روزنامه کیهان: یک روزنامه حامی دولت با انتقاد از گفتار و رفتار متناقض رئیسجمهور و برخی مدیران اجرایی نوشت: آقای رئیس جمهور! ناساز و ناکوک نمینوازید؛ کلاً دارید خارج میزنید، آن که برایش نسخه میپیچید اسمش مردم است، مردمی که هرچه داشتهاند به پای سخنان امیدوارکننده شما ریختهاند. انتظار دارید مردم با باد هوا و وعده روزگار بگذرانند.
آفتاب یزد مینویسد: فقط سرمایههای مردم در بازار سرمایه اعم از طلا و مسکن و ارز و بورس در حال تبخیر شدن نیست بلکه «سرمایههای اجتماعی» نیز در حال از بین رفتن است (مردمی که با جان و دل همراه نظام بوده و هستند ولی تحمل برخی مدیران ناکارآمد را ندارند) یعنی در دوسوی ماجرای بر باد رفتنها، همزمان که مردم سرمایه از کف میدهند به همان میزان و شاید اندکی بیشتر، سرمایههای اجتماعی خود را در حُکم کالایی مینگرند که دیگر خریداری ندارد.
ممکن است بگویید این روزها، حاشیه بر متن غلبه کرده است، ما نیز با شما همداستانیم که حواشی از متون پیشی گرفته اما باید اقرار کنیم که متنی باقی نمانده و هرآن چه هست حاشیه است حاشیههایی که سفیدیهای متن را نیز سیاه کرده است.
شنیدهاید لابد که «هر سخن جایی و هر نکته، مکانی دارد.» این را نیز قطع به یقین شنیدهاید که: «تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد.» ناگهان خبر میرسد رئیس دولت فرمایش فرمودهاند که:«کی گفته حال مردم بد است؟ ما هر روز نظرسنجی بصری میکنیم، خیلی هم خوب و از خوب بهتر؛ عالی هستند!» ما نمیدانیم، مردم نیز متوجه نشدند که گفتن چنین حرفی، اولاً چه دلیلی داشت و ثانیاً چه ضرورتی!
بگذارید موضوع را از زاویهای دیگر بشکافیم. روزنامهها بارها و بیشتر از بارها نوشته و درخواست دادهاند که آقای رئیس جمهور! بیایید با مردم بدون هیچ واسطهای حرف بزنید، از صدا و سیما از تریبونهایی که در اختیار دارید حتی از کانال روزنامهها، بالاخره مردم تشنه شنیدن هستند اما جماعتی تنگنظر و دچار افکار فضائی و ماورائی اطراف حضرتعالی را گرفتهاند و لابد به جز فیلتر کردن انتقادات، طرحهایی نیز ارائه میدهند که تهِ ماجرا ختم میشود به حذف نام روزنامههای عمدتاً منتقد و بیپاسخ گذاشتن سوالاتی که مردم پرسیدهاند و ما فقط سر و شکلی روزنامهنگارانه به آن دادهایم.
القصه...
این روزها، مردم از هم میپرسند بغل دستی شما در هیئت دولت که سخن گفتن نمیداند، از منبر پایین آمدن نیز بلد نیست؟! یعنی اگر مجلس ملاحظه میکند یا حتی دچار محافظهکاری است، خود رئیس دولت متوجه نیست که این دیگر محبوبیت حسن روحانی نیست که به تاراج میرود و این سرمایههای مردم است.
حالا فرض میکنیم شخص رئیس قوه مجریه خودش را تنها شخص لایق میداند که میتواند این کشتی بیلنگر را به ساحل نجات برساند، نمیشود دستی به سر و روی کابینه کشید، تغییری، تبدیلی، مشاوری، مشاورهای... بینی و بین الله اصلا احساس نمیکنید برای مردمی که «باورشان» درد میکند نباید«مسکن و پماد درد» تجویز کرد؟
این همه نوشتیم که بگوییم آقای رئیس جمهور، ناساز و ناکوک نمینوازید؛ کلاً دارید خارج میزنید آن که برایش نسخه میپیچید اسمش مردم است، مردمی که هرچه داشتهاند به پای سخنان امیدوارکننده شما ریختهاند. آیا انتظار دارید مردم با باد هوا و وعده روزگار بگذرانند از همان دست وعدههای به سر نیامده یعنی... آقای رئیس جمهور! هنوز و همچنان از ولنجک که راهی پاستور میشوید از همان پشت شیشه متوجه نشدهاید «باور» مردم درد میکند نه دست و پایشان!؟