سریال ناپدید شدن جوانها همچنان ادامه دارد. معین شریفی و محسن محروقی؛ حالا هم دانیال یزدانی در این لیست قرار گرفته. لیستی که معمای آن تا به امروز حل نشده است. پازل گمشدهای که نه امدادگران، نه پلیس و نه خانوادههای گمشدگان نتوانستهاند آن را حل کنند.
پنجماه از ناپدید شدن محسن محروقی، 68 روز از گم شدن معین شریفی و حالا نیز 14 روز از ناپدید شدن مرموز دانیال یزدانی میگذرد. مردان جوانی که داستان سرنوشت آنها عجیب بهنظر میرسد. آنهایی که در یک روز و ساعت مشخص رفتند و دیگر بازنگشتند. نه از محسن رد و نشانی است و نه از معین. حتی یک سرنخ هم وجود ندارد.
خانوادههایشان در این روزهای کرونایی در تکاپو هستند. مادران، چشم انتظار یک خبر ماندهاند. مظنونان یکبهیک احضار میشوند و هیچ نتیجهای بهدست نمیآید. معین شریفی در جنگلهای کردکوی و محسن محروقی نیز در کارخانهای در پردیس ناپدید شد. خانوادههای محروقی و شریفی و حالا یزدانی روزگار سختی را میگذرانند.
روزگار سخت خانواده یزدانی
دانیال هم به لیست گمشدههای مرموز اضافه شده؛ گمشدهای که هیچ نشانی از او نیست. معمای ناپدید شدن دانیال از روز 19 آبانماه آغاز شد. او به دماوند رفت. یک قرار کاری با یکی از همکارانش؛ 14 روز از آن دوشنبه نحس گذشته، ولی هیچ نشانی از این مرد 37 ساله نیست. مردی که به گفته خانوادهاش مهربان بود و با هیچکس اختلافی نداشت. دانیال به تازگی شرکتش را تأسیس کرده بود.
شادی وصف نشدنی برای ادامه زندگی داشت، اما هیچکس نمیداند که دانیال چه شد. الان کجاست. اصلا زنده است یا نه. معمای ناپدید شدن دانیال حالا خانوادهاش را از پا درآورده. پسر مجردی که با هیچکس هم اختلافی نداشت. بنیامین برادر کوچکتر دانیال است.
او که هنوز از این اتفاق شوکه است نمیتواند حدس بزند که چه اتفاقی برای تنها برادرش رخ داده است. او با صدایی لرزان ماجرای این اتفاق پیچیده را روایت میکند:
دانیال دقیقا چه روزی و چه ساعتی ناپدید شد؟
روز دوشنبه 19 آبانماه بود. ظهر با مادربزرگم صحبت کرد. از آن لحظه تا الان هیچ خبری از او نداریم.
آخرین بار کجا میرفت که گم شد؟
با یکی از همکارانش قرار کاری داشت. میخواستند در رابطه با موضوع کاری با هم صحبت کنند. برای همین به دماوند رفت. در راه بود که با مادربزرگم صحبت کرد. دیگر از او خبری نشد.
فردی که با او قرار داشت، دراینباره چه میگوید؟
او اظهار بیاطلاعی میکند. میگوید که دانیال آمد و با هم صحبت کردند و بعد از صحبت، دانیال از او جدا شد. دیگر هیچ خبری ندارد. البته او را به آگاهی معرفی کردیم. ماموران پلیس هم او را احضار کردند. ولی هنوز چیزی مشخص نشده است.
با خودروی شخصی سر قرار رفت؟
نه اتفاقا این مسأله هم برای ما معما شده است. خودروی 206 برادرم در پارکینگ خانهاش پارک است. با خودروی خود نرفته بود. حالا نمیدانیم که تنها رفته یا کسی او را تا دماوند برده است.
به هیچکس مظنون نیستید؟
نه. فقط همان فردی که با او قرار داشت را به پلیس آگاهی معرفی کردیم، اما بعید است که او خبر داشته باشد. آنها سر مسائل کاری یک قرار ساده داشتند.
برادرتان قرار بود در این ملاقات پول بگیرد؟
نه پول و چیز باارزشی در کار نبود. برادرم به تازگی یک شرکت تأسیس کرده بود. کارشان تجاریسازی شرکتهای دانشبنیان بود. برادرم خیلی به دنبال تأسیس شرکت رفته بود. سخت تلاش کرد تا موفق شد. تازه چند ماهی بود که این شرکت را راهاندازی کرده بود.
آن روز هم برای گرفتن اطلاعات و مشورت درباره شرکتش با آن فرد قرار داشت. من خودم هرروز در رابطه با شرکت با او صحبت میکردم. در جریان تمام کارهایش بود. این فرد را هم از قبل میشناخت. با هم دوست نبودند. ولی در راستای کار با هم آشنایی داشتند.
آخرین بار چه زمانی با او صحبت کردید؟
من هرروز با دانیال حرف میزدم. به خاطر شرکتش با او همکاری میکردم. کاری یا کمکی از دستم برمیآمد برایش انجام میدادم. آن روز هم با هم صحبت کردیم، اما دیگر از او خبری نداشتم. مادربزرگم آخرین بار با او صحبت کرد. برای احوالپرسی تماس گرفته بود. دانیال هم گفت که برای دیدن همکارش به دماوند میرود.
برادرتان با کسی اختلاف نداشت؟
نه اصلا. او فرد مهربانی بود. تنها زندگی میکرد. هیچ مشکلی با کسی نداشت. سرش به زندگی خودش گرم بود. تمام فکر و ذکرش هم شرکتش بود.
خانه برادرتان کجاست؟
در خیابان کارگر جنوبی زندگی میکند. شرکت هم همانجا است.
دانیال ازدواج نکرده است؟
نه مجرد است. هیچ ماجرای عشقی که بخواهد باعث کینه و دشمنی شود هم در زندگیاش وجود نداشت. او زندگی آرامی داشت.
تحصیلاتش چه بود؟
لیسانس اصلاح نباتات داشت.
پیش از تأسیس شرکت چه شغلی داشت؟
کارهای کامپیوتری انجام میداد.
تحقیقات پلیس آگاهی پایتخت به هیچ نتیجهای نرسیده است؟
نه. هیچ سرنخی وجود ندارد. درخواست ما این است که زودتر دوربینهای مداربسته را چک کنند. موبایلش خاموش است. ولی اگر برادرم جایی زنده باشد و به کمک نیاز داشته باشد، باید هرچه زودتر او را پیدا کنیم. برای همین چشم امید ما به ماموران پلیس و البته مردم است. البته مشخص شد که در پزشکی قانونی نیست. این مسأله ما را امیدوارتر کرده است.
ممکن است که برادرتان خودش به جایی رفته باشد؟
اصلا از این رفتارها نمیکرد. در ضمن او تازه شرکتش را تأسیس کرده بود. برای این موضوع بهشدت خوشحال بود. تمام تلاشش را میکرد که این شرکت با اوضاع بهتری پیش برود. وقتی برای این کارش هیجان داشت، چرا باید جایی برود که کسی از او خبری نداشته باشد.
مطمئنم حتی اگر اینطور هم بود بالاخره به من که تنها برادرش هستم خبر میداد. ولی زندگیاش جوری بود که اصلا رفتنش با منطق جور درنمیآید. برای همین اصلا به این موضوع فکر نمیکنیم.
حال و روز مادر و پدرتان چطور است؟
14 روز است که نگرانیم. حال و روز خوبی نداریم. همه به دنبال سرنخی از دانیال میگردیم. عکسش را در اینستاگرام و فضای مجازی منتشر کردهام. البته برخی از هنرمندان نیز عکس برادرم را منتشر کردهاند. به دنبال ردی از او هستیم. امیدواریم که بتوانیم خبرهای خوبی بشنویم.
چشم انتظار محسنمحسن محروقی نخستین گمشدهای بود که ماجرای زندگیاش در فضای مجازی دستبهدست چرخید. پسر گرافیستی که 18سال سابقه کار در مطبوعات کشور را دارد. پنجماه از ناپدید شدنش در کارخانه سیمان در پردیس میگذرد. 3سال پیش به پیشنهاد برادرزنهایش در این کارخانه بهعنوان تکنیسین برق مشغول به کار شد.
او پنجماه پیش ناپدید شد و تنها یک گوشی از او در همین کارخانه سیمان بهجا ماند. دیگر نه هیچ ردی و نه اثری؛ از چهار ماه پیش پرونده مفقودی محسن در پلیس آگاهی شاپور به جریان افتاد. از شاهدان و خانواده همسر محسن بازجویی شد، اما پرونده با توجه به محل مفقود شدن به کلانتری و دادسرای پردیس ارجاع شد. با این حال همچنان پرونده سر به مهر باقی مانده است.
پیگیری پرونده
حالا خانوادهاش چشم انتظار خبری از او هستند. پدر محسن از دوری پسرش آلزایمر گرفته بود. چند وقتی است که بیماریاش تشدید شده است. مادر به جز اشک و دعا کاری از دستش برنمیآید. خواهر محسن است که به تنهایی پرونده برادرش را پیگیری میکند.
او سهماهی است که در خانه پدریاش زندگی میکند تا هم دلگرمی برای قلب شکسته و بیمار پدر و مادر باشد و هم پیگیر پرونده برادر، اما هنوز پیگیریهایش به نتیجهای نرسیده است.
در حالحاضر پیگیریها انجام میشود. هنوز هم پرونده در جریان است، ولی هیچ اثری نیست. خواهر محسن دراینباره میگوید: «در حالحاضر نمیتوانیم در رابطه با این پرونده نظر قطعی بدهیم. قاضی شعبه دوم دادسرای پردیس برای گرفتن استعلامات آخر دستور صادر کرده است. باید استعلامات گرفته شود و قاضی دستور نهایی را صادر کند. ایکاش میتوانستیم هرچه زودتر دوباره محسن را در آغوش بگیریم.»
معمای معینمعین را هم این روزها تقریبا همه میشناسند. پدر دوقلوهای یکساله که برای پیادهروی به جنگلهای کردکوی رفت، ولی دیگر نه خبری و نه نشانهای؛ آخرین تماس با شاگرد مغازهاش بود که به او گفت تا نیمساعت دیگر میرسم. خودرواش در همان جنگل پیدا شد. ولی از خودش خبری نبود.
کوهنوردان، نجاتگران هلالاحمر، جنگلبانان و دیگر نیروهای امدادی 20 روز تمام به دنبال او گشتند. وجببهوجب جنگل را جستوجو کردند، ولی هیچ نشانهای نیافتند. تا اینکه عملیات جستوجو متوقف شد. پیگیری پرونده هم بهطور کامل به دستگاه قضائی و انتظامی واگذار شد. یعنی پرونده معین وارد فاز جنایی شد.
با این حال تقریبا دوماه از گم شدن این مرد جوان میگذرد و هیچ اتفاق تازهای نیفتاده است. بیخبری از معین، زندگی خانواده او را بههم ریخته است.
تولد دلوان و دلوین بدون پدر
دلوان و دلوین تولد یکسالگیشان که روز 16 آبان بود، را بدون پدر جشن گرفتند. پدر معین در اینباره میگوید: «معین زندگی دارد. زن و بچه دارد. او عاشق دوقلوهایش بود. وضع مالیاش هم بد نبود. چرا باید خودش جایی برود و هیچ خبری ندهد.
آنهم اینقدر ناگهانی؛ از طرفی معین مشکلی با کسی نداشت. نمیدانیم چه اتفاقی برایش افتاده. از انتظار خسته شدیم. کاش یک ردی از او پیدا شود. با اینحال ماموران پلیس درحال پیگیری هستند.»