اسلامی ایران قابل پذیرش نمیباشد.
صدام اگرچه در آن اجلاس حضور نداشت، اما حامیانی داشت که نقش جارچی و تبلیغاتچی برای او ایفا میکردند. دولتهای حامی صدام تلاش داشتند، ایران را مخالف صلح و جنگطلب معرفی کنند. از این رو آنها تنها خواستار پایان جنگ از طریق مذاکره بودند.
ایران و عراق هر دو عضو جنبش عدم تعهد بودند و توقع آن میرفت که با وقوع جنگ بین این دو کشور، سازمان عدم تعهد مهمترین نقش را برای ترک عادلانه مخاصمه ایفا کند و تلاش خود را برای رفع تجاوز بهکار ببرد؛ اما سایه سلطه آمریکا بر جهان، این سازمان را هم در برگرفته بود و اجازه تصمیمگیری و میانجیگری موثر را به آن نمی داد.
هرچند تشکیل «کمیته حسن نیت» در جنبش عدم تعهد تمایل باطنی اعضای آن را برای فیصله یافتن جنگ نشان میداد، اما مخالفتهای عراق که در سالهای اول جنگ در موضع برتری قرار داشت، کار آن را بینتیجه گذاشت. سکوت سنگینی که پس از آن بر جنبش عدم تعهد حکمفرما شد، در حقیقت اعلام ناکارآمدی و پایان دوران درخشان این جنبش بود.
هرچند جنبش هم برای این سکوت خود توجیهاتی داشت، چنانکه مثلا میگفتند عدم سکوت، اهداف جنبش را تحتالشعاع قرار میدهد یا اینکه جنبش را به صحنه مانور قدرتهای بزرگ وارد میسازد، اما همه اینها بهانهای برای گریز از یک مسئولیت تاریخی بزرگ بود. بیانیه هشتمین اجلاس سران عدم تعهد در حراره، نواقص حقوقی فراوانی داشت و ایران با گله از کاستیهای آن، خواستار واقعبینی بیشتر اعضای جنبش شد.