باشگاه خبرنگاران: از مدتها قبل این سوال مطرح است که چرا تا به حال در ایران زنان بر کرسی ریاست جمهوری ننشستهاند؟ آیا به راستی شورای نگهبان زنان را برای این سِمت تایید صلاحیت نمیکند و یا منع قانونی در این زمینه وجود دارد؟
تمام این سوالها مطرح بود تا اینکه حالا و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 1400 عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان موضوعی را مطرح کرد که باعث اظهار نظرهای فراوانی شد.شاید رئیس جمهورِ زن هم داشته باشیم؟
عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به سوالی درباره امکان ریاست جمهوری خانمها در انتخابات ریاست جمهوری، گفت: دقیقاً مسئله ممنوعیتهای قانونی نیست و پای مسائل فرهنگی در میان است. شاید در دورهای ریاست جمهوری خانمها هم اتفاق بیفتد؛ کما اینکه در هیچ دورهای وزیر زن نداشتیم، اما در دولت آقای احمدینژاد یک وزیر زن هم منصوب شد. بنابراین، منع قانونی وجود ندارد و شاید در دورههای آتی رئیس جمهور زن هم داشته باشیم.
آیا زنان در آینده بر کرسی ریاست جمهوری خواهند نشست؟
پس از این صحبت حجت الاسلام سید محمدعلی ابطحی عضو مجمع روحانیون مبارز در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی توئیتر اینگونه نوشت: آقای کدخدایی خودش هم میداند این شورای نگهبان به یک خانم اجازه کاندیدایی ریاست جمهوری نمیدهد، خدا رحمت کند خانم اعظم طالقانی را، همه دورهها کاندیدا میشد و تحصن هم میکرد و یکبار تأیید نشد.
به جز قسمت اول صحبتهای ابطحی که بوی کنایه داشت، او در قسمت دوم صحبتهایش به نام اعظم طالقانی به عنوان یکی از زنانی که هرگز نتوانست به این سمت دست پیدا کند اشاره کرد؛ از همین رو نیز بر آن شدیم تا در این زمینه بیشتر بدانیم.
چرا طالقانی رد صلاحیت شد؟
اعظم طالقانی که دبیرکل جامعه زنان انقلاب اسلامی بود به عنوان اولین خانم در سال 1376 داوطلب ریاست جمهوری شد، اما شورای نگهبان صلاحیت او را تایید نکرد؛ موضوعی که فریده غیرت کارشناس مسائل حقوقی درباره آن گفته است: خانم اعظم طالقانی یک بار کاندیدا شدند که مخالفتهایی برای تایید صلاحیت او صورت گرفت، اما این مخالفتها اصلا ارتباطی با جنسیت او نداشت.
آیا رئیسجمهور بعدی ایران زن است؟
او در ادامه گفته است که اگر به قانون اساسی هم توجه کنید به خوبی میبینید که در آنجا هم ممنوعیتی برای ورود خانمها مطرح نشده، بلکه موضوع رجال سیاسی مطرح است که در این زمینه هم تفاوت نظر وجود دارد که آیا واژه رجال سیاسی شامل خانمها هم میشود یا خیر که معتقدیم بله میشود.
حال یک سوال دیگر هم مطرح است.
آیا واژه رِجال سیاسی خانمها را هم شامل میشود؟
در این میان انگار یک عبارت در قانون اساسی محل اختلاف نظرهای بسیاری شده است؛ عبارتی که در اصل 115 قانون اساسی آمده و به بحث درباره چگونگی انتخاب رئیسجمهور میپردازد. مطابق این اصل رئیسجمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب شود: ایرانیالاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور؛ و حالا این موضوع مطرح است که معنای رجال سیاسی آیا به معنای صرفا مرد بودن است؟
در کتاب مبانی نظری قانون اساسی که حاصل سخنرانیهای شهید بهشتی در حسینیّه ارشاد است، بر موضوع «آزادی امکان ریاست جمهوری زنان» تاکید شده است؛ کما اینکه به جز شهید بهشتی برخی دیگر از صاحب نظران نیز معتقدند بحث «رجل سیاسی» در قانون سیاسی به معنای رجل بودن در عالم سیاست است؛ یعنی یک بحث مفهومی مطرح شده است نه یک بحث جنسیتی.
شهید بهشتی همچنین به عنوان رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی و یکی از اصلیترین صحنهگردانان تدوین این قانون، در جواب گزارشگری که سؤال کرد آیا زنان هم میتوانند رئیسجمهور شوند؟ به نکات مهمی اشاره کرده و گفت: «در اینکه خانمها میتوانند رئیسجمهور باشند یا خیر، در میان فقها چه در میان مراجع و چه در میان فقیهان مجلس خبرگان، نظر یکسانى وجود نداشت. عدهاى آن را منطبق با موازین اسلام میدانستند و عدهاى نمیدانستند... متن به صورتى تنظیم شد که انشاءالله در آینده اگر این بینشى که میتواند گستردهتر شود، حمایت دو سوم مردم را به دست آورد، آنوقت راه براى این منظور هموار شود.
دقت بفرمایید خواهران! شما میدانید که عملاً براى مدت طولانى، جامعه ما وقتى میخواهد رأى بدهد و انتخاب بکند، به آن مرحلهاى که خواهرى براى تصدى اینگونه سمتها فرصت و رأى کافى را به دست بیاورد، نمیرسد. این مسئلهاى است که از نظر زمان با آن روبهرو خواهیم بود. این بود که اصل به این صورت تنظیم شد. ابتدا اصل را طورى تنظیم کرده بودند که صریحاً میخواست بگوید از نظر اسلامى بانوان نمیتوانند رئیسجمهور شوند که این رأى نیاورد، چون آرای مخالف حتى از فقهاى حاضر در جلسه زیاد بود، بنابراین به این صورت درآمد که قانون اساسى به بنبست کشیده نشود، ولى معلوم باشد که این مسئله در روند زمان باید همچنان مورد توجه قرار بگیرد. در قرآن این مسئله نه نفى و نه اثبات میشود، یعنى نه در قرآن آیهاى هست که با صراحت و دلالت کافى بگوید کـه زن نمیتواند زمامدار باشد و نه در قرآن آیهاى هست که با صراحت بگوید زن میتواند زمامدار باشد...»
بنابراین در بحث فقهی هم شهید بهشتی به عنوان یک عالم دین پژوه معتقد است که چنین منعی در سنت اسلامی وجود نداشته و در قانون اساسی نیز که برگرفته از آرای شخصیتهایی همچون شهید بهشتی است به جای تاکید بر عنوان «مرد» بر «رجل سیاسی» مطرح شده است. دلیل عمده این امر نبود «زمان کافی» برای مطرح شدن بحثهای نظری بود، بنابراین تدوین کنندگان قانون اساسی برای اینکه چنان منعی را به شکل رسمی مطرح ننمایند، با گنجاندن مفهوم «رجل سیاسی» راه را برای انجام بحثهای مختلف باز گذاشته تا در آینده و در یک فضای مناسب، بحثهای نظری مبتنی بر آموزههای دینی به عنوان پشتوانه بحث فراهم آید.
علاوه بر این مقام معظم رهبری هم در یکی از بیانات خود در دیدار با اعضای هیئت دولت در سال 1384 به معنای رجل سیاسی در قانون اساسی اشاره داشته و فرمودند: «این شعار (رفتار بر اساس ضوابط اسلامی) بسیار باارزش است. انشاءاللَّه به این شعار پایبند بمانید و این تلاش را جدیتر، بیآسیبتر و واقعیتر کنید؛ چون گامی بلند خواهد بود در راه رسیدن به آن هدفها و همانطور که عرض کردم، رسیدن به آن هدفها مردان خودش را میخواهد. البته «مردان» که میگوییم به معنای «رجال» در قانون اساسی نیست، شامل خانمها هم میشود، یعنی کسان و عناصر و کارگزارانِ خودش را میخواهد. به قول شاعر، آن دو صد من استخوان را داشته باشند تا بتوانند این صد من بار را بردارند.»، اما تکلیف یک سوال دیگر هم باید معلوم شود.
چرا تا به حال رئیس جمهور خانم در کشورمان نداشتیم؟
فریده غیرت کارشناس مسائل حقوقی در پاسخ به این سوال گفته است: اگر رئیس جمهور زن نداشتیم به این سبب است که داوطلبی هم در این زمینه نداشتیم و تلاشی هم در این باره انجام نشده است؛ البته به طور طبیعی یک عده هم در این میان مخالف حضور خانمها بوده و گفتند که معنای رجل به معنی مرد است، اما این تفسیر به هیچ عنوان درست نیست، زیرا رجال سیاسی هم شامل زنان و هم مردان میشود؛ البته این مساله سادهای نیست و تمام جوانب امر باید سنجیده شود.
کدخدایی هم در این باره اینگونه توضیح داده است که قوانین بخشی از این مساله است، اما از نظر من، بخش عمدهای از آن بحث فرهنگی است. میتوانیم همین سوال را به این صورت مطرح کنیم که چرا در آمریکا بعد از سیصد سال هنوز رئیس جمهور زن نداریم. آیا بحث تفاوت بین زن و مرد بوده است؟ به نظر میرسد بیشتر این موضوع فرهنگی است. بگذارید مثال دیگری از داخل کشور خودمان بزنم. در همین انتخابات اخیر، تعداد خانمهایی که برای نمایندگی مجلس ثبتنام کردند و تایید صلاحیت شدند بسیار زیاد بود. از بین آنها تعداد 16، 17 نفر انتخاب شدند. یعنی خانمها هم به خودشان رای نمیدهند، اینجا که دیگر شورای نگهبان مقصر نیست.
و، اما راه حلهایی برای حل یک چالش ...
ناگفته نماند که بر اساس سیاستهای کلی انتخابات که 24 مهرماه سال 95 از سوی مقام معظم رهبری خطاب به رؤسای قوای سهگانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شد، شورای نگهبان مأموریت یافت «معیارها و شرایط لازم برای تشخیص رجل سیاسی، مذهبی و مدیر و مدبر بودن نامزدهای ریاست جمهوری» را تعیین و اعلام کند.
کمااینکه حسین کنعانی مقدم تحلیلگر مسائل سیاسی هم در این باره گفته است که تشخیص معنای رجل سیاسی بر عهده شورای نگهبان بوده و قانون اساسی باید این واژه در قانون اساسی را تفسیر کند؛ بنابراین موضوع تشخیص رجل سیاسی باید مجددا مورد بررسی قرار گرفته و یا توسط قانون گزاران قانون جدیدی وضع شود.
در پایان باید گفت که با توجه به این موارد گفته شده اینطور به نظر میرسد که در کشورمان علیرغم اختلاف نظرهای گسترده؛ منعی برای حضور زنان صرفا برای جنسیتشان در کرسی ریاست جمهوری وجود ندارد و البته شاید لازم باشد جامع شناسان نیز در این باره نظر خود را ارائه کنند؛ شاید به قول آقای کدخدایی در آینده حضور زنان را هم در کرسی ریاست جمهوری شاهد باشیم.