ماهان شبکه ایرانیان

در گفتگو با امیرسرتیپ خلبان خاموشی فرمانده پایگاه چهارم هوانیروز مطرح شد:

کدام خلبان به شهیدِ ایستاده هوانیروز مشهور است؟ +‌ عکس

شاید سازنده‌های این بالگردها هم فکر نمی‌کردند که ما بتوانیم قطعات بالگردها را بسازیم. سال ۵۷ که مستشارهای آمریکایی از کشور ما اخراج شدند، به این امید رفتند که دو سه ماه بعد برگردند...

به گزارش مشرق، او یک فرمانده است؛ فرمانده ارتش. ارتشی که در تمام سال‌های پس از انقلاب، با تمام وجود حافظ این سرزمین و مردمانش بوده است؛ چه آن سال ها که ضدانقلاب، مرزها را ناامن کرده بود، چه آن زمان که دشمن متجاوز وارد خاک میهن شد و چه در بحران های طبیعی و اقلیمی پس از آن. ارتشی که سد محکمی در مقابل تمام تهدیدها و دست اندازی های دشمنان داخلی و خارجی بوده و هست.

او یک فرمانده ارتش است. برای او فرقی ندارد که میدان، میدان جنگ با دشمن داخلی باشد یا خارجی. مهم، نجات کشور و دفاع از مردم سرزمین و شرف و ناموسش است. و حتی فرقی ندارد که دشمنی در کار باشد یا نه. او همیشه آماده باش است، آماده خدمت به مردم. آماده نجات کسانی که در سیلی خروشان، زلزله ای سهمگین، یا پشت کوه‌های سر به فلک کشیده گرفتار شده اند. برایش مهم نیست که بعد از مدت‌ها کار سخت فرصت استراحتی برایش فراهم شده، عید و مرخصی برایش معنا ندارد؛ وقتی پای نجات جان هم میهنانش از سیل بی رحم و وحشت انگیز است. در این زمان حتی لحظه ای درنگ را جایز نمی‌داند. در نخستین ساعات درد و مصیبت، در کنار مردم آسیب دیده قرار می‌گیرد و با تمام وجود بحرانی عظیم را مدیریت می‌کند. خستگی در مقابلش به زانو درآمده و شب و روز برایش معنای یکسانی دارد. او یک فرمانده است، فرمانده پایگاه چهارم هوانیروز، فرمانده ای بی ادعا همچون فرماندهان دفاع مقدس که امروز در دفاع از کشور و مردمش از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کند.

میزبان این فرمانده با صلابت و مردمی‌شدیم که شما را به خواندن آن دعوت می کنم.

چطور شد این لباس را پوشیدید و خلبان شدید؟

زاده کرمانشاه و شهر مرزی قصر شیرین هستم؛ یعنی زمان پیروزی انقلاب، قصر شیرین بودیم و بعد از پیروزی انقلاب و اواخر سال 58 درگیری‌های مرزی به صورت محدود صورت می‌گرفت و گروهک‌ها از سمت خاک عراق می‌آمدند و در قصر شیرین عملیات ایذایی انجام می‌دادند. اوایل سال 59 هم حملات توپخانه‌ای و خمپاره‌ای به صورت پراکنده از عراق به سمت قصر شیرین انجام می‌شد و شب و نیمه شب گلوله‌های خمپاره به سمت حاشیه شهر شلیک می‌شد و نفراتی شهید و مجروح می‌شدند؛ لذا قبل از جنگ گسترده عراق، ما با بحث جنگ و درگیری آشنایی پیدا کرده بودیم و عواقب آن را دیده بودیم.

در همان ایامی‌که ما دانش‌آموز ابتدایی بودیم این احساس در ما به وجود آمد که کشوری که قدرت داشته باشد و توانمند باشد و بتواند از خودش دفاع کند، نباید اتفاقات این چنینی برایش پیش بیاید، و همان جا این فکر در ذهنم جرقه زد که روزی نظامی ‌شوم و به عنوان سرباز از مردم و کشورمان دفاع کنم.

مخصوصا در طول جنگ تحمیلی و دفاع مقدس این فکر رشد کرد و پر و بال گرفت؛ چون بعد از شروع جنگ، در اسلام آباد مستقر شدیم و آنجا هم یکی از شهرهایی بود که دائما و به صورت روزانه مورد حمله هواپیماهای ارتش بعث قرار می‌گرفت و می‌دیدیم که مردم به خاک و خون کشیده شده، مجروح و شهید و بی خانمان می‌شوند و همین‌ها تاثیرات بسیار عمیقی روی ما گذاشت؛اینکه ما باید اینقدر قدرت داشته باشیم و بتوانیم برای کشورمان سربازی کنیم و در مقابل دشمن مقاومت کنیم و اگر کشوری قدرتمند باشد هیچ کشور خارجی به خودش اجازه نمی‌دهد که به آن تعدی کند که شکر خدا امروز با رهبری‌های بسیار عالی و مقتدرانه مقام معظم رهبری که در تمام بحران‌ها کشور را مدیریت می‌کنند و آگاهی می‌دهند و پیشگیری می‌کنند؛ و همچنین همت جوانان و مسئولین به این مرتبه رسیده‌ایم.

هوانیروز در ذهن مردم، تبدیل به یکی از نمادهای خدمت و حماسه ارتش جمهوری اسلامی‌ شده است، علت این مهم چیست؟

شکل هوانیروز و توانمندی که به عنوان یگان واکنش سریع دارد باعث شده هر جایی که نیاز باشد در کمترین زمان تجهیزات و نفرات را پای کار بیاورد و در کمترین زمان در منطقه مورد نظر حضور پیدا کند و این مسئله بسیار حائز اهمیت است. و شاید یکی از دلایل تمایز هوانیروز از سایر نیروها، همین واکنش سریع بودن و ایثار و از خودگذشتگی کارکنانش است.

یک سال و نیم قبل از 31 شهریور و شروع جنگ، درگیری‌هایی که در مناطق مختلف کشور، مخصوصا در منطقه شمال غرب اتفاق افتاد و نخستین یگانی که در کمترین زمان پای کار آمد، هوانیروز بود. در واقع یک هفته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی؛ یعنی اواخر بهمن سال 57 یگان‌های هوانیروز پای کار آمدند و به مناطقی رفتند که گروهک‌های ضدانقلاب به تحریک دشمنان و استکبار آمده بودند که ناامنی ایجاد کنند. یعنی هنوز 10 روز از پیروزی انقلاب نگذشته بود که این اتفاق افتاد.

در جنگ تحمیلی هم به همین شکل بود و روز نخست جنگ، تیم‌های آتش ما، در مناطق سرزمینی درگیر، از شمال غرب تا جنوب غرب، نقطه به نقطه ای که نیاز بود، مستقر شده بودند. البته با توجه به ناامنی‌هایی که وجود داشت تیم‌های آتش ما در مناطق درگیر حضور داشتند؛ ولی به صورت گسترده، روز دوم جنگ همه مناطق درگیری و مرزی را پوشش داد.

در حال حاضر هم به همین صورت است و هر موقعی که در کشور بحرانی ایجاد می‌شود و هرگاه که نیاز به وجود امداد و کمک است، هوانیروز در کمترین زمان می‌رود در آن مناطق مستقر می‌شود. همین قدرت تحرک بالای هوانیروز و پا در رکاب بودن نیروها، او را از سایر نیروها متمایز می‌کند.

لطفا از نقش آفرینی‌هایی که هوانیروز در دفاع مقدس و بعد از آن داشته و گره‌هایی که به دست هوانیروز باز شده و می‌شود برایمان بگویید.

در تمام عملیات‌هایی که در طول 8 سال دفاع مقدس توسط ارتش و سپاه اتفاق افتاد یا به صورت مشترک انجام شد، حتی عملیات‌هایی که توسط نیروهای مردمی انجام شد، هوانیروز حضور پررنگ و چشم‌گیری داشت و هیچ عملیاتی نبود که هوانیروز در آن حضور نداشته باشد؛ حال بستگی به نیازمندی و طرح عملیاتی، این حضور شدت و ضعف داشت. در بعضی از عملیات‌ها بیش از 100 فروند بالگرد هوانیروز شرکت کردند.

در هر عملیاتی چه آفندی و چه پدافندی، هم نیاز به شناسایی داریم، هم اجرای آتش و پشتیبانی آتش داریم و در جنگ هم، در هر صورت بالگردهای شکاری شرکت داشتند و علاوه بر آن در رساندن تدارکات و تجهیزات نقش داشتند؛ چرا که نیرویی که در خط مقدم درگیر است، نیاز به سلاح و مهمات و تجهیزات و آذوقه دارد و هوانیروز با بالگردهای ترابری، پشتیبان اینها بودند. همچنین در هر درگیری مجروح و شهید داریم و هوانیروز در تخلیه شهدا و مجروحین هم نقش چشمگیر و پررنگی داشته. و اینکه در بعضی از عملیات‌ها نیاز بود که پشت نیروهای دشمن، نیرو پیاده شود که هوانیروز این وظیفه را نیز به درستی انجام می‌داد.

بعد از 8 سال دفاع مقدس با توجه به وضعیت کشور و اهدافی که دارد، دشمنان بالفعل و بالقوه منتظر بودند که خلأیی پیش بیاید و روزنه‌ای بیابند که به کشور آسیب برسانند؛ لذا در بعضی از نقاط کشور گروهک‌هایی، از طریق استکبار برای ضربه زدن به نیروها، وارد می‌شدند و هوانیروز هفت، هشت سال در مناطق حضور داشت و به نیروهای مرزبانی و سپاه و ارتش و نیروی انتظامی‌کمک می‌کرد.

کشور ما در منطقه ای حادثه خیز قرار دارد، در 20 سال گذشته چندین زلزله سنگین داشتیم، زلزله‌های رودبار، بم و سرپل ذهاب را داشتیم و در همه این موارد هوانیروز با توجه به قدرت تحرکی که دارد اولین یگانی است که در منطقه حاضر می‌شود. زلزله سرپل ذهاب نیمه شب اتفاق افتاد و قبل از اینکه هوا روشن شود بالگردهای هوانیروز آنجا مشغول به امدادرسانی بودند. در سیل لرستان و خوزستان و گلستان باز هم همین اتفاق افتاد. روز سیزدهم فروردین که آن سیل مهیب در لرستان اتفاق افتاد، فرمانده پایگاه دوم مسجد سلیمان بودم. ساعت هفت صبح روز سیزدهم بالگردهای هوانیروز در پل‌دختر مستقر شدند و آماده امدادرسانی به مناطق سیل زده بودند و اولین بالگرد، ساعت 10 روز چهاردهم، کمک‌هایش را در پل‌دختر پیاده کرد. بعضی از روستاها و شهرهای کوچک در محاصره سیل بودند و هیچ راه ارتباطی نداشتند. و اگر هوانیروز نبود، شاید برخی از هموطنان ما از تشنگی و گرسنگی از بین می‌رفتند. لذا هوانیروز وارد شد و به صورت گسترده، آذوقه و دارو را به تمام نقاطی که در سیل دچار آسیب شده بودند، رساند. وقتی 48 ساعت گذشت شروع کردند به تخلیه نفراتی که هیچ راه ارتباطی نداشتند و امیدی نبود که در یک هفته ده روز آینده هم راه ارتباطی با خارج از منطقه ایجاد شود و امکان ساخت پل هم نبود. هوانیروز ساکنین این روستاها را به سمت پل دختر و خرم آباد بردند که آسیب نبینند.

از بزرگان ارتش شنیدیم که در جریان سیل پل دختر شما خیلی سریع و به موقع خودتان را به منطقه رساندید، از آن اتفاق بگویید.

در آن ساعت‌ها همه قسمت‌های شهر آسیب دیده بود، هلال احمر و نیروی انتظامی‌غیرفعال شده بود؛ لذا با دوستان سپاهی هماهنگ کردیم و در یک پایگاه مقاومت بسیج که دو سوله بزرگ داشت، یک پایگاه تشکیل دادیم و محل بالگردها را مشخص کردیم و سوله‌ها را محل انبار تجهیزات و آذوقه قرار دادیم. دوستانمان از تیپ 65 و نیروهای مخصوص، سایر یگان‌های نیروی زمینی از استان‌های همجوار، نیروی انتظامی‌و سپاه هم آمدند و هماهنگی‌ها برای کمک به مردم صورت گرفت، همه ارتباطات و کمک رسانی‌ها هم در آن پایگاه خلاصه می‌شد. مواد و تجهیزات را آنجا، از بالگردها تخلیه می‌کردیم و بعد با نفربرهای دوزیستی که هم در آب حرکت می‌کنند و هم در خشکی، به نقاطی که آسیب دیده بودند می‌رساندیم و به این ترتیب در طول سه روز اول، به صورت شبانه روزی خدمات رسانی می‌شد، تا اینکه به شرایط بهتری رسیدیم.  

از طرفی هم پایگاه بزرگ‌تری را در دانشگاه آزاد فنی حرفه ای شهر پل‌دختر که دور از منطقه سیل زده بود برپا کردیم و آنجا هم نقطه‌ای شد برای کمک به مردم آسیب دیده؛ مردمی‌که در کنار رودخانه زندگی می‌کردند و هیچ اثری از خانه‌هایشان باقی نمانده بود. در بعضی از قسمت‌ها هم رودخانه مناطق مسکونی را دور زده بود و اینها در محاصره بودند و هیچ راه ارتباطی نداشتند و کار خیلی سنگین شده بود. بچه‌های نیروی دریایی هم آمده بودند که از طریق قایق امدادرسانی کنند. تعدادی از بچه‌های نیرومخصوص و مهندسی نیروی زمینی هم آمده بودند که پل بزنند؛ ولی آنقدر رودخانه خروشان و سیل شدید بود که در 48 ساعت اول اجازه هیچ کاری را به نیروها نمی‌داد. تنها وسیله‌ای که می‌توانست امدادرسانی کند بالگردهای هوانیروز و شینوک بودند که بالگردهای ترابری سنگین هستند و توانستند چندین تن آذوقه و مواد غذایی و تجهیزات پزشکی و دارو را حمل و نقطه به نقطه تقسیم کنند. با همه این تفاسیر و با توجه به امدادرسانی‌ها، با وجود اینکه مردم از لحاظ مالی خیلی آسیب دیده بودند، از لحاظ جانی تلفاتی نداشتیم.

صحنه‌های بحرانی و نحوه امدادرسانی هوانیروز چه شباهت‌هایی با دفاع مقدس و فرهنگ مقاومت و ایثارگری داشت؟

شهر حالت جنگی داشت! از روز اولی که آنجا مستقر شدیم، تمام افراد وارد صحنه شدند، فرقی نمی‌کرد شخص فرمانده باشد یا سرباز. مشخص نبود فرد چه پستی دارد و در چه جایگاهی قرار دارد. همه افراد خالصانه وارد این صحنه شدند. یکی از صحنه‌هایی که ساعت‌های اول حضورم در پل دختر دیدم این بود که فرمانده لشکر خرم‌آباد با لباس شخصی ایستاده و برای تعدادی از افراد صحبت می‌کند، بدون اینکه آنها بفهمند چه پست و جایگاهی دارد. او برای کمک رسانی به مردم در هلال احمر مستقر شده بود. فرماندهان سپاه و نیروی انتظامی‌هم همین طور بودند. همه فرماندهان از محلی که به عنوان مقر انتخاب کرده بودیم سرکشی کردند.تمام این فرماندهان بعد از اینکه از بالگرد پیاده می‌شدند، می‌رفتند که وضعیت منطقه را بررسی کنند. آنها طوری بین مردم می‌رفتند که کسی تشخیص نمی‌داد فرمانده‌هان رده بالا هستند. آن هم در وضعیتی که شاید فرد تا زانو یا کمر داخل گل فرو می‌رفت. سه چهار روزی که من در پل‌دختر بودم هیچ کدام از مسئولان پل دختر نمی‌دانستند که من از کجا آمده ام و چه‌کاره هستم. فقط گفته بودم من رابط هوانیروز هستم.  

همه این مسائل مانند زمان دفاع مقدس بود و همه به دنبال این بودند که کاری انجام دهند. همه بسیجی وار و با خلوص نیت آمده بودند خدمت کرده و گرهی از مشکلات مردم باز کنند. شهدای هوانیروز هر کدام تجسم حماسه‌اند.

 تعدادی هم در چند سال اخیر شهید شدند. در مورد این شهدا بگویید.

ما در مجموعه هوانیروز، هم در دفاع مقدس و هم در امدادرسانی، شهدای بزرگی را به نظام و ملت تقدیم کردیم. پایگاه ما در اراک و استان فارس امدادرسانی و اورژانس هوایی دارند، آن هم در نقاطی که صعب‌العبور است. در نقاطی از خوزستان و شمال دزفول هیچ ارتباط زمینی نداریم و عشایر و روستایی‌ها در آن مناطق هیچ دسترسی به امکانات شهری ندارند. اگر فردی بیمار شود باید 48 ساعت در راه باشد؛ ولی خلبانان ما در زمان بسیار کوتاهی پرواز کرده و فرد مصدوم را  به بیمارستان‌های مرکز استان می‌رسانند. این مناطق کوهستانی، صعب العبور و مخاطره آمیز است و امکان حادثه در آن زیاد است که به عنوان نمونه شهید خاجویی را داشتیم که دو سال گذشته در منطقه شهرکرد در حین امداد هوایی دچار سانحه شد و به همراه همکارانش به شهادت رسید.ایشان از جمله افرادی بود که برای کمک به مردم از تمام وجودش مایه می‌گذاشت. من از چند سال قبل ایشان را می‌شناختم، ایثارگری و گذشتی که در وجود ایشان بود مثال زدنی است.

شهید محسن درخشان

همچنین ما شهدای بزرگی در طول 8 سال دفاع مقدس داشتیم که شهدای ملی هستند، مانند شهید شیرودی، شهید کشوری، شهید شمشادیان و شهید درخشان. اینها کارهای بزرگی انجام دادند. کمک برخی از این شهدا جانباز هستند و در قید حیات و از آن لحظات می‌گویند. شهید شمشادیان در عملیات میمک شهید شد. کمک او جانباز است و قطع نخاع شده. او می‌گوید وقتی شهید می‌خواست موشکی شلیک کند، تا مطمئن نمی‌شد که به تانک اصابت می‌کند شلیک نمی‌کرد. اعتقاد داشت که اگر موشک هدر برود از بیت المال رفته. در همان عملیات هم تانک اول را می‌زند، تانک دوم را هم می‌خواسته شلیک کند؛ اما از تانک دیگری که در دید آنها نبوده غافل می‌شوند و از همان تانک سوم هم مورد اصابت قرار می‌گیرند.

شهید محسن درخشان

شهید درخشان که در کردستان به شهادت رسید به شهید ایستاده هوانیروز مشهور است. چون بعد از اینکه بالگردش مورد اصابت قرار می‌گیرد، توسط گروهک‌های ضدانقلاب زنده دستگیر می‌شود و او را می‌برند و او را تا گردن زیر خاک می‌گذارند و او را شکنجه می‌دهند که به نظام جمهوری اسلامی ‌ایران و حضرت امام توهین کند؛ ولی زیر بار نمی‌رود و در نهایت بعد از 48 ساعت، ایستاده به شهادت می‌رسد.

پایگاه چهارم هوانیروز چه مزیتی نسبت به سایر پایگاه‌ها دارد؟

 پایگاه چهارم یکی از بزرگترین پایگاه‌های هوانیروز در منطقه است. این پایگاه پشتیبانی کننده همه پایگاه‌های هوانیروز ارتش در سطح کشور است. در 8 سال دفاع مقدس هم به همین شکل بوده و هر جایی که نیاز بود، وارد عمل می‌شد.

 هوانیروز در زمینه ارتقاء سامانه‌های پروازی و تسلیحاتی چه اقداماتی انجام داده است؟

تجهیزات و سلاح بالگردی ما سیستم قدیمی‌داشت. قبلا ما تانکی را در چهار کیلومتری مورد اصابت قرار می‌دادیم بدون اینکه خطری ما را تهدید کند. اما الان سیستم دشمن تغییر کرده و یک تانک می‌تواند هدفش را تا هشت کیلومتر مورد اصابت قرار دهد، موشک تاو ما هم تا پنج کیلومتر را مورد اصابت قرار می‌داد؛ لذا نمی‌توانستیم مانند قبل عمل کنیم. از موقعی که امیر قربانی به عنوان فرمانده هوانیروز و امیر حیدری هم به عنوان فرمانده نیروی زمینی تعیین شدند یکی از دغدغه‌هایشان این بود که این مشکل را حل کنند؛ البته اقداماتی در سال‌های گذشته انجام شده بود؛ ولی در طول دو سه سال گذشته این روند سرعت بیشتری گرفت و خدا را شکر ما در مجموعه هوانیروز به این نتیجه رسیدیم که سیستم‌های موشکی ما به روز شوند و در همین پایگاه اقداماتی در زمینه تجهیز بالگردها و ارتقاء وضعیت بالگردها انجام شده است.

آیا هوانیروز به خودکفایی رسیده است؟ دستاورد جدیدی هم دارد؟

ما در طول دو، سه سال گذشته پیشرفت‌های بسیاری در هوانیروز داشتیم. بر اساس فرامینی که مقام معظم رهبری به فرمانده نیروی زمینی در ارتباط با آمادگی رزمی‌یگان‌ها و رفع مشکلات عملیاتی یگان‌ها، ابلاغ کردند؛ فرمانده ولایی و توانمند نیروی زمینی و فرمانده هوانیروز شب و روزشان را پای کار گذاشته اند، تا جایی که شاید بتوان گفت فرمانده هوانیروز درطول یک ماه، دو روز را هم در دفترش نیست، ایشان یا در غرب است یا شرق، یا جنوب یا شمال. و این به خاطر ارتقاء هوانیروز، نیازمندی‌های هوانیروز و  ماموریت‌هایی است که در آینده قرار است به ما واگذار شود. فرمانده نیروی زمینی هم همین‌طور هستند و هر جا که لازم باشد ما در آنجا حاضر باشیم، می‌بینیم فرمانده نیروی زمینی هم حضور دارند. زلزله سرپل ذهاب شب اتفاق افتاد؛ اما ساعت هفت صبح امیر حیدری و امیر قربانی در حال انجام مصاحبه تلویزیونی بودند. این عزیزان خالصانه و بدون اینکه توجهی داشته باشند به این که یک فرمانده می‌تواند در دفترش بنشیند، در جمع مردم و کنار مردم بودند و بسیجی وار به مردم و نظام و کشور خدمت کردند و ما افتخار می‌کنیم که فرماندهان بزرگ اینچنین داریم که همیشه پای کارند و در خدمت مردم و نظام هستند.

برای حفاظت از مرزها چه اقداماتی انجام شده؟ آمادگی رزمی‌هوانیروز چقدر است؟

سلاح‌ها و تجهیزاتی روی بالگردها نصب شده که باعث ارتقاء توان هوانیروز شده. همچنین موشک‌های شفق طراحی و تست و به‌کارگیری شده. دوربین‌های دید در شب توان هوانیروز را بالا برده که بتواند عملیات شبانه را انجام دهد. و دیگر اینطور نیست که ما منتظر باشیم تا هوا روشن شود و بعد بتوانیم عملیات انجام شود و هر جایی نیاز باشد شبانه کار می‌کنیم. مجموعه صنایع یاعلی هر جایی نیاز به قطعه بحرانی باشد سریع آن را طراحی کرده و می‌سازد، این طور نیست که بالگردی زمین‌گیر شود و منتظر باشیم تا قطعه وارد شود. قطعات پرمصرف هم به تعداد زیاد ساخته شده و در اختیار یگان‌ها و پایگاه‌ها قرار گرفته و آمادگی بالگردی ما نسبت به گذشته افزایش بسیار چشم‌گیری داشته است.

آیا با مراکز دانش بنیان هم تعامل دارید؟

بسیاری از قطعاتی که اینجا ساخته شده اند به کمک همین دانش بنیان‌ها است. همچنین ما ارتباط بسیار خوبی با دانشگاه‌های معتبر کشور داریم و با آنها کار می‌کنیم. نفرات ما بعضی از مطالبی را که نیاز است در آنجا یاد می‌گیرند و از طرفی از دانشگاه‌های معتبر کشور دعوت می‌کنیم که بیایند و نیازمندی‌های ما را ببینند و روی آن کار کنند. و الحمدلله به نتیجه هم رسیده‌ایم؛ یعنی هر جا به بن‌بست رسیدیم، مشکلمان توسط ارتباطی که با دانشگاه‌ها و شرکت‌های دانش بنیان داشتیم برطرف شده است.

ممکن است در هر پروازی برگشتی وجود نداشته باشد. با توجه به این مسئله روحیه خلبان‌ها در پذیرش پروازها چگونه است؟

یکی از شاخص‌های همه نیروهای هوانیروز، از خلبانان گرفته تا پرسنل فنی و افسران مهندسین تعمیر و نگهداری، پا به کار بودنشان است. آنها به سختی کار و مشکلات فکر نمی‌کنند. روحیه جهادی که در این عزیزان است باعث می‌شود به مشکلات کار و ایرادات و خطرات فکر نکنند و فقط و فقط به این فکر کنند که کارشان را درست انجام دهند و خدمات را به موقع برسانند. آنها در قید و بند اینکه چه اتفاقی می‌افتد نیستند و با ایثارگری و روحیه جهادی کارشان را انجام می‌دهند. در طول تمام ماموریت‌هایی که داشتیم هیچ گاه ندیدم پرسنل از سختی‌های ماموریت و مشکلات و مواردی که احتمال داشت پیش بیاید، سخن و گله ای به زبان بیاورند.

آیا تحریم‌ها برای هوانیروز مشکل ساز بوده است؟  

تحریم‌ها از لحاظ وضع اقتصادی بر معیشت مردم تاثیر داشته؛ ولی کمک بزرگی به کار ما بوده؛ چون در یک مقطعی برای یک فیلتر منتظر می‌ماندیم، تا این که این فیلتر وارد شود و شروع به کار کنیم؛ ولی وقتی تحریم‌ها پیش آمد و دیدیم هیچ قطعه ای از خارج وارد نمی‌شود؛ تمام توان و تلاش نفرات ما  به کار گرفته شد که آن قطعه، به هر قیمتی، در داخل تولید شود. البته شاید در ابتدای کارمان کسی باور نمی‌کرد بتوانیم همین فیلتر را هم بسازیم. فیلتری که شاید از دید خیلی‌ها ناچیز بود و بالگردهای ما را زمین گیر می‌کرد. چه برسد به ساخت قطعات بزرگتر. ولی وقتی فرماندهان رده بالای ما احساس کردند که باید روی پای خودمان بایستیم، شروع کردند.

شاید سازنده‌های این بالگردها هم فکر نمی‌کردند که ما بتوانیم قطعات بالگردها را بسازیم. سال 57 که مستشارهای آمریکایی از کشور ما اخراج شدند، به این امید رفتند که دو سه ماه بعد برگردند. آنها گفته بودند شما نمی‌توانید این‌ها را نگهداری و تعمیر کنید؛ بنابراین ما دو سه ماه دیگر برمی‌گردیم. اما پیشکسوتان ما که آن سال‌ها جوان بودند همت کردند و بالگردها را نگه داشتند و هشت سال با همان تجهیزات جنگیدند. آن زمان قطعه به وفور وارد می‌شد؛ اما الان وضعیت ما به مراتب  بهتر شده است و شاید ارتقاء آمادگی رزمی‌و بالگردهای ما 10، 15 درصد از آن زمان بالاتر است. و احساس نیاز و در نتیجه تلاش و همت جوانان ما باعث شده این اتفاق بیفتد. در واقع هر جایی که ما احساس نیاز کردیم، به حمد خدای مهربان کار را پیش بردیم و موفق و پیروز بودیم.
*سید محمد مشکوهًْ الممالک

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان