خبرگزاری مهر، گروه سیاست-محمد مهدی رحیمی: انقلاب اسلامی ایران از ابتدای پیروزی در حوزه سیاست خارجی یک گفتمان منطقی، دقیق و حساب شده داشته که بر آن اصولی حاکم بوده است. در همین زمینه یکی از شعارهای انقلاب «نه شرقی نه غربی» بود که با فضای دوقطبی ای که آن ایام در جهان حاکم بود، بیشتر محمل و محل عرضه داشت. علاوه بر آن اصل نفی سبیل می باشد که برگرفته از مفاهیم دینی ما است و اشاره به این موضوع دارد که در مذاکرات و تعاملات خارجی نباید موجبات استصیلا و برتری دولت های خارجی بر حکومت اسلامی ما ایجاد شود.
در همین حال مقامات کشورمان از ابتدا بر تعامل سازنده با دنیا با تکیه بر سه اصل عزت، مصلحت و حکمت تاکید داشته اند تا شان و جایگاه ما در نظام بین الملل ارتقا یابد و بر اساس همین رویکرد و خط مشی توفیقات زیادی را در طول چهار دهه گذشته در تعاملات خارجی خود کسب کرده ایم و توانسته ایم در روابط با قدرت های بزرگ و زیاده خواه، حقوق مان را استیفا کنیم.
این ایستادگی جمهوری اسلامی بر مواضع خود و نه گفتن به مطالبات قدرتهای جهانی در حالی است که فراموش نکرده ایم سالهای قبل از انقلاب را که ایران در مقام غلام حلقه به گوش، با عنوان دل خوش کن ژاندارم منطقه، فرمایشات مقامات ایلات متحده را بی چون و چرا اجرا می کرد مانند آنچه امروز در برخی همسایگان مان شاهد هستیم که نمونه اخیر آن سفر ترامپ به عربستان بود و شاهد بودیم که چطور مقامات آل سعود با رویکرد ضعف و انفعال سرمایه عظیمی را که به نحوی ودیعه مسلمانان در نزد آنان است، در اختیار آمریکا و جبهه استکبار قرار دادند تا در قبال آن تسلیحاتی را دریافت نمایند که در نهایت علیه مسلمین بکار می روند.
توجه به این نکته ضروری است که در چهار دهه گذشته به هر میزان که از اصول، ارزش ها و گفتمان انقلاب اسلامی فاصله گرفته ایم صدمات جدی به منافع کشور وارد شده و آن هنگام که در مذاکرات بین المللی، تعامل به صورت یک سویه با همراهی در پازل قدرت های جهانی به پیش رفت نتیجه ای جز خسران و محدودیت کشور در عرصه های مختلف در پی نداشته است.
در یک نمونه بارز در هنگام اشغال افغانستان در ابتدای دهه 80 علی رغم آنکه ما حداکثر همکاری را با آمریکا و هم پیمانانش جهت حل بحران و تشکیل دولت موقت داشتیم در نهایت از سوی رئیس جمهور ایالات متحده به عنوان محور شرارت معرفی شدیم.
در سالهای اخیر هم پرونده هسته ای بعد از بیست ماه مذاکره با شش کشوری که مدعی رهبری در نظام سیاسی بین الملل هستند به توافقی منجر شد که پس از گذشت قریب به دوسال از امضای آن نتایج بارز، مشخص و در شان ملت ایران، آنگونه که مقامات سیاسی کشور وعده اش را می دادند، در پی نداشت. عدم بهره برداری حداکثری از برجام و در عین حال امتیازات برجسته ای که به کشورهای غربی دراین مدت واگذار شده ناشی از همین نگاهی است که در سیاست خارجی کشور در برخی از برهه ها حاکم شده و آن فاصله گرفتن از اصول و ارزش های اصیل انقلاب اسلامی است.
رهبر معظم انقلاب ابتدای هفته جاری در بیاناتی با اشاره به شرایط منطقه فرمودند: «بنده اصرار دارم که در زمینه ذکر مبانی اسلامی آحاد مردم و مسئولین صریح باشند. هیچ منافاتی ندارد حالا بعضی ها در فکر این هستند که دولت باید ارتباطات جهانی داشته باشد بنده هم موافقم، اما منافاتی ندارد».
اینکه سیاست خارجی کشور در مقاطعی از عزت شایسته ملت ایران دور بوده، ناشی از این است که در موقع لزوم از یک اقتدار و رویکرد باثبات در سیاست خارجی کشور بهره نبردیم و نتوانستیم موضع خود را از نگاه قدرت بیان و ارائه نماییم لذا در مواقعی مجبور می شویم با عدول از جایگاه رفیع کشور ایران، شیوه های رایج در پیگیری حقوق قانونی را کنار گذاشته و با رویکرد ملتمسانه توقعات مان را طلب نماییم.
راه اجنتاب از اتخاذ چنین رویکردی، توجه ویژه به ساخت درونی قدرت، تقویت اقتصاد داخلی و تکیه بر حمایت مردمی است که البته راز تحقق آن هم در باور به توان ملی نهفته است، اگر متولیان دستگاه دیپلماسی به قدرت کشورشان ایمان نداشته باشند، در اوج بحران و قرار گرفتن در تنگنا، راه حل را در زانو زدن پیش هر کس و ناکسی جستجو می کنند، که البته این شیوه هم معمولا راه به جایی نمی برد.