مردی که 33 سال قبل زنی را در جریان یک سرقت به قتل رسانده بود، با حکم دادگاه به قصاص محکوم شد. متهم در سال 66 زمانی که 18ساله بود، به طمع سرقت به خانه زنی رفته و با ضربات متعدد چاقو او را به قتل رسانده بود.
مأموران پلیس سال 97 مردی میانسال را مقابل یک آژانس دیدند و به او مشکوک شدند. زمانی که مأموران به این مرد نزدیک شدند، رفتار عجیبش باعث شد تا پلیس او را بازداشت کند و بعد از استعلام مشخصات او مشخص شد این مرد 33 سال قبل زنی را به قتل رسانده است.
فریدون که حالا میانسال است، بدون اینکه مقاومت کند، به قتل اعتراف کرد و گفت: من زمانی که 18ساله بودم، زنی را با چاقو زدم و فرار کردم. من به خاطر فقر این کار را کردم.
مأموران گفتههای این مرد را بررسی کردند و با توجه به اینکه مدتزمان زیادی از قتل گذشته بود، تحقیقات ویژهای در این زمینه آغاز شد. کارآگاهان در مرحله ابتدایی تحقیقات خود متوجه شدند شهریور سال 1366، پیرزنی حدودا 70ساله در محل زندگیاش به قتل رسیده و پرونده آن جنایت همچنان در اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ باز است.
در بررسی اظهارات خانواده مقتول مشخص شد او در زمان حیات با خانواده پسرش زندگی میکرده و در زمان وقوع جنایت درحالیکه نوه چهارسالهاش خواب بوده، به دست قاتل از پا درآمده است.
پسر این پیرزن که پس از مرگ مادرش محل زندگی خود را تغییر داده بود، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: سال 1366 من بههمراه مادر و خانوادهام زندگی میکردیم. شهریور 1366 قصد داشتم همراه همسرم برای شرکت در مراسم ترحیم یکی از بستگان به شهرستان بروم و در این مسافرت یکروزه دختر چهارسالهام را نزد مادرم گذاشتم؛ اما پس از بازگشت از مسافرت با جسد خونآلود مادرم که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود.
روبهرو شدم.
کارآگاهان در ادامه رسیدگی به پرونده، اطلاع پیدا کردند خواهر فریدون که اکنون 46 سال دارد، در سال 1366 در همسایگی مقتول زندگی میکرده و دقیقا پس از گذشت چند ماه از زمان وقوع جنایت، اقدام به جابهجایی محل زندگی خود و خانوادهاش کرده است.
با شناسایی محل سکونت خواهر فریدون، تحقیقات از او و خانوادهاش برای شناسایی محل سکونت فریدون در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت؛ اما آنها مدعی بیاطلاعی از او بودند تا اینکه بالاخره فریدون دستگیر شد.
متهم درباره علت قتل گفت: من در یک خانواده فقیر زندگی میکردم و هیچ پولی نداشتیم. یک روز پدرم با من بحث کرد و من را از خانه بیرون انداخت. خیلی ناراحت شدم. حالم بد بود. به خانه خواهرم رفتم و مدتی در آنجا بودم، تا اینکه روز حادثه خواهرم در خانه نبود.
من مقابل در منزل نشسته بودم که دیدم پیرزنی در حیاط خانه روبهرویی در حال غذادادن به بزش است. وسوسه شدم که دزدی کنم. وارد خانه پیرزن شدم؛ اما آن زن من را دید و داد و فریاد کرد. خیلی ترسیدم. آن زن که دید من ترسیدهام، به سمتم حمله کرد و من را زد تا از خانه به بیرون پرت کند.
وقتی زن من را هل داد، به زمین افتادم و در همان لحظه کنار دستم یک چاقو دیدم. آن را برداشتم و به سمت زن حمله کردم. او را با چاقو زدم. زن فریاد زد و از همسایهها کمک خواست. از ترس اینکه کسی من را ببیند، او را به داخل خانه بردم و چند ضربه دیگر هم زدم و دستش را بستم که نتواند دنبالم بیاید. بعد همه خانه را گشتم؛ اما اصلا پولی پیدا نکردم و بعد هم فرار کردم.
متهم در ادامه اعترافاتش گفت: من همان روز به خانه پدرم برگشتم. خواهرم میگفت: پسر پیرزن وقتی به خانه برگشته و به ماجرای قتل پی برده، پلیس را مطلع کرده است. من بعد از این ماجرا چند سال برای کار به شهرستان رفتم و وقتی فهمیدم آبها از آسیاب افتاده و پلیس ردی از قاتل پیرزن پیدا نکرده است، به تهران برگشتم.
ازدواج کردم و صاحب فرزند شدم؛ ولی در این سالها همیشه حرفهای مادرم در گوشم بود که میگفت: خون پاگیر است و بالاخره یک روز دستگیر میشوم. حالا که دهها سال از این ماجرا گذشته، من خیلی پشیمانم. من به خاطر بچگی دست به قتل زدم و چنین اشتباهی را مرتکب شدم.
پس از اعترافهای این مرد برای او کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه رسیدگی بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، پسر مقتول بهعنوان تنها، ولی دم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من درخواست قصاص دارم و گذشت نمیکنم.
من و همسرم برای شرکت در مراسم ختم یکی از بستگان به شهرستان خدابنده رفته بودیم و دختر چهارسالهام را پیش مادرم گذاشته بودم تا اینکه همسایهها با من تماس گرفتند و گفتند مادرم کشته شده است. من و همسرم بلافاصله به خانه برگشتیم و پلیس را مطلع کردیم، اما در این سالها هیچ ردی از قاتل مادرمان به دست نیامد.
پلیس بعد از این سالها با اظهارات یکی از همسایهها که قاتل نوجوان را هنگام خروج از خانهمان دیده بود، توانست رد فریدون را پیدا کند. اگرچه 33 سال از این ماجرا گذشته و من خودم سالخورده شدهام؛ اما برای قاتل مادرم اشد مجازات را میخواهم.
سپس فریدون روبهروی قضات ایستاد و گفت: قبول دارم پیرزن همسایه را کشتهام، اما در آن زمان بچه بودم و تحت تأثیر افکار بچگانه و به قصد سرقت پولهای پیرزن دست به این کار زدم. من پشیمانم. باور کنید در سالهایی که فراری بودم، همیشه عذابوجدان داشتم.
متهم در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: به محض اینکه پیرزن به داخل حیاط خانهاش برگشت، پشتسر او به حیاط رفتم، اما او من را دید و فحاشی کرد. آن زن من را به بیرون از خانه هل داد که روی زمین افتادم. همان موقع چاقوی 20سانتیمتری را دیدم که روی زمین افتاده بود. چاقو را برداشتم. پیرزن میخواست هر طور شده چاقو را از دستم بگیرد. تیغه چاقو در دستان او بود که چاقو را کشیدم و دستش برید.
این متهم ادامه داد: پیرزن فریاد کشید و به سمت حمام خانهاش فرار کرد. من همان لحظه او را تعقیب کردم و مقابل در حمام چهار یا پنج ضربه به او زدم. من فکر نمیکردم او مرده باشد. دستش را با پارچهای به شیر آب حمام بستم و چاقو را شستم.
سپس همه اتاقها را گشتم تا شاید پول را پیدا کنم؛ اما هیچ اثری از پولها نبود؛ بههمینخاطر به خانه خواهرم برگشتم و تلفنی ماجرا را به مادرم گفتم. من، مادر و خواهرم را تهدید کردم دراینباره به کسی حرفی نزنند و بعد هم فرار کردم. در این مدت ازدواج کردم و دو فرزند دارم؛ اما هیچوقت زندگیام برکت نداشت.
همیشه در بدبختی و فقر زندگی میکردم. پول درمیآوردم، ولی پولم برکت نداشت و همیشه با بدبختی زندگی میکردم و روز خوش در زندگی نداشتم و عذابوجدان رهایم نمیکرد. حالا به خاطر بچههایم درخواست بخشش دارم.
در پایان جلسه قضات شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و با توجه به اینکه فریدون هنگام ارتکاب جرم، آگاه و متوجه رفتارش بوده، او را به قصاص محکوم کردند.