ماهان شبکه ایرانیان

تسویه حساب خونین با مرد بدهکار

اما دقایقی بعد هادی موفق شد از کارگاه فرار کند و بهزاد هم با خودرواش او را تعقیب کرد و در نهایت هم هادی را زیر گرفت. بعد هم خودروی هادی را به ملایر بردیم و آتش زدیم تا راز مرگش افشا نشود.

تسویه حساب خونین با مرد بدهکار
 
مرد طلبکار وقتی نتوانسته بود پولش را از مرد بدهکار وصول کند، او را با خودرو زیر گرفت، اما با افشای راز این جنایت سرانجام با همدستانش در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند.
 
رسیدگی به این پرونده از 2 سال قبل با گزارش مرگ مشکوک مردی 32 ساله به نام هادی در یکی از بیمارستان‌های استان تهران آغاز شد. مأموران پس از حضور در بیمارستان و تحقیقات اولیه متوجه شدند که هادی بر اثر تصادف با یک خودرو در جاده پاکدشت به شدت مجروح شده و پس از انتقال به بیمارستان جان باخته است.

با بررسی‌های صورت گرفته توسط کارشناسان راهنمایی و رانندگی مشخص شد که تصادف عمدی بوده است. از این رو پلیس دایره بررسی‌هایش را گسترش داد و به سراغ دوستان هادی رفت و در بازجویی از آن‌ها راز قتل هادی هویدا شد.

دوستان مقتول در اظهاراتشان عنوان کردند: هادی به صاحب یک کارگاه تولیدی در حاشیه پاکدشت مبلغی پول بدهکار بود و، چون قادر به پرداخت آن نبود، بهزاد او را عمدی با خودرو زیر گرفت.

پس از نظریه کارشناسان راهنمایی و رانندگی و همینطور اظهارات دوستان هادی، پلیس به سراغ بهزاد رفت و او را بازداشت کرد. وی در توضیح به مأموران گفت: من کارگاهی اجاره‌ای در پاکدشت دارم و چندین کارگر هم در این کارگاه کار می‌کنند.
 
هادی را از مدت‌ها قبل می‌شناختم و با او هیچ خصومتی هم نداشتم و حتی باهم کار می‌کردیم. اما چند ماهی بود که او 60 میلیون تومان به من بدهکار بود و طلبش را پرداخت نمی‌کرد. به همین خاطر از کارگران کارگاهم خواستم تا او را به کارگاه بیاورند تا بتوانم پولم را از او بگیرم، ولی هادی پس از رسیدن به کارگاه فرار کرد و من هم با خودروام به دنبالش رفتم که ناخواسته به ماشینم خورد و مجروح شد.
 
به دنبال اعتراف‌های متهم و بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست وی به اتهام آدم ربایی و قتل عمد صادر شد و 3 کارگر اجیر شده کارگاه نیز به اتهام آدم‌ربایی بازداشت شدند و در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به دفاع از خود پرداختند.

اظهارات متفاوت متهم اصلی در دادگاه
در ابتدای جلسه پدر و مادر هادی از طرف خود و نوه صغیرشان درخواست قصاص کردند.

پدر مقتول به جایگاه رفت و گفت: روز حادثه هادی در تماس با ما عنوان کرد که بهزاد او را دزدیده بود که موفق شده از دستش فرار کند، اما چند ساعت بعد از بیمارستان تماس گرفتند و گفتند که پسرم تصادف کرده است. من شک ندارم که بهزاد پسرم را به عمد کشته است.

در ادامه متهم ردیف اول پرونده با رد اتهام قتل عمد و آدم‌ربایی به قضات گفت: روز حادثه در خانه‌ام خواب بودم که صاحب ملک کارگاه در تماس با من عنوان کرد که حال یکی از کارگرهایت خیلی بد شده و باید خودم را به کارگاه برسانم.
 
وقتی رسیدم، کارگرم حالش خوب نبود و با التماس از من خواست تا او را به بیمارستان برسانم و من هم او را سوار خودروام کردم، اما چون پول زیادی در کارت بانکی‌ام نداشتم، از کارگرم خواستم تا به خانه‌شان برویم و دفترچه بیمه‌اش را برداریم.
 
در حاشیه جاده هادی را دیدم که منتظر تاکسی ایستاده بود می‌خواستم از قسمت دوربرگردان جاده با دنده عقب مسیرم را عوض کنم که گوشه گلگیر ماشینم به هادی خورد، اما اصلاً سرعت به حدی نبود که باعث مرگ او شود.
 
پس از بهزاد، کارگران کارگاه او یک به یک در جایگاه ایستادند و عنوان کردند: بهزاد و هادی با هم اختلاف مالی داشتند و آن روز بهزاد از ما خواست تا هادی را برباییم و به کارگاه بیاوریم تا او بتواند طلبش را وصول کند.
 
اما دقایقی بعد هادی موفق شد از کارگاه فرار کند و بهزاد هم با خودرواش او را تعقیب کرد و در نهایت هم هادی را زیر گرفت. بعد هم خودروی هادی را به ملایر بردیم و آتش زدیم تا راز مرگش افشا نشود.

احکام صادره
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و بهزاد را به خاطر قتل عمد به قصاص و به خاطر آدم‌ربایی به 10 سال زندان محکوم کردند. یکی از کارگران او به 10 سال زندان و دیگری به خاطر معاونت در آدم‌ربایی به 5 سال حبس و متهم ردیف چهارم نیز به خاطر تخریب عمدی خودروی قربانی به 3 سال زندان محکوم شدند.
 
اما متهمان به حکم صادره اعتراض کردند و با درخواست فرجام خواهی، پرونده برای رسیدگی بیشتر به دیوان عالی کشور فرستاده شد تا قضات دیوان بار دیگر پرونده را مورد بررسی قرار دهند.
 
منبع: روزنامه ایران
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان