به گزارش مشرق، فروش و اکران فیلمهای سینمایی امسال خیلی کمتر از سالهای گذشته بود، نفساش به شماره افتاده است، دیگر تاب و توانی نمانده و حتی عدهای امیدشان قطع شدهاست. برخی دیگر اما چشم به راه درمان و تدبیری هستند شاید که میراث ابراهیمخان عکاسباشی در ایران بماند. مرض کرونا بد به جانش افتاده و غم مضاعف اینجاست که بیماریهای زمینهای کم نداشته و تا بخواهید آماده زمینخوردن بود. حرف از سینماست که داستانش انگار شده پر از آب چشم. شوخی تلخ روزگار است که این داستان دارد در 120سالگی سینما در ایران رخ میدهد و اینبار 21 شهریور قرار نیست شبیه هیچکدام از روزهای ملی سینما باشد که تا امروز اهالی سینما و دوستدارانش به خود دیدهاند. روز ملی سینما را از سال 1379 و از چهارمین جشن سینمای ایران در تقویم ثبت کردهایم. آن سال که این اتفاق افتاد سینما 100ساله شده بود، یعنی 100 سال از ورود سینما به ایران در پی مظفرالدینشاه قاجار به فرنگ میگذشت. برای سینما این عددها خیلی بزرگ نیست و هنوز میتوان آن را جوان دانست اما این جوان را ویروس کرونا بدجور به زمین زده و دارد امانش را میبرد. آمارها نگرانکنندهاست و فریاد هشدار و فغان خیلیها درآمده اما عدهای هم معتقدند سینمای ایران خیلی پیشتر از اینها مرده بود از بس که جان نداشت.
بیشتر بخوانید:
آمارها چه میگویند؟
بهتر است خیلی راه دور نرویم و امسال را با سال قبل مقایسه کنیم. قبل از هر چیز بد نیست یادآوری کنیم که سامانه فروش سینمای ایران که اسفندماه سال 1397 افتتاح شده بود و مجموع فروش فیلمها طی سال را میشد به صورت منسجم در این سامانه دید، مدتی است از کار افتاده. سامانه سمفا که سازمان سینمایی قولش را داده بود هنوز راه نیفتاده و در نتیجه آنچه در ادامه میبینید اعداد و ارقامی است که از پایگاه جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران و سایتهای خبری گردآوری شدهاست.
قبل از مقایسه آمار ششماهه اول امسال با سال گذشته، این نکته را گوشهای از ذهن داشته باشید که عدد و ارقام میگویند سینمای ایران در سال 97 تقریبا 245 میلیارد تومان فروش داشته که این عدد در سال 98 به حدود 298میلیارد تومان رسیده است. این یعنی افزایش 25درصدی فروش اما اگر تورم را در نظر بگیرید متوجه خواهید شد رونقی در سینما اتفاق نیفتاده است چون در سال1397 تقریبا 28میلیون نفر به سینما رفتهاند اما در سال 1398 این عدد با کاهش 6درصدی همراه بوده و به حدود 26میلیون نفر رسیده بود.
یعنی پیش از شیوع کرونا هم سینما روند نزولی داشت اما ببینیم در سال 99 سوغات چین با سینما چه کرد. از ابتدای سال 98 تا شهریورماه، مجموع فروش فیلمهای سینمای ایران به بیش از 178میلیارد تومان رسیده بود و 14میلیون و 700هزار نفر به سینما رفتند. در مدت مشابه یعنی از ابتدای سال جاری تاکنون با توجه به تعطیلی دورهای سینما و اکران تحت پروتکلهای بهداشتی و سایر ماجراها، فروش فیلمهای سینمایی در گیشه و آنلاین به پنجمیلیارد تومان رسید و فقط 300هزار نفر مخاطب سینما بودند. آیا لازم است اشاره کنیم که چقدر اوضاع وخیم است وقتی با ریزش 14میلیونی مخاطب روبهرو هستیم!
معیشت سینماگران چگونه است؟
سالی که نکوست از بهارش پیداست. امسال از اکرانهای نوروزی خبری نبود. کرونا مردم را خانهنشین و در سینماها را تخته کرده بود. نمیشد که سینما تعطیل بماند و چرخ صنعت فیلمسازی بیشتر از این لنگ بزند، بنابراین اکران آنلاین و سینماماشین سعی کردند به داد سینما برسند. چراغ اکران آنلاین را فیلم «خروج» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا روشن کرد و بعد فیلمهای دیگر هم از این امکان بهره جستند.
بعد از چهار ماه تعطیلی و چند بار تصمیمگیری و تعویق در اجرای آن بالاخره تیرماه امسال سینماها باز شدند اما با نیمی از ظرفیت. بلیتفروشی برای نصف هر سالن و حضور در سینما با رعایت پروتکلهای بهداشتی اهالی سینما را امیدوار کرده که شاید سینما بتواند پایکشان و به هر مشقت خودش را برساند به روزگار پساکرونا. در این مدت 34 فیلم روی پرده یا در فضای اینترنت اکران شده که از سال گذشته در همین مدت فقط دو فیلم کمتر است اما نکته اینجاست که بیشتر این فیلمها، بازماندگان اکران بهمن و اسفند سال گذشته هستند.
با تمام این تلاشها، آمار نیمه اول سال میگوید که بعید است فروش سینما به گرد پای فروش در سال گذشته برسد و این یعنی معیشت خیلیها در حرفه سینما به خطر افتاده، بهخصوص سینماداران و فعالان در بخش عرضه و نمایش فیلمها. جمعی از فعالان این صنعت ازجمله اعضای کانونها و انجمنهای صنفی سینما از همان ماه اول تعطیلی سینماها به وزیر ارشاد نامه نوشتند و درخواست حمایت داشتند، برخی دیگر هم در گفتوگو با رسانهها گلایه کردهاند اما به نظر میرسد بخش تولید آنقدرها که به نظر میرسد دچار مساله نشده یا بهتر است بگوییم این بخش از صنعت سینما در دوران کرونا خیلی فضای متفاوتی را تجربه نمیکند و کموبیش هماناحوالاتی را تجربه میکند که پیش از کرونا داشت.
آینده چه میشود؟
تصاویر کند و کشدار است، نه در سینما بلکه در زندگی عادی هم. گویی همه داریم از این روزها عبور میکنیم به امید روزی که کرونا را شکست داده باشیم و جهان ما به ریل و روال عادی و همیشگیاش برگردد. سینماگران هم انگار حسابی امیدوار هستند؛ بعد از بازگشایی سالنهای سینما و تمام شدن دوران قرنطینه اجباری، تولید از سر گرفته شده. از جمله فیلمهایی که در این ماههای ابتدای سال فیلمبرداری میشوند به این موارد میتوان اشاره کرد: گشت ارشاد3، مجوز خروج، بدون همهچیز، کوسه، روزیروزگاری آبادان، یدو، باباسیبیلو، برای مرجان، لب خط، شکار شکارچی، ایران68 ، صحنهزنی، ساعت صفر و مستوفی. برخی از این فیلمها مثل بابا سیبیلو به خط پایان رسیدهاند و برخی دیگر همین روزها جلوی دوربین رفتهاند و بدون تردید فیلمهای دیگری در نیمه دوم سال ساخته خواهد شد، در حالی که هنوز دورنمایی از وضعیت اکران فیلمها وجود ندارد، هنوز غلبه بر ویروس کرونا یک امیدواری است و هنوز برنامهریزی و تدبیر مشخصی درباره سینما وجود ندارد. به نظر میرسد در زمینه تولید اوضاع آنقدرها هم بد نیست. شاید ماجرا به همان نکته همیشگی در سینمای ایران برمیگردد؛ به اینکه در سینمای ما آنچه اهمیت دارد، تولید است! هر فیلم سینمایی باید در گیشه به میزانی از فروش دست پیدا کند که هم سیستم تولید، هم عرضهکنندگان و سینماداران، سهمشان را بردارند و در عین حال هزینههای تولید هم پوشش داده شود. یک نگاه اجمالی به رقمهای مربوط به هزینه تولید و فروش فیلمهای سینمای ایران حکایت از آن دارد که فروش بسیاری از فیلمها در حدی است که حتی هزینه تولید این فیلمها پوشش داده نمیشود، چه برسد به سود. با همه اینها همچنان فیلمها بدون بازگشت سرمایه و بدون شفافیت در هزینه و فروش ساخته و عرضه شدهاند و گویا این روند در دوران کرونا و پساکرونا هم ادامه دارد!
به زودی سینما نخواهیم داشت
وضعیت فعلی سینما پیچیده و بغرنج است اما نهتنها بهدلیل شیوع ویروس کرونا و تعطیلی تولید و نمایش فیلم. خیلی قبل از کرونا هم سینمای ایران به لحاظ اقتصادی و محتوایی وضعیت بسامان و مطلوبی نداشت. حالا در آستانه یک پرتگاهیم و تمام تحلیلهای گذشته در برابر آن رنگ باخته است. شش ماه از شروع کرونا گذشته و هیچ سیاستی برای کنترل وضعیت فعلی وجود ندارد. این حجم از بیعملی واقعا حیرتبرانگیز است. به نظر میرسد اهالی سینما هم چشم دوختهاند به وزارت ارشاد که فکری به حال این وضعیت بکند. اما مگر چقدر منابع در اختیار این نهاد است؟ یا بعد از بازگشایی سینماها در تیر ماه کدام نهادها به داد سینما رسیدهاند؟
شهرداری به قول خود برای بیلبوردهای اختصاصی فیلمهای سینمایی اکران در سالن عمل نکرد و ستاد ملی کرونا هم فقط زورش به مذهب و فرهنگ و هنر رسید. هرجا که کمترین نقش را در میزان ابتلا و شیوع ویروس داشت، بسته و محدود شد و در عوض منعی برای سفرهای غیرضروری وجود ندارد. حتی مدارس بازگشایی شده و انگار همه دست به دست هم دادهاند که سینمای ایران زمین بخورد.
جهان بعد از چند ماه به این نتیجه رسیده که فرهنگ و هنر دوباره جریان بگیرد؛ سینماها باز شدهاند، فیلم کریستوفر نولان سینماهای اروپا و بخشی از آمریکا را تکان داده و ما در حال نابودی موجودیتی هستیم که با همه اشکالات و معایبش، سدی نیمبند در برابر کالاهای هنری خارجی بود و حداقل بخشی از اوقات فراغت مردم را پر میکرد.
سینماهای ایران با رعایت پروتکلهای بهداشتی در حال کارند اما در رسانهها اتعکاسی از این فعالیت نمیتوان دید. مخاطب سینما از گذشته هم کمتر شده، سالنها در آستانه تعطیلی هستند و مدیران فرهنگی هنوز نیاز به یادآوری دارند که اهالی هنر هم حق زندگی دارند و باید امکان معیشتشان فراهم شود. مگر کم است تعداد کمپانیهای بزرگ فیلمسازی بینالمللی در کشورمان که میتوانند بهسادگی هنرمندان ما را بقاپند؟! وقتی در اکران فیلمها مشکل ایجاد شود و وضعیت اقتصادی سینما نامطلوب باشد، تولید تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و در نتیجه با کند شدن چرخه تولید، کمپانیهای خارجی اقدام به جذب هنرمندان داخلی میکنند و از این بیسامانی بهره میبرند تا در ایران فیلمها و سریالهای خودشان را بسازند. به عنوان نمونه نتفلیکس در همه کشورهای دنیا و حتی منطقه نمایندگی دارد و مشغول فعالیت است. چرا فکر میکنیم که نمیتواند وارد کشور بشود و اینجا فیلم بسازد. شیوه مدیریت فرهنگی در کشورمان بیشتر خدمت به بیگانه است و راه نفوذ را باز میکند. آیا هنوز وقتش نرسیده که وزارت ارشاد با تمام توان وارد عمل شود و زیر بال سینما را بگیرد که اگر چنین نشود چه بسا دیگر چیزی از سینما برایمان نماند.