ماهان شبکه ایرانیان

«فردا» بررسی می‌کند؛

اصلاح‌طلبان در دوراهی هویت و مصلحت

گروه سیاست فردا: نامه موسوی‌خوئینی‌ها و آن فرمانی که مبنی بر مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری آتی صادر شد، تا زیادی تکلیف اصلاح طلبان را روشن کرد. بعد از این نامه که گویا حاصل گعهده‌های انتخاباتی افراد موثر جریان اصلاح طلب در جماران است، حساب کار دست مخالفان مشارکت و حامیان نظریه تحریم انتخابات آمد که فرمان چرخیده و آقایان تصمیم خود را در این باره گرفته‌اند.

اینکه تئوریسین‌های اصلاح طلب برای تغییر موضع خود در این باب چقدر زمان می‌خواهند بحث مفصل و جداگانه‌ای است، اما آنچه که در این مرحله و مقطع زمانی تقریبا قطعی شده این است که اصلاح طلبان در انتخابات آتی رویکردی برخلاف اسفند 98 داشته و با جدیت به میدان برخواهند گشت.

نکته قابل تامل، اما اینجا است که رسیدن به این نتیجه به معنای اتمام اختلاف نظر‌های در جریان اصلاح طلب نبوده و هنوز هم مسائل دیگری مطرح است که باید مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. حتی اصلاح طلبانی که دیگر درباره امر مشارکت تردید ندارند، درباره چگونگی این مشارکت مردد هستند.

همان‌طور که بار‌ها گفته و در رسانه‌ها به آن پرداخته شده است، بخشی از اصلاح طلبان بر حفظ هویت اصلاح طلبی تاکید دارند. این گروه در واقع همان‌هایی هستند که از عملکرد دولت روحانی در هفت سال گذشته ناراضی بود و از راه دادن هر تازه از راه رسیده‌ای به لیست امید، خاطره خوبی ندارند. اصلاح طلبان در این گروه معتقدند که نباید دوباره اشتباه کرد.

به اعتقاد این طیف از اصلاح طلبان باید کاندیدا‌هایی را روانه میدان کرده که شناسنامه و کارنامه اصلاح طلبی قابل اعتنایی دارند. وضعیت، اما وقتی پیچیده می‌شود که در درون همین طیف نیز به اختلاف نظر می‌رسیم. هواداران تاکید بر هویت اصلاح طلبی وقتی که به تعیین مصداق می‌رسند با یک چالش تازه مواجه خواهند بود، زیرا درباره استفاده از کاندیدای حداقلی و حداکثری تفاهم ندارند.

خشی از اصلاح طلبان خواهان تاکید بر هویت اصلاح‌طلبی بر این باورند که انتخابات پیش رو فرصتی برای بازیابی سرمایه اجتماعی آنان است لذا باید به وظیفه خود یعنی معرفی نامزد‌های کاملا اصلاح‌طلب پایبند بوده و به مرحله تایید صلاحیت‌ها که در اختیار آنان نیست خیلی نیاندیشند. به اعتقاد این گروه اصلاح طلبان باید با کاندیدا‌هایی همچون عبدالله نوری و محمدرضا خاتمی و از این دست افراد وارد میدان شوند و منتظر نظر شورای نگهبان بمانند. اگر کاندیدا‌های آنان تایید صلاحیت شوند و فرصت رقابت یابند که به مطلوب رسیده‌اند.

گروه دوم از حامیان نظریه حفظ هویت اصلاح طلبی، اما معتقدند حالا که وارد این رقابت می‌شوند، باید همه تلاش خود را برای پیروزی انجام داده و گزینه‌هایی را برای کاندیداتوری در نظر بگیرند که ضمن اصلاح طلب به حساب آمدن، امکان تایید صلاحیت هم نداشته باشند. اینجا است که به محمدرضا عارف و امثال او رسیده و با چالش جدی رای آوری مواجه می‌شوند.

اختلاف نظر‌ها درباره کاندیدای حداقلی و حداکثری درحالی است که بخشی از اصلاح طلبان خواهان مشارکت در انتخابات، مصلحت اصلاح طلبی را در اولویت قرار داده و ساز دیگری می‌زنند.

این طیف که بیشتر به تفکر مرحوم آیت‌الله هاشمی نزدیک بوده یا محافظه‌کار‌تر از دیگر اصلاح طلبان هستند، اصرار دارند که مشارکت در انتخابات به قصد پیروزی و چرخش قدرت است لذا باید با این هدف وارد شد و کاندیدای را معرفی کرد که هم امکان تایید صلاحیت دارد و هم رای آوری. اینجا است که به تکرار الگوی 92 و ائتلاف با میانه‌رو‌های جریان رقیب نیز فکر می‌کنند. در جریان رقیب اما آن گروهی هوادار این نظریه هستند که در سال‌های اخیر خط و مشی دیگری پیشه کرده‌اند.

کارگزارانی‌ها پرچمدار این نظریه هستند و تا کنون بار‌ها از امکان تکرار ائتلاف سخن گفته‌اند. آرمان آن‌ها همچون سال‌های میانه دهه هفتاد، تشکیل دولت وحدت ملی است و از همین رو شاهدیم که یک روز از تشکیل دولت فراگیر متشکل از اصلاح طلبان و اصولگرایان می‌گویند و یک روز از ائتلاف.

درست که به خاطر هجمه‌های وارده از سوی رسانه‌های اصلاح طلب، این گروه نیز کمی نظرات خود را تعدیل کرده و دیگر مثل قبل به صراحت به خرج نمی‌دهند، اما هنوز همان راه را می‌روند. به عبارت دیگر اگرچه عطریانفر و همفکرانش در کارگزاران از علی لاریجانی به عنوان رقیب محترم و شریف نام می‌برند، اما هنوز هم روزی که این رقیب به یک رفیق انتخاباتی بدل شود، را تصور می‌کنند. گزینه آنان البته فقط علی لاریجانی نیست و زمزمه‌هایی درباره افراد کهنه‌کارتر همچون ناطق نوری نیز به گوش می‌رسد.

مسئله قابل تامل آن است که این طیف از اصلاح طلبان نیز با یک چالش جدی مواجه هستند. این گروه در درون خود اختلاف نظری ندارند، اما می‌دانند که پیدا کردن گزینه ائتلاف کار ساده‌ای نیست. از لاریجانی نام می‌برند، اما از رای آوری او اطمینان ندارند برای همین هم در جلسات خود به مدل‌هایی فکر می‌کنند که بتواند نام لاریجانی را از صندوق‌های رای خارج کند. مدل‌هایی مثل قرار دادن امثال ظریف در کنار او به عنوان یک معاون اول یا وزیراز پیش تعیین شده که محبوبیت و نفوذ اجتماعی خود را دو دستی تقدیم لاریجانی کند.

به این ترتیب، جریان اصلاح طلب اگرچه عزم خود را برای مشارکت جزم کرده، اما با، اما و اگر‌های بسیاری مواجه است. اما و اگر‌هایی که گویا برخی چهره‌های اثرگذار این جریان در جماران مشغول بحث و بررسی آن هستند. باید منتظر ماند و دید که خروجی این گعهده‌های انتخاباتی چیست و آقایان در این جریان سیاسی نهایتا چه تصمیمی می‌گیرند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان