1. مقدمه
وحدت یکی از موضوعات مهّم جهان اسلام است که دیدگاه های مختلفی دربارة آن مطرح شد. تلاش در جهت وحدت اسلامی در سده گذشته از سوی اندیشمندانی همچون سید جمال و محمد عبد آغاز شد و تا کنون نیز تلاش های فراوانی برای نیل به این مقصود صورت گرفته است.
در این میان، امام خمینی(ره) به عنوان یک نظریه پرداز و اندیشمند و فقیه بزرگ و به عنوان رهبر انقلاب اسلامی ایران این مسأله و ابعاد گوناگون آن را با عنایتی خاص مدّ نظر قرار داده و عملاً گام هایی چند در راه تحقق وحدت در جوامع اسلامی برداشتند.
از اقدامات و تلاش های امام خمینی(ره) در باب وحدت اسلامی می توان علاوه بر تأکید بر آن در بیانات و نوشتارهای خویش، از طرح تقیه مداراتی و فتاوایی چند در این مورد (امام خمینی 1368 ج 2: 200 174) - بویژه نگارش رساله ای در تقیه- احیای نماز جمعه، طرح مسألۀ برائت از کفار و مشرکین در مراسم حج، اعلام روز جهانی قدس و... نام برد. اما آنچه در اینجا اهمیت دارد چیستی وحدت و همبستگی است که حقیقت آن را به نمایش می گذارد و بدون شناخت آن نه می توان در جهت تحقق وحدت و همبستگی گام برداشت و نه می توان علل و ابعاد آن را آنگونه که باید شناخت. برای شناخت چیستی هرچیز نیز بیان ویژگی ها وخصوصیات آن یکی از بهترین روشهاست، از این رو پرسش اصلی نوشتار این است که همبستگی و وحدت اسلامی مورد نظر امام خمینی(ره) از چه ویژگی هایی برخوردار است؟ ما برای دادن پاسخ به این پرسش با شیوه ای تحلیلی و نظری به تبیین و بررسی آراء و اندیشه های امام خمینی(ره) پرداخته و با شیوه منطق بازسازی سعی در ارائه تصویری نمادین از نگاه ایشان به خصوصیات وحدت و همبستگی داریم. اما پیش از آن بیان مفهوم وحدت و همبستگی و نیز مؤلفه های وحدت نیز ضروری به نظر می رسد.
2. مفهوم وحدت و همبستگی
وحدت و همبستگی، از مسائلی است که در طول تاریخ - به ویژه در دوران جدید- توجهمسلمانان را به خود جلب کرده است. گاه وحدت از منظر ایجاد یک نظام سیاسی اجتماعی واحد در سراسر جهان اسلام مورد توجه قرار گرفته که معمولاً با عنوان «پان اسلامیسم» از آن یاد شده است. مفهومی که ابتدا از سوی مخالفان اسلام مطرح شد و سعی کردند به آن جنبۀ نژادی و قومی دهند و آن را به عنوان ابزاری در جهت تفرقه و از هم پاشیدگی جوامع اسلامی به کار گیرند. برای نمونه، ادوارد براون نهضت پان اسلامیسم را که در سال 1902 در اروپا بر سر زبانها افتاده بود، ناشی از ساخته های هوچیگرانۀ مخبر روزنامة تایمز در وین می داند (موثقی 1375: 274). در حالی که این مفهوم بیان کننده «اتحاد همۀ کشورهای اسلامی... یا وحدت مسلمین جهان تحت مرکزیت واحد...» (موثقی 1375: 273) است. گاه وحدت از زاویۀ بنیان فکری آن (عقیدتی، سیاسی و...) مورد توجه قرار می گیرد. گاه نیز وحدت و اتحاد مسلمانان برای مقابله با خطر و تهدیدی که اسلام و مسلمین را هدف قرار می دهد و می تواند روحیۀ شهامت و مبارزه را در آنها زنده نماید، مورد تعمق قرار می گیردکه در اینجا با نگرشی سیاسی مورد نظر قرا می گیرد.
وحدت و اتحاد هر دو در اصل بیان کنندة «یکی شدن»، «یکرنگی»، «همبستگی»، «همگرایی»، «یکدلی» و «حرکت در یک مسیر واحد» یا «برخورداری از جهت واحد» برای رسیدن به مقصدی واحد می باشد. برای نمونه، در لغت نامة دهخدا "وحدت" به معانی «یگانه شدن، یکتایی، یگانگی، یکی، عینیت، اتحاد، تنها و یکتا ماندن، یگانه شدن، یکی بودن، یگانگی و...» (دهخدا 1373 ج 14: 20453) و "اتحاد" به معنای «یکی شدن، یگانگی دانستن، یکرنگی، یگانگی، یکدلی، یک جهتی، موافقت و اجتماع...» (دهخدا، 1373 ج 1: 844) آمده است. وحدت و اتحاد در این معنا در برابر مفاهیمی چون کثرت، پراکندگی، اختلاف، تفرقه و نظایر آن مطرح می شوند. به لحاظ فلسفی نیز وحدت در مقابل کثرت مطرح می شود و «عبارت است از بودن چیزی به حیثیتی که منقسم نشود به امور متشارکه در ماهیت...» (دهخدا، 1373 ج 14: 20454).
بر همین اساس، تبدیل شدن واحدها به جمع و سپس جمع ها به واحد و کثیر به یکتا و تعدد به یگانگی و جهت های مختلف به یک جهت و مقاصد مختلف به یک مقصد و راه های گوناگون به یک راه، بیان کنندة معنا و مفهوم وحدت و همبستگی است و در اجتماع انسانی، یکدلی و یک جهتی آدمیان یک جامعه برای حرکت به سوی مقصدی واحد می باشد. بدین معنا که هرگاه جمعی دارای هدف و آرمان های مشترکی باشند و برای رسیدن به آن اهداف و آرمان ها، مسیر مشترکی را انتخاب کنند و همه با هم در این مسیر مشترک حرکت کنند؛ گفته می شود که آنها وحدت و اتحاد دارد که گاه از آن به اجتماع نیز تعبیر می شود.
امام خمینی(ره) در بیان مفهوم وحدت با اشاره به آیۀ شریفۀ «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَ لاتَفَرَقّوُا» (آل عمران: 103) وحدت و اتحاد را اجتماع و با هم بودن در امری واحد می داند (امام خمینی 1378، ج9: 131). بدین معنا که جهت گیری و مبنا و مقصد واحد داشتن نشان از وحدت و همبستگی است. البته، این امر واحد در نگاه امام خمینی(ره)، عقیده و باور به توحید و مبدأ واحد در جهان هستی است: «ما اگر این وحدت کلمه و این خاصیّت که عبارت از اسلامیت است که در آن همه چیز هست، اگر این را ما حفظ کنیم، تا آخر پیروز هستیم...» (امام خمینی، 1361: 250).
در تحلیل این نظر می توان گفت که همبستگی و وحدت گاه بر اساس مبانی اعتقادی یا فکری و نظری است و زمانی بر مبنای جهت گیری و حرکت مشخص و گاهی دیگر در راستای هدف و زمانی بر اساس ترکیبی از هر سه می باشد. اما وحدت مبتنی بر مبانی بویژه مبانی اعتقادی یعنی وحدت در عقیده و آرمان، وحدت هدف و جهت و نیز وحدت در عمل و حرکت را نیز به دنبال خواهد داشت. لذا در اینجا مبانی اعتقادی یا عقیده و آرمان بن مایه و اساس وحدت و اتحاد خواهند بود و بدون وجود آن، نه می توان اساساً از وحدت سخن گفت و نه می توان چنین وحدتی را اساس و بن مایة حرکت و پیشرفت قرار داد. بدین معنا، ویژگی های اعتقادی و نگرشی و معرفتی و ارزشی از مهم ترین مؤلفه ها وعناصر و ارکان وحدت قلمداد می شود؛ عناصری که با شناخت آنها می توان به ماهیت وحدت پی برد.
3. مؤلفه ها و عناصر وحدت و همبستگی
دیدگاه های صاحب نظران در خصوص مؤلفه ها و عناصر وحدت و همبستگی متکثر و متنوع است. بدین معنا که از منظر اندیشمندان، وحدت ممکن است بر پایه های مختلفی در یک جامعه شکل بگیرد. برخی ذهنیت و سرگذشت مشترک تاریخی، میراث مشترک فرهنگی، هدف و درد مشترک و دین مشترک را در زمرة مؤلفه های همبستگی ملی می دانند (تاجیک، 1379: 56) و برخی نیز فرهنگ، پرچم، محدودة جغرافیایی و زبان را به عنوان عناصر وحدت و همبستگی ملی برمی شمارند(زیبا کلام، 1379: 23). در یک جمع بندی کلی از نظریات مختلف، عناصر شکل دهندة وحدت و همبستگی ملی را می توان به شرح زیر توضیح داد:
1.3. سرزمین و جغرافیا: وجود سرزمین و جغرافیای مشترک یکی از عوامل اساسی شکل گیری وحدت و همبستگی میان مردمانی است که در آن سرزمین زیست می کنند. حراست و نگهبانی از سرزمین مشترک همواره به عنوان یک عامل اساسی در همبستگی مردمان درون یک سرزمین نقش ایفا کرده است (قاسمی، ابراهیم آبادی، 1390، ش59: 111)
2.3. دولت و نظام سیاسی: نظام سیاسی و دستگاه حکومت نقش عمده ای در ایجاد و حفظ همبستگی ملی در سطوح مختلف دارد. همبستگی ملی خود محصول ساختار قدرت سیاسی است (همان: 111).
3.3. دین و مذهب: دین و مذهب به مثابة یکی از ریشه ای ترین عناصر فرهنگی در اکثر جوامع به عنوان یکی از عوامل اساسی وحدت و همبستگی ملی بوده است. وجود دین مشترک در درون یک قلمرو سرزمین مشترک همواره به عنوان یکی از مبانی شکل گیری وحدت و همبستگی ملی در جوامع مطرح بوده و نقشی اساسی را در پیدایش وفاق و انسجام اجتماعی ایفا کرده است(همان: 111).
4.3. زبان مشترک: همة کسانی که در مورد فرهنگ و همبستگی و انسجام اجتماعی اندیشیده اند، زبان را جزو یکی از عناصر مهم و تشکیل دهندة وفاق و همبستگی ملی برشمرده اند. وجود زبان رسمی مشترک همواره به عنوان عامل ارتباطی بین مردمان درون یک سرزمین مورد توجه بوده است؛ هرچند ممکن است در کنار یک زبان مشترک، زبان ها و لهجه های غیر رسمی مختلفی نیز وجود داشته باشد.
5.3. فرهنگ: فرهنگ و عناصر مهم آن چون نگرش ها، هنرها، رفتارها، رسم ها و آداب مشترک در خصوص مسائل مختلف به عنوان یکی از گام های اولیه و زیربنای تفاهم و همبستگی میان انسانها همواره مدنظر بوده است. آیین های مشترک، نظیر اعیاد و جشن ها و... همچنین، احترام به این آداب و رسوم نقش بسزایی در شکل گیری وفاق و همبستگی اجتماعی دارد.
6.3. تاریخ مشترک: سابقه و تجربة تاریخی مشترک یکی از عوامل اساسی ایجاد همبستگی و وحدت ملی در درون یک جامعه است. افرادی که دارای دردها و رنج های مشترک و شادی های مشترک باشند، احساس علقه و همبستگی بیشتری نسبت به هم دارند (قاسمی، ابراهیم آبادی، همان: 111).
در این میان، دیدگاه امام خمینی (ره) متمرکز بر عوامل و عناصر معنوی و غیر مادی وحدت و همبستگی است. البته، این بدان معنا نیست که امام خمینی قائل به نقش عناصری چون جغرافیا، زبان یا تاریخ و نظایر آن در شکل گیری وحدت نیست، بلکه ایشان نقش این عناصر را در ایجاد وحدت مورد نظر قرار می دهد و به انکار هیچکدام از عناصر نامبرده نمی پردازد، اما آنچه که بیش از پیش و مهم تر از سایر عناصر مورد توجه و تأکید امام خمینی قرار گرفته است، عناصر بنیانی تر و مهم تر معنوی است که وحدتی پایدار تر و سرنوشت سازتر می سازند. این عناصر مبتنی بر شناخت و باور هستند. برای نمونه، در عرصة هدف و مقصد، او به دو رکن مهم انگیزة الهی و تشکیل حکومت اسلامی توجه خاص دارد(امام خمینی، 1378: 21/ 404). یا در عرصة جهت و حرکت سخن از اعتصام به حبل الله (آل عمران:103)، تکیه بر معرفت، آگاهی و شناخت (امام خمینی، 1378: 21/169-206)، وجود دشمن مشترک(امام خمینی،1361: 14) و یا در میدان مبانی و بنیان های اولیة مؤثر در ایجاد وحدت به ایمان و باور به توحید، وحدت کلمه (امام خمینی، 1361:4 /93) اصول اعتقادی مشترک چون توحید، معاد، نبوت و...، فطرت سلیم انسانی، محبت و مودت، برادری و اخوت(امام خمینی، معنویت و اخلاق نبوی، زمستان 1377: 8-9) و... توجه خاص دارد. بنابراین، اگر بتوان عناصر و مؤلفه های وحدت و همبستگی را به دو دستة مادی و معنوی تقسیم کرد، در نگاه حضرت امام دستة دوم است که در ایجاد و بقای وحدت نقش اساسی تر و تعیین کننده تر و در عین حال، پایدارتری را دارند. بعلاوه این دسته دوم هستند که مورد نظر و تأیید دین اسلام قرار گرفته اند در حالی که دسته اول در عین اینکه گاه در ایجاد و بقای وحدت نقش دارند، گاه نیز باعث جدایی و تفرقه می گردند.
4. ویژگی های وحدت اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره)
منظور از ویژگی های وحدت و همبستگی، عوامل متعددی است که در شکل گیری و پیدایش یا در بقا و استمرار و یا در مقصد و هدف و بویژه در وجود و هستی وحدت وهمبستگی نقش دارد. به بیان دیگر ویژگی ها صفاتی است که وحدت و همبستگی با آنها شناخته می شود و وجودش قائم بر آنهاست و در واقع بدون وجود آنها – در کل- نمی توان از بودن وحدت و همبستگی سخن گفت. برخی از این خصوصیات در قالب باور و نگرش و بینش تجلی یافته و زمینه اصلی ایجاد وحدت و همبستگی را بوجود می آورند. برخی دیگر نیز عوامل مادی و فرهنگی و معنوی و یا سیاسی و نظایر آن هستند که در بقا، استمرار و روند و پیامدهای آن نقش دارند. در اینجا صرفاً به برخی از ویژگی ها و خصوصیات کلی وحدت از دیدگاه امام خمینی(ره) اشاره می شود:
1.4. باور و اعتصام به ایده آل مطلق و واحد (حبل الله) یا خداباوری
خداوند یکتا و واحد است و مظهر وحدت و یکتایی. باور به نیرو و مبدأ واحد انسانها را هم بسته می کند و از اختلاف و جدایی پرهیز می دهد.
از دیدگاه امام خمینی(ره)، اتحاد و وحدت در سایة توحید و اعتصام به حبل خدایی شکل می گیرد. لذا هرگونه تجمعی و باهم بودنی مطلوب نیست و به وحدت و اتحاد واقعی و پایدار منجر نمی گردد. بلکه آن تجمع و جماعتی مطلوب است و وحدت آفرین که حول محور اعتصام به حبل الله شکل گیرد. آری باور به مبدأ واحد و مظهر وحدت، وحدت آفرین است؛ چون او منشأ و اساس الفت، همبستگی و وحدت است: «هوالذی ایدک بنصره و بالمومنین و الف بین قلوبهم لو انفقت ما فی الارض جمیعا ما الفت بین قلوبهم ولکن الله الف بینهم انه عزیز حکیم» (انفال: 62 و63). در بیانی دیگر نیز با صراحتی آشکار امر به اعتصام به حبل خدا به صورت متحد و جمعی نموده و از تفرقه نهی می نماید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جمِیعاً وَ لا تفَرَّقُوا» (آل عمران: 103). امام خمینی بارها با اشاره به این آیه تأکید بر وحدت و همبستگی همراه با اعتصام به حبل الهی دارد:
خدای تبارک و تعالی امر فرموده است: واعتصموا بحبل الله اجتماع، لکن اجتماع با تشبث به حبل الله. هر اجتماعی مطلوب نیست، واعتصموا بحبل الله مطلوب است، همان است که إقرأ باسم ربک. اسم رب همان ریسمانی است که همه به آن باید اعتصام کنند. مردم را دعوت کنید به وحدت، دعوت کنید به اینکه گروه گروه نشوند(امام خمینی، 1378 ج 8: 334).
امام(ره) در این بیان چند موضوع را از هم متمایز می سازند که عبارتند از:
یک) وجود اجتماع: وحدت از اجتماع و با هم بودن نشأت می گیرد؛ بدین معنا که عده ای با هدفی مشترک و در امری مشترک با هم اجتماع می کنند و جماعتی را به وجود می آورند. این امری عادی و طبیعی است و مورد تأیید هر گروه و مکتبی حتی رژیم ها و مکاتب غیرالهی می باشد. بنابراین بدیهی است که آدمیان به صورت گروهی مجتمع برای انجام امر مشترک اقدام کنند.
دو) مبنا و اساس وحدت: وحدت قبل از هر چیز مبتنی بر باور به منشأ و مبدأ واحد است. مبدئی که خود دارای وحدت و اصل وحدت است. به تعبیر شیخ محمود شلتوت: «وحدت اصل و یگانگی معبود مقتضی آنست که شاخه ها به هم پیوندند و همگی حقوق خویشاوندی انسانی را در بارة هم منظور دارند. معبود ما از پراکندگی بندگانش ناخشنود است» (شلتوت،1359: 75).
سه) ماهیت و محتوای وحدت: از دیدگاه امام (ره)، آنچه حقیقت و ماهیت وحدت را روشن می کند این است که وحدت در چه جهتی و با چه انگیزه و قصدی صورت گیرد و محور وحدت و اساس آن چیست؟ محور وحدت در اندیشۀ امام خمینی(ره)، «اعتصام» به «ریسمان الهی» است. «اعتصام» به معنای چنگ زدن به هدف واحد و ایده آل هستی است. از این روی، وحدت به لحاظ هستی شناسی با توحید ارتباط تام و تمام دارد؛ زیرا فقط راه حق است که فطرتاً می تواند انسان ها را حول خدا متحد سازد و انسان ها واقعاً تمایل فطری به حق و حقیقت دارند و این گرایش در همۀ آدمیان وجود دارد. پس، وحدت حقیقی بدون اعتصام به خدا و حبل او و حقیقت، معنا نخواهد داشت. بنابراین، جمع شدن حول یک محور مشترک، به تنهایی، وحدتی گذرا، مقطعی و غیرحقیقی است و نامطلوب. امام (ره) در این زمینه می فرمایند: «هر اجتماعی مطلوب نیست، واعتصموا بحبل الله مطلوب است... مردم را دعوت کنید به وحدت. دعوت کنید به اینکه گروه گروه نشوند» (امام خمینی 1378 ج 8: 334).
ریسمان الهی ربوبیت است، اسم «رب» همان ریسمان خدایی است. یعنی پذیرش تدبیر و ادارۀ امور عالم و حاکمیت مطلق هستی برای او و لاغیر. در عبارت دوم، امام(ره) حبل خدا و ریسمان او را «راه حق» می داند، راه صدق و راستی، راه خدا و پیامبران الهی که باز همان پذیرش ربوبیت و حاکمیت مطلقۀ خدا بر عالم وجود است؛ زیرا وحدت نیاز به محور، مبنا یا منشأ و اساس واحدی دارد و یا هدف و مقصد واحدی را می طلبد و لذا توحید می تواند به عنوان محوری اساسی برای وحدت در نظر گرفته شود، چون در جامعۀ توحیدی، انسان ها در مسیر واحد (إنَّا لله وَ إنَّا اِلَیْهِ رَاجِعُون) قرار دارند، برخلاف جامعة شرک و کفر که راه ها و مسیرها گوناگون است.
بنابراین، آنچه حقیقت وحدت و اتحاد را شکل می دهد، «عبودیت» و «بندگی» در برابر «ربوبیت» و «الوهیت» حق است. «اعتصام به حبل خدا» به این معناست. آنچه از آیۀ شریفه استنباط می شود، سه نکتة اساسی است:
یک: «جمیعاً» که همان ارادۀ جمعی و گروهی و با هم بودن است.
دو: «واعتصموا بحبل الله» که اعتصام به حبل الهی در حالت جمعی است و بیان کنندة محور و بنیان و رکن اساسی و ذات و ماهیت وحدت و مجتمع (جمیعاً) است.
سه: «ولاتفرقوا» که به معنی نهی از تفرقه و جدایی است. در واقع، با وجود اعتصام به حبل الهی، وجود تفرقه و جدایی منتفی می شود. چه پیمودن راه حق باید به صورت جمعی و همگانی و به دور از تفرقه و اختلاف صورت گیرد. به همین دلیل، رسول خدا(ص) بر مسألۀ جماعت و مجتمع بودن بر امر حق تأکید فراوان داشتند.
2.4. مصلحت عمومی باوری
یکی دیگر از بنیان های اساسی وحدت اسلامی، «مصلحت عمومی امت اسلامی» است که گاه از آن به صلاح امت یا مصالح جماعت و... نیز تعبیر شده است. هرگاه مصالح عمومی جامعۀ اسلامی ایجاب نماید، باید از اختلافات جزئی به راحتی چشم پوشی کرد و خواسته های فردی و گروهی را فدای مصالح جمع نمود. این موضوع بکرات مورد عنایت و توجه پیشوایان دین بوده است. به عنوان مثال، امام صادق(ع) در روایتی می فرمایند: از عملی که باعث ننگ و عار ما می شود بپرهیزید، مایۀ سرفرازی ما باشید نه سرافکندگی، در نماز جماعات آنان (برادران اهل سنّت) شرکت کنید، بیمارانشان را عیادت نمایید و در مراسم تشیعشان حضور به هم رسانید، و مبادا آنان در کارهای نیک بر شما سبقت گیرند که سزاوار است شما بر آنان پیشی گیرید، به خدا هیچ چیز محبوب تر از خباء نیست، پرسیده شد خباء چیست؟ فرمودند: تقیه و بر اساس برخی از نقل قول ها در پایان روایت فرمودند: «ان ذلک احب العبادات و احسنها» (حر عاملی 1991: 11).
البته، به تعبیر امام خمینی (ره) منظور از این نوع تقیه، تقیة مداراتی است که عبارت است از مدارا نمودن با اهل سنّت برای حفظ وحدت مسلمانان و بقای اسلام و جامعۀ اسلامی بدون اینکه ترس و بیمی ازناحیۀ آنها در کار باشد. بر این اساس، امام خمینی (ره) در کتاب رساله ای در تقیه، تقیه را بر دو نوع می داند:
یک: تقیه اضطراری که از روی ترس و بیم است و برای حفظ جان، آبرو و یا دارایی و... خود یا برادر ایمانی و یا ترس از ضرر رسیدن به حوزۀ اسلام و اختلاف کلمه میان مسلمانان است.
دو: تقیه مداراتی که آنچه در آن مطلوب است، وحدت کلمة مسلمین است و با محبت و دوستی و مدارا با اهل سنّت بدون اینکه ترس و بیمی در کار باشد، صورت می گیرد.
از نظر امام (ره) راز و رمز تقیۀ مداراتی، مصلحت عمومی امت اسلامی، وحدت کلمۀ آنها در برابر دشمنان و جلوگیری از تفرقه و پراکندگی حمایت آنان است تا اینکه میان سایر ملل ذلیل و خوار نشوند و تحت سلطه کفار و سیطرۀ آنان قرار نگیرند (امام خمینی، 1368،ج 2: 200 - 174).
همچنین، حضرت امام(ره) برای رعایت مصالح امت اسلامی، شرکت در نماز اهل سنّت را جایز و بلکه لازم می دانند. برای نمونه، در جواب استفتایی چون: «برای شرکت در نماز جماعت اهل سنّت باید به وظایف نماز فرادی عمل کرد یا احکام جماعت؟» این گونه پاسخ می دهند: «وظیفه جماعت است و احکام جماعت را دارد» یا در مورد پرسش: «با توجه به اینکه اهل سنّت دست بسته نماز می خوانند و آمین می گویند، آیا در حال اختیار شیعیان می توانند در نماز جماعت اهل تسنن شرکت کنند؟» می فرماید: «در مورد تقیه شرکت جایز و نماز صحیح است و مختص به مورد ضرورت نیست» (بی آزار شیرازی 1404: 23).
امام خمینی(ره) در ضرورت حفظ مصالح عمومی، یعنی مصالح مردم یک جامعه می فرماید:
امروز، روزی است که باید تمام قدرت ها هماهنگ باشند و همه حفظ نظم بکنند، که اگر نظام به هم بخورد، وضعیت به هم می خورد و همه خودشان را فدایی اسلام بدانند... شما مهیا باشید، نروید سراغ اختلافاتی که خودشان دارند با هم، شما بین راه هستید. اختلاف ها را کنار بگذارید... (امام خمینی، 1378 ج 13: 20).
بر اساس آنچه گذشت، یکی دیگر از عواملی که ماهیت وحدت را شکل می دهد، باور به مصالح عمومی جامعۀ اسلامی و امت اسلامی یعنی مصلحت کلی مردم در درون جامعۀ اسلامی است. وحدت در این بُعد رنگ سیاسی به خود می گیرد. به همین جهت، از وحدت به طور عمده تحت عنوان وحدت سیاسی امت اسلامی یا جامعۀ اسلامی یاد می شود؛ زیرا وحدت به دلیل مصالح عمومی تحقق می یابد. بنابراین، درمی یابیم که چون در تفرقه و اختلاف منافع شخصی جای مصالح عمومی و مصالح شریعت را می گیرد و منافع شخصی برای هر فردی و هر گروهی از افراد و گروههای دیگر متفاوت است طبعاً درگیری ها، فساد و جنایات برای به دست آوردن منافع خصوصی رخ می دهد؛ در حالی که در وحدت مصلحت واحدی با عنوان مصلحت عمومی یا مصلحت شرع یا هر دو را در نظر می گیرند و جایی برای فساد، جنایت، شکست و آسیب پذیری باقی نمی ماند.
3.4. باور به مکتب یا مکتب باوری
یکی دیگر از خصوصیات و ویژگی های وحدت در اسلام، رعایت «مصالح اسلام» و «شرع مقدس» است. بدین معنا که اسلام، قوانین و احکام اسلامی، وطن اسلامی و هر آنچه به اسلام تعلق دارد، باید حفظ شود و وحدت و اتحاد مسلمانان در حفظ این راه از ضروریات اولیه است. وحدتی که بر حفظ سرزمین اسلامی یا قوانین اسلام و وحی نیانجامد، وحدت مطلوب و حقیقی مورد نظر امام خمینی(ره) نیست. اساس حفظ اسلام است و وحدت ابزاری برای تحقق آن. حضرت امام(ره) در این زمینه می فرمایند:
ما برای دفاع از اسلام و ممالک اسلامی و استقلال ممالک اسلامی در هر حال مهیا هستیم. برنامة ما برنامة اسلام است، وحدت کلمة مسلمین است، اتحاد ممالک اسلامی است، برادری با جمیع فرق مسلمین است... (امام خمینی، 1378، ج 1: 336).
از دیدگاه امام(ره) تمام مسلمانان از هر نژاد و قومیتی که باشند و با هر زبانی که سخن بگویند، عزیز و گرامی هستند. مهم این است که آنها مکتب اسلام را پذیرفته و کلمۀ توحید را شعار خویش قرار داده اند. لذا باید برای حفظ کیان اسلام و ملل اسلامی آنان را گرامی داشت و وحدت و همبستگی با آنان را حفظ کرد در این زمینه می فرمایند:
ما ملت اسلام را، تُرکش باشد، عربش باشد، عجمش باشد از هر ملت افریقا باشد، امریکا باشد، هر جا می خواهد باشد، ما ملت اسلام را عزیز می داریم (امام خمینی، 1378 ج 1: 381).
سیادت اسلامی و عزت مسلمین نیز از مواردی است که وحدت و همبستگی برای آن صورت می گیرد. این در حالی است که تفرقه و جدایی مسلمانان عامل شکست، ضعف، ذلت و زبونی آنها و سلطۀ دشمنان بر آنها می شود. این است که از نظر امام خمینی (ره) تمام بدبختی های مسلمانان از اختلاف و تفرقه ای است که بین آنها وجود دارد و راه رسیدن آنها به سیادت و آقایی و حفظ حقیقت و محتوای اسلام ناب بستگی به وحدت و اتحاد مسلمین دارد:
بدبختی های مسلمین برای این تفرقه ای است که بینشان هست. ملت های مسلم با هم اجتماع کنند و حکومت ها را الزام کنند به اینکه دست از تفرقه بردارند و دست از حمایت از منافع اجانب هم بردارند (امام خمینی، 1378 ج 4: 445).
اخوت و برادری اسلامی که شکل حقیقی و ناب وحدت است، شرط تحقق قدرت اسلام و بقا و استمرار و دوام آن است. با چنین وحدتی تمام مشکلات مسلمانان حل می شود؛ چون هیچ قدرتی توان برخورد با آنان و سرزمین های آنان را ندارد. در واقع، درمان اصلی دردهای جوامع اسلامی وحدت است، امام در این زمینه می فرمایند:
من امیدوارم که بین دولت های اسلامی یک اخوتی، اخوت اسلامی، همان طوری که قرآن امر فرموده است، پیدا بشود؛ که اگر این اخوت اسلامی در بین ممالک اسلامی پیدا بشود، یک قدرت عظیمی است که هیچ یک از قدرت های دنیا نمی توانند. به پای آن باشند (امام خمینی، 1378 ج8: 88).
بنابراین، مصالح اسلام عامل وحدت است و محور و بنیان آن وحدت برای حفظ اسلام و حفظ کیان آن و تداوم و گسترش دعوت اسلامی در جهان معنا می یابد. نمازهای جمعه و جماعات، اعلام برائت از مشرکین در مراسم حج، اعلام هفته وحدت، اعلام روز قدس، همه و همه در جهت مصالح اسلام و شرع اسلامی است که به معنای گذشتن از مصالح شخصی، گروهی، قومی و ملی یعنی همان مصالح عمومی کشور اسلامی برای حفظ مصالح عالیۀ اسلام است.
4.4. توحید کلمه و عقیده واحد
ماهیت وحدت همچنین با مفهوم توحید در عقیده یا به عبارت دیگر، «توحید کلمه» یا «توحید اعتقاد» روشن می شود. بر این اساس، «کلمه ای واحد»، «نظری واحد»، «اعتقاداتی واحد» و «جهان بینی واحد» وجود دارد که همه بدان ملتزم خواهند بود. چنین وحدتی عامل رشد، پیشرفت، تعالی و تکامل جامعه خواهد بود و می تواند مدینۀ فاضله و حکومت مطلوب را ایجاد نماید. به بیان امام(ره):
یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیاء عظام، سلام الله علیهم، که علاوه بر آنکه خود مقصود مستقل است، وسیلۀ پیشرفت مقاصد بزرگ و دخیل تام در تشکیل مدینۀ فاضله می باشد، توحید کلمه و توحید عقیده است... (امام خمینی، 1375: 310-309).
اگر در صدر اسلام جامعه ای فاضله تشکیل شد و پس از آن مسلمانان توانستند بخش بزرگی از جغرافیای شناخته شدۀ آن روز را تحت سلطۀ خود درآورند، بر اثر همین وحدت کلمه و عقیده و به تعبیر حضرت امام (ره)، بر اساس وجود شمه ای از وحدت و اتحاد مبتنی بر اخوت و برادری بین مسلمانان بوده است. چنین وحدتی حول یک جهان بینی مشترک شکل می گیرد و ایجاب می کند که مسلمانان به عنوان صاحبان این مکتب و جهان بینی، وحدت لازم را در راستای آن داشته باشند امام در این زمینه فرمودند:
پس بر هر مسلم غیور دینداری لازم است برای (حفظ) شخص خود از فساد، و نوع اهل دین از نفاق و نگهداری حوزۀ مسلمین و نگهبانی وحدت و جمعیت و احکام عقد اخوت خود را از این رذیله (تفرقه جویی حفظ) کند... (امام خمینی، 1375: 311).
بنابراین، از دیدگاه دینی و اعتقادی، افتراق کلمه، جدایی عقاید، دوگانگی و چندگانگی در نگرشها و اعتقادات، امری مذموم و ناپسند است. در حالی که وحدت کلمه و وحدت اعتقاد امری پسندیده و مطلوب تلقی می شود. امام خمینی(ره) افتراق کلمه، جدایی و تفرقه را از گناهان کبیره می داند و مسلمین را مأمور به ایجاد دوستی، برادری، مواصلت و نیکویی به یکدیگر و مودت و اخوت در راه ایجاد اتحاد کلمه و وحدت کلمه می داند. در این باره، چنین مطرح می کند:
مسلمین مأمورند به دوستی و مواصلت و نیکویی به یکدیگر و مودّت و اخوّت و معلوم است آنچه موجب ازدیاد این معانی شود، محبوب و مرغوب است و آنچه این عقد مواصلت و اخوت را بگسلد و تفرقه در بین جمعیت اندازد، مبغوض صاحب شرع و مخالف مقاصد بزرگ اوست. و پر واضح است که این کبیرۀ موبقه اگر رایج شود در بین جمعیتی، موجب کینه و حسد و بغض و عداوت شده و ریشۀ فساد در جمعیت بدواند، درخت نفاق و دورویی در آنجا ایجاد کند، و برومند نماید، و وحدت و اتحاد جامعه را گسسته کند، و پایۀ دیانت را سست کند و از این جهت بر فساد و قبح آن افزوده گردد (امام خمینی (ره)، 1375: 311 -310).
5.4. نیت باوری
از دیدگاه اسلام، عقیده و نگرش، راهگشا و روشن کنندة عمل و حرکت است. بدون عقیده، عمل معنا ندارد. در نتیجه، همه چیز انسان از نیت و قصد او شروع می شود: «إنّما الاعمال بالنیات» و بعد از نیت و قصد، عمل معنا می یابد و نیت و قصد نیز مبتنی بر شناخت و جهان بینی و جهان نگری انسان است. بنابراین، بر اساس رهنمودهای مکتب اسلام، از جهان بینی واحدی شروع می کنیم و به عمل واحدی می رسیم. پس وحدت کلمه یا همان وحدت در عقیده و باور و سخن است که ما را به وحدت عمل رهنمون می سازد امام در این زمینه می فرمایند:
کوشش بشود به اینکه آن وحدت حقیقی که لازمة یک امت مسلمان است و مورد توجه پیغمبران عالم است و مورد امر خدای تبارک و تعالی است آن امر را دنبال کنیم که حاصل بشود. در طبقات متعارف ملت و ملت ها این وحدت آسان تر است تا طبقات بالا باصطلاح بالا (امام خمینی 1378 ج 14: 152).
به طور کلی، از دیدگاه امام مبنا و اساس وحدت عمل، وحدت اسلام است و لذا با هماهنگی بین عقیده و عمل است که وحدت معنا می یابد. اگر ما در عقیده و در کلمه دارای وحدت هستیم، معنا ندارد که در عمل و در حرکت های سیاسی و اجتماعی فاقد وحدت باشیم. به تعبیر امام خمینی(ره):
در اسلام، نژاد، گروه، دستجات، زبان، این طور چیزها مطرح نیست. اسلام برای همه است و به نفع همه. و ما با شما برادر هستیم به حکم قرآن، به حکم اسلام؛ و از هم جدا نیستیم... دشمنی در کار نیست، همه برادر؛ همه مسلمان؛ همه اهل قرآن؛ همه تابع رسول اکرم (ص) (امام خمینی، 1378، ج 9: 359).
6.4. جماعت باوری:
شعار معروف «دست خدا با جماعت است» در واقع بیانگر مضمون احادیثی چند از پیشوایان بزرگ اسلام است. برای نمونه، حضرت علی (ع) می فرماید: «فان یدالله مع الجماعة و ایاکم و الفرقة» (مجلسی، ج33 ص:289) یعنی پس (بدانید که) دست خدا با جماعت است و از تفرقه و جدایی بپرهیزید یا «فان یدالله علی الجماعة و ایّاکم و الفرقة» (ابن ابی الحدید 1404 ج 8: 112). این گونه روایات و احادیث بیان کنندة آن است که وقتی اقشار و گروه های انسانی با هم شدند و فرد تبدیل به جماعت و نفس تبدیل به اجتماع گردد و اجتماع و جماعت نیز هدفی واحد و راهی واحد را برای رسیدن به هدف آغاز کنند، سنّت و قانون الهی حاکم بر جهان این است که آنان در رسیدن به اهداف خود موفق خواهند شد. آری، سنّت و قانون لایتغیر خدایی این است که جمع و اجتماع واحد را یاری می کند، ولی حاصل تفرقه و جدایی جز شکست نخواهد بود. لذا در احادیث تعبیر «دست خدا» که مظهر قدرت و توان اوست همراهِ با جماعت آمده است. امام خمینی(ره) نیز تأکید دارد که این امر، ارتباط مستقیم میان پیروزی و موفقیت در زندگی با اجتماع و وحدت یک قاعده عقلی، تجربی، شهودی و شرعی است:
لکن یدالله مع الجماعة؛ خدای تبارک و تعالی با جماعت است... پشتیبان آنهاست و ما حس کردیم این مطلب را، ذوق کردیم این مطلب را، که این جماعت ایران که با هم شدند، خدا پشتیبان آنها بود، و الآن هم هست (امام خمینی، 1378 ج 6: 313).
این مسأله به دلیل تکوینی و طبیعی بودن (سنّت خدایی) فزونی توان جمع نسبت به فرد در میان سایر موجودات نیز مصداق دارد؛ چه «قطره ها تبدیل به سیل می گردند». البته، این موضوع در مورد انسان که اشرف مخلوقات است و از عقل و اختیار برخوردار می باشد، دارای اهمیت اساسی و تعیین کننده است؛ زیرا تأمین صلاح دنیا و آخرت، دین و دنیای جوامع بشری در سایۀ وحدت، همبستگی و اتحاد اعضای آن تأمین می شود. به بیان امام خمینی(ره):
مسأله ای که شما می خواهید دنبال کنید یعنی، مسأله هماهنگی بین تمام نهادها بسیار مهم است. شما باید احساس کنید که صلاح دین و مکتب ما و صلاح مملکت ما این است که همه با هم یک کار را دنبال کنیم... اختلاف مال شیطان است، در رحمان اختلاف نیست... (امام خمینی، 1378 ج 15: 362361).
این است که در روایات پیامبر(ص) می خوانیم که می فرماید: «الجماعة رحمة و الفرقة عذاب» (نهج الفصاحه 1377: 433؛ فرید تنکابنی، 1376: 174). یعنی: اتحاد، وحدت و همبستگی رحمت است و تفرقه و جدایی عذاب است. یا «الجماعة رحمة و الفرقة عذاب» (نهج الفصاحه 1377: 395).
پرهیز از اختلافات سست و بی پایه به سلیقه هایی که بنیان ها را درهم می ریزد، مورد انکار هر عقل سالمی است و براستی از منکرات بزرگ زندگی اجتماعی و مدنی است و از عوامل شکست و انحطاط جامعه، نه صلاح دین در آن است نه صلاح و خیر دنیا. در حالی که وحدت و یکپارچگی به ویژه در مقاطع حساس و بحرانی از ضروریات و از عوامل سازنده و پیش برنده است که هم صلاح دنیا را تأمین می کند و هم صلاح آخرت را. قطره ها را به سیل تبدیل می کند و عالمی را دگرگون می سازد. بنابراین، عقل حکم می کند که وحدت یک ضرورت جهانی و فطری برای حفظ و بقای انسان و جامعۀ انسانی است.
7.4. تکلیف باوری و «تقدس وحدت»
از دیدگاه امام خمینی(ره)، رعایت وحدت و اتحاد تکلیف شرعی است. این تکلیف به ویژه در هر جا که مصالح کلی تر در خطر باشد به طور عمده جنبۀ وجوب پیدا می کند و بر همگان فرض می شود، در شرایط خاص و بحرانی حتی امام خمینی(ره) فقدان وحدت را نوعی «انتحار» و «خودکشی جمعی» می دانند و در این زمینه می فرماید:
امروز ما مکلف هستیم که در هر لباس و هر شغلی هستیم، از اختلاف کلمه احتراز و به وحدت اسلامی که پیوسته مورد سفارش کتاب و سنت است گرایش نموده، و کلمه حق را عُلیا و کلمه باطل را سفلا قرار دهیم. در این موقع حساس که کشور ما و اسلام عزیز در معرض خطر عظیم است، تکلیف همه گروه ها و افراد، خطیر و عظیم است. سستی و سردی در حال حاضر و اختلاف و افتراق کلمه، در حکم انتحار و به هدر دادن خون فرزندان اسلام است (امام خمینی 1378 ج 4: 311).
در جایی دیگر، رعایت اتحاد و وحدت را با اشاره به آیۀ «واعتصموا...» دستور و فرمان الهی می داند که اجتناب و تخلف از آن جرم و گناه محسوب می شود، چه با وحدت و اعتصام جمعی به حبل الهی است که پیشرفت و تکامل و پیروزی تحقق می یابد و با تفرقه و جدایی است که شکست و نابودی ملت قطعی خواهد بود در این زمینه می فرمایند:
اسلام دستور داده است و فرموده است: واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا؛ همه با هم تمام اقشار با هم اعتصام به حبل الله، توجه به خدای بزرگ؛.. همه باید پیش برویم. تخلف از این دستور الهی جرم است، گناه است (امام خمینی 1378 ج 7: 99).
گاه نیز جدایی و افتراق را خیانت به اسلام می داند؛ زیرا باعث ایجاد خلل در قدرت اسلام می گردد و باعث شکست اسلام و مسلمین خواهد شد. اسلام ما را به وحدت مأمور کرده است به وحدت کلمه دستور داده است. پس نه تنها باید از تفرقه پرهیز کرد بلکه باید با تفرقه افکنان نیز ستیز نمود. جایی برای تفرقه افکنان باقی نگذاشت. تفرقه افکنان خائن هستند و خائنین را باید دور کرد. نباید اجازه داد در صفوف مسلمانان وارد شوند.
از دیدگاه امام خمینی(ره)، شرع به شما تذکر می دهد که تفرقه رمز شکست و اتحاد رمز پیروزی است. اجتماع برای خدا نجاتبخش است وحدت امری الهی و تفرقه عذاب و امری شیطانی است. باید همه تحت پرچم توحید و ایصال به خدا قرار گیرند تا به موفقیت و کامیابی برسند. این موضوع بویژه وقتی دشمن مشترک وجود دارد، اهمیت بیشتری می یابد. در این شرایط، هم عقل و هم شرع اقتضا می کنند که وحدت و یکپارچگی را باید هر چه بیشتر حفظ کرد و از تفرقه و جدایی پرهیز نمود: (امام خمینی، 1378 ج20: 227-226).
8.4. برادری اسلامی (وحدت مبتنی بر برادری اسلامی)
بر اساس نظر قرآن، رابطه ای که بین مؤمنان ایجاد می شود، رابطه ای است که از آن تحت عنوان «اخوت» یا «برادری» یاد می گردد. قرآن در این زمینه می فرماید: «انما المؤمنون اخوة» (حجرات: 10). یعنی همانا مؤمنان با هم برادر هستند. پیامبر اسلام(ص) با تکیه بر اصل برادری و اخوت مسلمانان بود که هنگام هجرت در مکه به مهاجران فرمود: «إن الله عزَّ و جلَّ قَدْ جَعَلَ لَکُم اِخواناً و داراً تأمُنونَ بها» (ابن هشام بی تا ج 2: 109). یعنی: همانا خداوند برای شما برادرانی و خانه ای قرار داده است که در آن تأمین دارید. ایشان بعد از ورود به یثرب بین مهاجران و انصار «برادری دو جانبه» را در عمل تحقق بخشید. در سیرۀ ابن هشام آمده است که در این خصوص خطاب به مسلمانان می فرماید: «تآخُوا فی الله اَخَوَیْنِ اَخَوَیْنِ» (ابن هشام بی تا ج 2: 146). یعنی شما دو به دو با یکدیگر در راه خدا و برای او برادر شوید. بر مبنای چنین اقدامی، خود شخصاً با حضرت علی(ع) پیمان برادری بست و مسلمانان نیز دو به دو با یکدیگر برادر شدند. برای نمونه حمزه، عموی پیامبر(ص)، با زید بن حارثه و جعفر بن ابیطالب با معاذ بن جبل برادر شد. از چنین اخوتی به اخوت ایمانی یا اخوت اسلامی تعبیر می شود که بیان کنندة زیباترین شکل وحدت یعنی رعایت وحدت در تمام شئون زندگانی اجتماعی است. مایه و ریشۀ چنین وحدتی، الفت و محبت بین قلوب است. بر این اساس، وحدت حقیقی دارای چند ویژگی است که از آن به اخوت اسلامی یا اخوت ایمانی تعبیر می شود:
اوّل: اجتماع و همگرایی مردم در راه مشترک با هدف و مقصد مشترک؛
دوّم: اعتصام به حبل الهی و خدایی بودن مبنا و ملاک وحدت؛
سوّم: وجود الفت بین دلها و قلوب اعضای جامعه؛
چهارم: یکرنگی و صداقت بین اعضای جامعه.
امام خمینی (ره) نیز با اشاره به آیۀ اخوت إِنَّمَا المُؤْمِنُونَ إِخْوَة (حجرات: 10) تأکید دارد که راه داشتن استقلال و رهایی از تعدیات بیگانگان وجود چنین اخوت و برادری است. راه حفظ و تداوم انقلاب و حفظ کشور پیوند اخوت یا وحدت حقیقی و مبتنی بر الفت در بین افراد جامعه است و این خود یک تکلیف دینی و شرعی است (امام خمینی، 1378، ج 17: 435)
بر این اساس، اخوت و برادری در اصل به معنای گذشتن از مقاصد و منافع شخصی برای مصلحت عمومی می باشد و تا انسان از سر منافع خصوصی برنخیزد و خود را در جامعه و مصلحت کلی مردم (عامه) ذوب نکند، اخوت و وحدت معنا نمی یابد. حضرت امام در جایی دیگر می فرماید:
این برادری یکی از اموری است که در قرآن کریم، همه ما را برادر خواندند؛ مسلمان ها را، مؤمنین را. و برادرها باید با حسن نیت و برادری مجتمع باشند و بحمدالله تعالی، هستند. ما باید این نعمت الهی، که خدا این را نعمت حساب کرده این نعمت، بزرگ ترین نعمت است این نعمت الهی را ما باید حفظش کنیم. مادامی که این نعمت الهی را ما حفظ کردیم، در امان هستیم از همة شیاطین. و آن روزی که ما این نعمت را خدای نخواسته از دست بدهیم، آن روز است که خلل وارد می شود به کشور ما (امام خمینی 1378 ج 16: 173).
9.4. سعادت باوری:
هر چند وحدت و یکپارچگی عاملی است که باعث تحقق رحمت الهی بر بشر، تداوم آن و کلید بهشت وسعادت اخروی می باشد، اما خود در اثر باور به نقش سازندة آن در ایجاد سعادت و در نتیجه سعادت باوری به وجود می آید. بدین معنا که در اثر باور راستین و حقیقی به سعادت دو جهانی و نقش سرنوشت جمعی در ایجاد آن می توان در راستای وحدت و اتحاد گام بر داشت. با باور به این نقش اهمیت وحدت برای انسان فزونی یافته و در می یابد که با وحدت رحمت الهی بر بشر گشوده می شود و با تفرقه و اختلاف در رحمت بر روی بشر بسته می گردد؛ پس وحدت در این نگاه حاصل باور به سعادت و نقش وحدت در رحمت و الهی و سعادت در جامعه است. امام خمینی (ره) در این مورد می فرماید:
از این جهت که دست خدا در کار است، باید شما و ما و همه، کاری بکنیم که این دست رحمت بسته نشود؛ از روی سر ما برداشته نشود. و آن کار این است که همان طوری که تا حالا همه با هم بودیم و یدالله مع الجماعۀ، و همة برای خدا بود و خدای تبارک و تعالی عنایت فرمود، حالا هم توجه به یک گرفتاری های شخصی عجالتاً نکنیم... (امام خمینی 1378 ج 8: 77).
پس، اگر دنبال سعادت و رحمت هستیم، باید وحدت و همبستگی خود و باهم بودن را حفظ نماییم. همان گونه که وحدت رحمت، آرامش و امنیت و مهم تر از همه صلاح و سعادت جامعه را به دنبال دارد، اختلاف و تفرقه نیز هرگونه فسادی را به دنبال دارد. به تعبیر امام خمینی(ره):
...همه با هم باشید و تفرق در کار نباشد. با تفرق همه فسادها هست. و با تمسک به خداوند همه صلاح و سعادت ها هست (امام خمینی،1378، ج 8: 316). اگر ما هیچ جهتی را ملاحظه نکنیم، الاّ برادری خودمان را، انسجام پیدا می کنیم... اگر همۀ مؤمنین در قطرهای اسلامی، در تمام کشورهای اسلامی همین یک دستور خدا را که خدا عقد اخوت بینشان انداخته است، همین یک دستور را عمل بکنند، قابل آسیب دیگر نیست... این گرفتاری ها برای ما پیدا نمی شد (امام خمینی 1378 ج 11: 491).
مهم تر از همه اینکه بهشت و سعادت برین را نیز نتیجۀ وحدت، یکپارچگی و همبستگی بین مؤمنان و اخوت و برادری آنها همراه با اعتصام به حبل الله می داند و با استناد به آیۀ اخوت خطاب به مؤمنان می فرماید:
...این آیه را همه ملاحظه کنید. همه اعتصام به «حبل الله» بکنید، همه برادر باشید تا در بهشت هم اِخوان بر آن سُروری که هستید در مقابل هم برادر باشید. اگر اینجا برادری نباشد در آنجا هم بهشتی معلوم نیست باشد برای شما (امام خمینی 1378 ج 15: 476).
10.4. نظام سیاسی و حکومت
حکومت و نظام سیاسی محور وحدت بخش و همبستگی آور در جامعه است. اساساً یکی از فلسفه های وجودی حکومت جلوگیری از افتراق و از هم پاشیدن جامعه و حرکت دادن شهروندان در جهت و مسیر واحدی می باشد. برهمین اساس، یکی از مهم ترین مسائلی که مورد عنایت حضرت امام خمینی(ره) بود و از لحاظ نظری و عملی در راه تحقق آن نهایت سعی خود را کرد و سرانجام نیز با پیروزی انقلاب اسلامی به تحقق آن مبادرت ورزید، مسألۀ تشکیل حکومت بود. البته، از دیدگاه امام خمینی (ره) حکومت یک سازمان اجرایی و ابزاری است و فی نفسه هدف نیست. بدین معنا که مطلوبیت آن وابسته به مطلوبیت اهداف متعالی آن است. برخی از اهداف متعالی حکومت عبارت بود از: تحقق قسط و عدل در جامعه، اجرای قوانین، برقراری نظامات اسلامی، حفظ وحدت جامعه و امت اسلامی و... برای مثال امام خمینی می فرماید:
"ما برای این که وحدت امت اسلام را تأمین کنیم، برای این که وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولتهای دست نشاندۀ آنها و خارج وآزاد کنیم راهی نداریم، جز این که تشکیل حکومت بدهیم"(امام خمینی، بی تا: 42).
امام خمینی(ره) این امر را به عنوان اصلی برگرفته از اسلام مورد توجه قرار داده است و این موضوع مورد توجه پیشوایان اسلام است. برای مثال، حضرت زهرا (س) نیز در خطبۀ شریفۀ خود می فرماید: «و طاعتنا نظاماً للملة و امامتنا لَمّا للفرقة»(اربلی،ج1،ص483) یعنی؛ و پیروی از ما سامان بخش امور دین و امامت ما برای حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمین به اتحاد است.
از دیدگاه امام خمینی(ره)، تحقق جمهوری اسلامی (به عنوان حکومتی مطلوب و شایسته)، حاصل این وحدت بود. در واقع، وحدت عامل ضروری تشکیل حکومت و تشکیل حکومت عامل ضروری حفظ وحدت بود. این دو ملازم یکدیگرند. حکومت عدل الهی با اعتصام به حبل الله و برای ایجاد و استمرار این اعتصام به وجود می آید. به تعبیر حضرت امام، وحدت برای حفظ نظام لازم و حکومت برای تأمین وحدت ضروری است.
وحدت و همبستگی را بر اساس نگاه اسلام می توان در چهار سطح کلی مورد توجه قرار داده:
الف) در سطح جهانی یا وحدت بشریت: به نظر قرآن و سنت اسلامی انسانها موجوداتی یکسان و برابر هستند و هیچ گونه امتیاز و برتری ذاتی با یکدیگر ندارند. عرب و عجم، سیاه و سفید همگی در پیشگاه خدا و در برابر معیارهای حق و حقیقت با هم یکسانند و اگر اختلافاتی در طبیعت و خلقت آنها دیده می شود، برای شناسایی است نه در جهت جدایی و اختلاف. بنابراین، در سراسر جهان، وحدت انسانیت و وحدت انسانها، وحدتی طبیعی و فطری است، زیرا در همۀ آنها گرایش به اتفاق و اجتماع با همنوع خود وجود دارد. قرآن در این باره به مسألۀ از یک اصل بودن بشر اشاره دارد و اختلافات قومی و ملّی را عاملی برای شناسایی آنان می داند: «یا اَیُّهَا النّاسُ اِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ اُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارِفُوا اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ اَتْقیکُم» (حجرات: 13).
در این آیه، سه مسأله مطرح شده است که هر سه تأکید بر وحدت و اتحاد نوع انسانی دارد:
یک: آفرینش آدمیان از یک مرد و زن (اصل واحد)؛
دو: تقسیم به شعوب (ملتها) و قبایل (اقوام) صرفاً برای شناسایی و امکان ایجاد رابطه و هماهنگی با یکدیگر است، زیرا طبعاً اُنس و علاقه و رابطه، در اثر شناسایی حاصل می شود و وحدت ناشی از این اُنس، علاقه و رابطه است.
سه: معیار برتری نزد خدا تقواست که امری اکتسابی است و بسته به همت و تلاش فرد دارد. تقوا مانع تفرقه، اختلاف، تبعیض و بی عدالتی می باشد.
امام خمینی(ره) در سطوح محدودتری از وحدت جهانی از وحدت و اتحاد مستضعفین نیز سخن به میان می آورند. که البته این نوع وحدت از دیدگاه امام جنبۀ سیاسی دارد و باید برای مقابله با قدرت های ظالم و تحقق عدالت در جهان به وجود آید:
دنیا اگر بخواهد از شر فساد آسوده بشود، باید همه مستضعفین دست به هم بزنند و قدرت های اینها را محدود کنند در حکومت های خودشان... بالاخره، اگر بخواهد بشر، مستضعفین عالم اگر بخواهند یک زندگی شرافتمندانه انسانی داشته باشند، باید همة مستضعفین جهان به هم دست بدهند... (امام خمینی 1378 ج15: 520-521).
ب) وحدت صاحبان ادیان الهی یا وحدت اهل کتاب: در این نوع از وحدت، مؤمنان به توحید و ادیانی که ریشۀ آسمانی دارند و دارای کتاب آسمانی هستند، با یکدیگر متحد هستند و در یک راستا یعنی تحقق توحید گام برمی دارند: «قُلْ یا اَهْلَ الْکِتاب تَعالوُا إلَی کلِمَۀ سواءٌ بیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ اَنْ لانَعْبُدَ لم الا الله و لا نشرک به شیئاً...» (آل عمران: 85).
در این آیه نیز تأکید بر این است که در کلمه ای (بیانی) که بین ما و شما یکسان است، یعنی توحید و دوری از شرک وحدت داشته باشید. وحدت ادیان به لحاظ هستی شناسی و ایدئولوژیک تنها بر مبنای اصل توحید و یکتاپرستی صورت می گیرد و نوعی اعتصام به حبل الهی است و پیروی از توحید ضرورتاً وحدت را به دنبال دارد (امام خمینی، 1378 ج 11: 381).
ج) وحدت در سطح دارالاسلام یا وحدت مسلمانان یا وحدت اسلامی: در این سطح اتحاد و به هم پیوستگی در راستای نوعیت بشر نیست بلکه در راستا و بر مبنای باور و ایمان به توحید و سایر اصول و باورهای مکتب اسلام است. وحدتی که بیش از هر چیز مورد تأکید امام خمینی(ره) قرار دارد این نوع وحدت یعنی وحدت اسلامی یا وحدت امت اسلامی است. قرآن در مورد این وحدت می فرماید: «إنَّ هَذِهِ اُمَّتَکُمْ اُمَّۀ وَاحِدَۀ وَ اَنَا رَبُّکُمْ فاعْبُدُونِ» (انبیاء: 92). یعنی: «همانا این امت شما امتی واحد است و من پروردگار شمایم پس مرا عبادت کنید».
از وحدت اسلامی، به معنای دقیق و حقیقی آن، گاه به «اخوت اسلامی» تعبیر می شود که علاوه بر ایمان اجتماع و اعتصام به حبل خدا، الفت و یکرنگی و محبت عاطفی شدید در آن مطرح می شود. این نوع وحدت بیش از همه مورد تأکید حضرت امام است و بارها و بارها آن را خاطرنشان می سازد:
یک چاره که اساس چاره هاست و ریشه این گرفتاری ها را قطع می کند و فساد را از بن می سوزاند، وحدت مسلمانان، بلکه تمامی مستضعفان و دربند کشیده شدگان جهان، است. و این وحدت، که اسلام شریف و قرآن کریم بر آن پافشاری کرده اند، با دعوت و تبلیغ دامنه دار باید به وجود آید... (امام خمینی 1378 ج 18: 91).
تا مجتمع نشوید، تا دستتان را به هم ندهید، تا اخوت اسلامی را حفظ نکنید، نمی توانید در مقابل این قدرت ها بایستید. (امام خمینی 1378 ج17: 404).
د) در سطح کشور و ملت (وحدت ملی یا وحدت اقشار ملت): وحدت در این سطح مبتنی بر اشتراکات خاص ملی چون فرهنگ، زبان، نژاد و تاریخ یا به طور کلی ملیت و مبانی آن استوار است و مصالح ملی را مورد توجه قرار می دهد. از دیدگاه امام خمینی (ره) این نوع وحدت برای حفظ انقلاب اسلامی که در چهارچوب مرزهای ایران و نظام جمهوری اسلامی و رهایی از بند استکبار تحقق یافت، در درون مرزها مطرح می شود و در چارچوب وحدت اسلامی و مبتنی بر آن شکل می گیرد:
شما آقایان، شما جوان ها، شما اقشار ملت، آن رمزی را که به آن رمز پیروز شدید حفظ کنید و آن حفظ وحدت کلمه است. اختلاف را کنار بگذارید، با هم برادروار، با هم با یک صدا به پیش بروید و آن استقرار حکومت عدل اسلامی برای همه، عدالت برای همه... از همه ملت خواستارم که حفظ کنند وحدت کلمه را و نگذارند اینها در بین اقشار شما تفرقه بیندازند (امام خمینی 1378 ج7: 64).
گاه نیز از وحدت در درون ملت، از اتحاد و وحدت اقشار با هم و با دولت در جامعۀ اسلامی سخن می گوید:
وقتی ملت و دولت با هم شد، قشرهای روحانی و قشرهای دانشگاه ها و سایر قشرها، ارتشی و اشخاصی دیگر همه با هم هستند و همه یک فکر می کنند، البته منافع ابرقدرت ها دیگر نمی شود تأمین بشود... (امام خمینی 1378 ج 13: 96).
از میان این چهار سطح وحدت با توجه به شرایط معاصر جامعۀ بین الملل آنچه بیشتر از همه مورد توجه امام خمینی (ره) است، «وحدت امت اسلامی» یا «وحدت اسلامی» در جهت تحقق اهداف راستین اسلام و اسلام ناب است. وحدت اسلامی این است که همة نیروهای مسلمانان، موضع گیری ها و اقدامات واحدی در قضایا و مسایل مشترک اسلامی، مانند باورهای اساسی و تعیین کننده، اجرای شریعت اسلام، تحقق نظام سیاسی اسلامی، یا موضع گیری واحد نسبت به دشمنان اسلام ومسلمانان در مقام عمل داشته باشند. این نوع وحدت و همبستگی بر اساس باورها، ارزش ها و جهان بینی و ایدئولوژی مورد نظر اسلام شکل می گیرد.
نتیجه گیری
بر اساس آنچه گفته شد، وحدت از ارکان مهم دین اسلام است؛ لذا در این آیین بر وحدت و اتحاد و همبستگی پیروان آن تأکید زیادی شده است. اما هر وحدتی مطلوب اسلام نیست. لذا وحدت اسلامی دارای ویژگی های خاص خود است که حقیقت آن را می سازند. از این رو امام خمینی به عنوان یک رهبر دینی ومصلح شریعت اسلامی، این ویژگی ها را به صورت برجسته و آشکاری مورد نظر قرار داده است. ویژگی هایی که فقدان آنها نشان از نبود وحدت و همبستگی مورد نظر اسلام است. از این رو وحدت اسلامی در اندیشه امام خمینی دارای ویژگی ها و صفاتی مهم و محوری در عرصه ایمان و باور و معنویت و ارزشها است. مهم ترین این صفات و خصایل با توجه به آثار و اندیشه امام خمینی(ره) عبارتند از: توحیدباوری و اعتصام به حبل الله، مصلحت باوری عمومی و توجه به منافع عامه انسانهای مسلمان، مکتب باوری یا توجه به مصلحت اسلام و شریعت، وحدت باوری یا تأکید بر اهمیت و جایگاه همبستگی اسلامی، وحدت در جهان بینی و نگرش (جهان بینی واحد) و ایدئولوژی، نیت باوری یا تابعیت عمل وحرکت و رفتار از اندیشه و جهان بینی توحیدی، خدایی بودن وحدت و لذا فسادناپذیری آن، تکلیف باوری یعنی تکلیف الهی و شرعی دانستن وحدت و همبستگی، اخوت و برادری دینی و یکرنگی، سعادت باوری یعنی اینکه وحدت و همبستگی را راه رسیدن به بهشت و سعادت ابدی دانستن.
از این رو، وحدت اسلامی به جای تکیه بر عوامل مادی و تاریخی چون زبان، تاریخ، مرز جغرافیایی و... بر عوامل معنوی چون توحید گرایی، معنویت و اخلاق و ارزش ها و باورهای اصیل و انسانی تکیه دارد.
منابع
1. قرآن کریم، ترجمه فولادوند.
2. ابن ابی الحدید معتزلی، ابوحامد عبدالحمید بن هبة الله. (1404 ق.) شرح نهج البلاغه. قم: انتشارات کتابخانۀ آیت الله مرعشی نجفی.
3. ابن هشام، ابومحمد عبدالملک. (بی تا) سیرۀ ابن هشام. بیروت: دارالکتب العربی. 2 ج.
4. اربلی، علی بن عیسی. (1426ق.) کشف الغمة فی معرفة الائمه علیهم السلام، تهران، مجمع اهل بیت (ع)، 4ج.
5. امام خمینی (ره)، روح الله. (1368) الرسائل. قم: مؤسسۀ اسماعیلیان. چاپ سوم، 2ج.
6. ______ (1375) شرح چهل حدیث. تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره). چاپ 7.
7. ______ (1378) صحیفۀ امام. تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 22 ج.
8. ______ (1361 به بعد). صحیفه نور، تهران: مرکز اسناد و مدارک فرهنگی وزارت ارشاد اسلامی، 21ج.
9. ______ (بی تا) نامه ای از امام موسوی کاشف الغطاء(ولایت فقیه)، بی جا، بی نا.
10. بی آزار شیرازی، عبدالکریم. (1404 ق.) توحید کلمه. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
11. تاجیک، محمدرضا (1379) «میزگرد وفاق اجتماعی 2»، فصلنامه مطالعات ملی، شماره 2و3.
12. دهخدا، علی اکبر. (1373) لغت نامه دهخدا. تهران: مؤسسۀ انتشارات و چاپ دانشگاه تهران. چاپ اول از دورۀ جدید. 14 ج.
13. فرید تنکابنی، مرتضی. (1376) راهنمای انسانیت، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی. چاپ دوم.
14. زیبا کلام، صادق (1378) میزگرد پیرامون همبستگی ملی و وفاق اجتماعی، فصلنامه مطالعات ملی، شماره 1.
15. شلتوت، محمود (1359) تعالیم اسلام، ترجمه سید خلیل خلیلیان، تهران: شرکت سهامی انتشار، چاپ 4.
16. عاملی، شیخ حر (1991 م.) وسائل الشیعه لتحصیل مسائل الشریعة، بیروت: دار احیاء التراث العربی. الطبعة السادسة، 20 ج.
17. قاسمی، علی اصغر، ابراهیم آبادی، غلامرضا (1390) «نسبت هویت ملی و وحدت ملی در ایران»، فصلنامه راهبرد، شماره 59.
18. مجلسی، محمدباقر. بحار الانوار. بیروت.
19. موثقی، سید احمد. (1375) استراتژی وحدت در اندیشۀ سیاسی اسلام. قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
20. نبوی، عباس. (1377) حوزه و دانشگاه به سوی وحدت راهبردی فصلنامه دانشگاه اسلامی، شماره 7.
21. نهج الفصاحه. (1377) گردآوری و ترجمه: ابوالقاسم پاینده. تهران: انتشارات جاویدان. چ3.