سرویس ورزش مشرق – حرکت سینوسی تیم استقلال از اوج به فرود و بالعکس، باعث سردرگمی همه فوتبالی ها به ویژه طرفداران همین تیم شده است. استقلال در یک دیدار روبروی الاهلی فوتبالی ارائه می دهد که کارشناسان آن را در حد تیم ملی ایران و یا فراتر از آسیا می بینند و یک روز به قدری ضعیف ظاهر می شود که هافبک هایش از ارسال دو پاس سالم که به عدد سه برسند ناتوان نشان می دهند!
تیمی که در دیدار با پاختاکور به میدان رفت هیچ شباهتی با استقلال چند روز قبلتر روبروی الاهلی نداشت. آنچنان که همان تیم هیچ شباهتی با تیمی که روبروی الشرطه به زمین رفته بود نداشت. این روال البته بیانگر دو نکته مهم و اصلی برای آسیب شناسی در این تیم است.
اول بخش مدیریت استقلال است که گرچه هرازگاهی به تیم پول تزریق می کند و معتقد است قریب به 90 درصد بدهی اش در فصل 99-98 را به اعضای تیم پرداخته، ولی در سوی دیگر هیچ حاشیه امنیت فکری برای بازیکن ایجاد نمی کند تا بداند وضعیتش در تیم و فصل بعد چطور و چگونه است!
مدیری که دو روز مانده به دربی راهی ایتالیا می شود و در تلویزیون دم از مذاکره با سرمربی ایتالیایی می زند نمی داند با این حرف، اعصاب و روان یک تیم 30 نفره را برهم خواهد ریخت! همه چیز که پول نیست! گاهی داشتن اعتماد به نفس در بی پولی، کارسازتر از پولدار بودن در نبود اعتماد به نفس است. آنچه ظرف این مدت بر استقلال گذشت درست در اوج روزهای فصل نقل و انتقالات بود. بدترین روزهایی که هر فوتبالیستی دنبال مقداری پول بیشتر یا بازی در یک تیم بهتر یا تمدید قراردادش در تیمی است که بازی می کند. این وسط خستگی یک فصل طولانی با کرونا که فرسایشی شده و بیش از 5 بار در طول آن بدنسازی کرده اند را هم کنار این موضوع بگذارید تا متوجه سختی های یک تیم رو به زوال برسید.
نکته دوم نبود ثبات تاکتیکی و از طرفی مصدومیت هایی بود که استقلال را گریبانگیر کرد. استقلال یک نیم فصل با استرا کار کرد و یک نیم فصل با فرهاد مجیدی و حالا با آنهایی که دستورات مجیدی را به تیم دیکته می کردند قصد داشتند با داشته های خودشان همان مسیر را طی کنند و این شد که ما دیدیم آبی ها در یک بازی بد و در یک بازی فوق العاده بودند. دلیلش همان نبود ثبات تاکتیکی است. مصدومیت و محرومیت هم که فلفل و نمک فوتبال است و این بار از بد حادثه گریبان دو بال چپ و راست استقلال در دفاع (میلیچ و وریا) را گرفت.
بدترین بخش ماجرا دروازه بانی تیم استقلال بود. جایی که گفته می شود بخش اعظمی از توان دفاعی یک تیم است. سید حسین حسینی در این مدت گلهایی دریافت کرد که هر دروازه بان معمولی و سطح پایینی آنها را می خورد. خروج نکردن روی گل اول پاختاکور در حالی که توپ درون شش قدم متعلق به دروازه بان است و برعکس، خروج کردن از دروازه روی گل دوم ازبکها از محوطه 6 قدم، همه و همه ضعفهای مشهود حسینی است که کارشناسان دلیل بروزش را نبود رقیب جدی برای او می دانستند. در خط حمله هم این تیم توانایی هایش را نشان داد ولی نبود ثبات تاکتیکی باعث شد تا درخشش قایدی، مطهری یا دیاباته نتواند مانعی برای حذف یکی از تیم های خوب استقلال در فصول اخیر باشد. تیمی که در ناکامی در فصل 99-98 هت تریکش را پس از لیگ برتر، جام حذفی و لیگ قهرمانان آسیا تکمیل کرد!